menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

طنزپردازان شیرازی نرخ ارز و طلا را در محفل طنز خندیشه بررسی کردند

محفل خندیشه حوزه هنری انقلاب اسلامی فارس با حضور طنزپردازان موضوعات مختلفی ازجمله نرخ ارز و طلا را موردبررسی قرار داد.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرنگار فارس از شیراز، میهمان دومین جلسه محفل خندیشه حوزه هنری انقلاب اسلامی فارس در سال جدید بودیم که از سال ۹۵ کار خود را آغاز کرده است.

محفلی خودمانی که طنزنویسان را دور خود جمع کرده بود تا علاوه بر شنیدن آثار آنان و نقد نوشته‌های یکدیگر، برای فراگیرکردن طنز در جامعه راهکار ارائه دهد.

ترویج فرهنگ شنیدن نقد، آن‌هم به زبان طنز، ازجمله راهکارهای بیان مشکلات و تلاش در رفع آن‌ها است که باید همگان و به‌ویژه مسوولان را به آن توجه داد.

امید است که چنین محافلی بتواند طنز و طنزپردازی ما را به گذشته پرافتخار خود سوق دهد، روزگاری که ده‌ها نشریه طنز روی دکه‌ها خودنمایی می‌کرد.

خالی از لطف نیست که برخی از آثار ارائه‌شده در این محفل را مرور کنیم.

ناصر زارعی معروف به «دایی ناصر» در بخشی از مطلب خود با عنوان «فرمودند…عرض کردم» این‌چنین خواند تا اخبار روز را به چالشی شیرین دعوت کند:

– فرمودند: جاسوس کره شمالی گم شد.

عرض کردم: مگه اختلاس کرده بود؟

– فرمودند: علاج چاقی دولت چیست؟

عرض کردم: نخوردن از بیت‌المال

– فرمودند: با پزشکانی که زیرمیزی می‌گیرند چه باید بکنیم؟

عرض کردم: فوراً نسخه‌شون رو بپیچید

– فرمودند: بغداد برای بازسازی روی ایران حساب بازکرده.

عرض کردم: حساب حسابه بغداد برادر

جواد فرج‌پور نیز با چند مطلب بر سر معرکه خندیشه حاضرشده بود.

موضوع دلار سوژه بیشتر مطالب این طنزپرداز بود.

هم شادی و هم خنده عیان خواهد شد

هم عمهٔ پیر من جوان خواهد شد

با یک ورق کهنه تفأل زده‌ام

امسال دلار هَف!! تومان خواهد شد

فرج‌پور دست از سر بازار ارز و طلا برنداشت و چند بار این موضوع را بررسی کرد!

اوقات خوش است و آمده فصل بهار

از دم بزنید فیله و ران شکار

پشتش دو سه ظرف دوغ و یک خواب عمیق!!

گور پدر ِ طلا و دینار و دلار

امان از وقتی‌که قلم یک خبرنگار و زیان یک طنزپرداز داغ شود. نمونه‌اش جواد فرج‌پور طنزپرداز و من خبرنگار، که او از موضوع دلار دست برنداشت و من از افاضات وی در این زمینه!

خودش اعتراف می‌کند که بانک مرکزی هم دست از این موضوع برداشته است ولی او نه!

صراف به روی شانس و در حال صفاست

بازار که سکته کرد و در حال کماست

دیگر خود بانک مرکزی هم فهمید

سالی که سگیست! از دلارش پیداست

امان از عبدالرضا قیصری که هرکجا ظاهر شود آن جا را محفل طنز می‌کند، چه برسد به محفل خندیشه که خودش پایه‌گذار آن است و کسی جلودار او نیست.

آقای گرفتار در «بند ناف» اعترافاتش را این‌گونه بیان کرد:

ما که تابلوی انحراف شدیم

در همین شعر اعتراف شدیم

ما از اول نبوده‌ایم آزاد

چون گرفتار بند ناف شدیم

بعدازآن هم که آمدیم به در

درزمانی که اکتشاف شدیم-

هر چه گفتیم هیچکس نشنید

متعرض به هر لحاف شدیم

گریه کردیم نُقل پاشیدیم

از همان اولش خلاف شدیم!

بعدازآن هم که هی بزرگیدیم

روشنیدیم و آف شدیم-

هر که آمد نگاش می‌کردیم

یال داشتیم موشکاف شدیم

نرم بودند سخت خندیدیم

سخت بودند انعطاف شدیم

بعدازآن ترک عاشقی کردیم

بی‌خیال صعود قاف شدیم

پول دادیم خدمتِ… حالا!

طبق بند فلان معاف شدیم

بین سرباز و کار سربسته

تازه قائل به اختلاف شدیم

بعد … دانشکده، و آزادی!

آخرش هم که انصراف شدیم…

زندگانی گذشت و دوران گشت

تا به جمع شما اضاف شدیم

صاف بودید ورقلمبیدیم

باد کردید صافِ صاف شدیم

وای! شمشیر بسته‌اید از رو؟

با با باشد ما ما غلاف شدیم!

محمد جاوید، حبیب فیجانی، شاهنده، ملایی و ابوالقاسم صلح‌ جو دیگر طنزپردازان حاضر در جلسه بودند که با مطالبشان دیگران را به فیض کامل رساندند!

در این جلسه همچنین یکی از طنزهای مطبوعاتی رحیم میر عظیم، خبرنگار خبرگزاری فارس حاضر در جلسه که در این خبرگزاری منتشرشده بود، نیز موردبررسی قرار گرفت.

انتهای پیام/

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر