ليلا ساداتي (كارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي)
از مهمترين ويژگيهاي شعري پروين كه باعث ماندگاري اشعار او در همه زمانها شده است، نگاه نقادانه و پرداختن به مشكلات اجتماعي حاكم بر جامعه است. امروزه تكنولوژي و دنياي صنعتي، مشكلات اساسي در از هم گسستگي جامعه و خانواده ايجاد كرده است كه پروين در قصيده «ماكيان»، به زيبايي به اين معضل اجتماعي اشاره ميكند.
حالا ما قرار است كه اين قصيده خواندني را به زباني سادهتر و همه فهمتر و در يك كلام، براي بچههاي امروز، بازنويسي كنيم. از نظم به نثر. پيشاپيش خودمان به خودمان، خسته نباشيد عرض ميكنيم. كار سختي انجام دادهايم. عنايت بفرماييد: مادر خسته از سركار برگشته بود، اما فرزندان براي استقبال او نيامدند. همسرش نيز هنوز به منزل نيامده بود. كيفش را بر زمين گذاشت و لباسش را عوض كرد. آبي به صورت زد و سري به اتاق فرزندانش زد. يكي را موبايل دردست و ديگري را سرگرم بازي با تبلت ديد. نزديك غروب بود، ولي هنوز آنها به فكر تكاليف نيفتاده بودند و گويا قرار هم نبود كه بيفتند. ناخودآگاه آهي از دل پر درد بركشيد و به جاي جملات نصيحت گونه بيتأثير هر روزه، به فكر درس امروزش در كلاس درس افتاد. آخر او معلم بود و مثل ديگر معلمان عزيز، عمري را صرف آگاه كردن فرزندان مردم كرده بود و حال جگرگوشگان خودش…
احساس كرد كه روزها و هفتهها فقط جسم و ذهن خستهاش را به منزل آورده است و بدون اين كه بداند و بخواهد، از فرزندانش فقط سكوت و آرامش خواسته و شايد به جاي بودن يك مادر سرحال و يك همدم و هم صحبت و همراز خوب، خودش با دست خودش آنها را به اين سرگرميهاي به ظاهر آرام كننده و بيسرو صدا سوق داده است. و حال صداي درس امروز در گوشش طنين انداز ميشود: بچهها درس امروز از پروين اعتصامي شاعر معاصر ماست. بيشتر اشعار او پندآموز است و پند امروز ما از اين است:
« با مرغكان خويش چنين گفت ماكيان
كاي كودكان خرد، گه كاركردن است»
روزي طلب كنيد كه هر مرغ خرد را
اول وظيفه، رسم و ره دانه چيدن است»
با خود فكر كرد كه چگونه ميتواند با بياني متفاوت هميشه با فرزندانش سخن بگويد. پس به تقليد از ابيات بالا اين گونه برلبانش جاري شد:
با دلبركان خويش چنين گفت مادري
كاي تنبلان قرن، گه درس خواندن است
علمي طلب كنيد كه بر دختر و پسر
اول وظيفه مدرك خوش يافتن است
بچهها براي چند لحظه سر از تابلوهاي رنگيشان بلند كردند و با لبخندي از سر تعجب به مادر نگاهي انداختند. سري تكان دادند و دوباره سراغ پروژههاي عظيم خود رفتند. اما مادر همچنان در حال و هواي خود بود. با خودش گفت: چقدر زيبا گفته پروين عزيز كه:
«فرياد شوق و بازي طفلانه هفتهاي است
گر بشنويد وقت نصيحت شنيدن است
گيتي دمي كه رو به سياهي نهد شب است
چشم آن زمان كه خسته شود، گاه خفتن است
از چشم طائران شكاري نهان شويد
گويند با قبيله ما باز دشمن است
جز بانگ فتنه هيچ به گوشم نميرسد
يا حرف سر بريدن و يا پوست كندن است»!
و گويا كلمات نيز در اين ميان به ياري مادر ميشتابند و او را در تكميل كلمات، اين گونه ياري ميرسانند:
اين واتساپ و وايبر و لاين، هفتهاي است
گربخواهي وقت انديشيدن است
روزها دمي كه رو به تباهي نهد غم است
چشم را كه ز تبلت فرو نهي، وقت خفتن است
امروز طائران شكاري ملونند
وين سايتهاي مجازي دام دشمنند
جز بانگ مسيجها هيچ به گوشم نميرسد
يا حرف فيس بوك، و يا لايك كردن است!
بچهها در حالي كه نگران حال مادر شده بودند، آرامآرام به او نزديك شدند و با بهت و حيرت او را نگريستند. احساس كردند كه مادر خسته و زحمت كش آنها زير بار مشكلات زندگي حالا ديگر مجنون هم شده است.
آنها صميمانه به مادر گفتند: «مادر جان، اگر شما دست از گفتن اين شعرهاي بيوزن و قافيه برداري و بيش از اين، تن مرحوم پروين اعتصامي را در گور نلرزاني؛ ما نيز دست از تبلت وگوشي واتساپ و وايبر بر ميداريم!»
منبع : ضمیمه ادب و هنر روزنامه اطلاعات – سه شنبه 8 اردیبهشت 94