menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

حمید آرش آزاد

شعر طنز : کِی کسی در کیفِ شاعر پول و مولی دیده است؟

شعر طنز حمید آرش آزاد

آن موتور داری که کیفِ بنده را قاپیده است
گوییا در ظلمتِ شب، گربه را خز دیده است

چون که کیفِ چرمی‌ام زیبا و شیک و پیک بود
ظاهرِ زیبایش آن بیچاره را گولیده! است

حتم دارم ساعتی لبخندِ پیروزی زده
بعد از آن، لبخند رویِ صورتش ماسیده است

همچو ماست تازه، شیرین بود اوّل کامِ او
بعدِ یک ساعت، چو دوغِ مانده‌ای ترشیده است

من یقین دارم که وقتی باز کرده کیف را
آن زمان فهمیده که، این دفعه را چاییده است!

ـ «این چنین کیفِ قشنگی، پس چرا خالی ز پول؟!»
از تعجب، شاخ‌ها روی سرش روییده است

کاهدانی بود کیفم، ظاهرش امّا چو قصر
دزدِ ناشی، کاه را جایِ پلو بگزیده است

داخلِ کیفم سجل بود و سه ـ چارتا شعرِ طنز
لابد آن یارو به شعر و ریشِ من خندیده است

قافیه هر چند تکراری شد، امّا ای حریف
کی کسی در کیفِ شاعر پول و مولی دیده است؟

تازه آن هم شاعری که در همان آغازِ برج
همسرش از بوستانِ کیف او گل چیده است؟

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر