برمشامم میرسد بوی عزای فاطمه
دل سرود غم سراید در رثای فاطمه
مرغ دل پر می زند با ناله رو سوی بقیع
تا خبر گیرد ز قبر در خفای فاطمه
فاطمیه آمد و گردیده دلهای همه
بار دیگر بیقرار و مبتلای فاطمه
باز آمد فاطمیه باز می آید بگوش
بین آن دیوار و آن در ناله های فاطمه
باز آتش می زند قلب محبان علی
کوچه و سیلی و اشک مجتبای فاطمه
باز یاد شیعه آید دست حیدر بسته بود
اشک حیدر ریخت آنجا پیش پای فاطمه
مرتضی گریان گذارد بر سر زانو سرش
خانه اش گردیده بی لطف و صفای فاطمه
زینبش یاد آورد ذکر دعای مادرش
مرگ خود را او طلب کرد از خدای فاطمه
دردهای فاطمه بعد از پدر شد پرشمار
شد شهادت مرهم درد و شفای فاطمه
فاطمیه آمد و شد وقت عرض نوکری
با امید لطف بانو بر گدای فاطمه
شاعر:اسماعیل تقوایی