رضا رفیع :
اخيراً يكي از بانك هاي كشور ــ كه نخواستيم نامش در سطح ملي فاش شود ــ در عمل، ما را متوجه اختراع يك سيستم نوين بانكي در كنار دستگاه هاي خودپرداز كرد كه به نظر مبارك ما مي توان نام «خودبرداشت» را بر آن نهاد. تا نظر تخصصي عزيزان فرهنگستان زبان و ادب فارسي چه باشد. (اگرچه بسي بعيد مي نمايد كه در انتخاب اسم،از ما خوش ذوق تر بوده باشند!)
ــ نوشابه باز كنم خدمتتان؟!…(بعضي ها عادت دارند انگار كه حرفهاي چرت و پرت بزنند. آن هم عدل وسط بيانات ارزشمند ما كه بايد با آب طلا بنويسند. آخه، وسط فرمايش هاي متين ما، وقت مناسبي براي باز كردن نوشابه است مرد حسابي؟!…)
اصل داغ خبر: در اخبار برخي جرايد آمده بود كه برخي از دارندگان حساب در بانك ،اواخر هفته گذشته، با كسر مبلغ 5000 تومان از حساب بي زبان خود مواجه مي شوند كه اولش نفهمند از كجا خوردند. اي بسا همچين خيال كردند كه به قضيه‌گران شدن بنزين ربطي دارد. در فضاي مجازي به اين جريان اعتراض مي كنند و كم كم كاشف به عمل مي آيد كه بانك مذكور اين مبلغ را بابت پيامك هاي واريز و برداشت وجه از حساب اشخاص كه براي آنها مي فرستد،كسر كرده كه البته گفتند براي مدت شش ماه است و قبلاً هم به دارندگان حساب ها اطلاع داده شده كه در صورت نداشتن تمايل،به سامانه‌مربوط پيامك انصراف بزنند.
گمانه زني فوري: اهل فضولي نيستيم،اما روحيه تحقيق و تفحص ما، چنين به ما حكم مي كند كه مجموعه فرضيات و حدسيات خود را در اين باب كه چرا بانك مورد نظر، دست به چنين كاري زده و پول پيامك هاي دارندگان حساب را از حساب آنها كسر كرده؛ به شرح زير و خيلي شفاف و بدون بدگماني هاي معمول، تقديم حضور كنيم:
1ـ كشيدن مو از ماست: شايد كه پول پيامك،چيز قابل داري نباشد؛ اما بانك مذكور خواسته به مشتريان محترم خود بفهماند ــ آن هم در عمل ــ كه در حساب و كتاب هاي خود، دقيق و رقيق است و مو را از ماست مي كشد بيرون. مبادا كسي خيال اختلاس به سرش زند!
2ـ قاطعيت و صميميت: بانك مذكور،هرچند كه بانك شماست،اما صميميت و رفاقت سرجاش و شمردن گردوها سرجاش. حساب، حساب است و كاكا، برادر. با حساب گردوها كه شل بگيرند،فردا نوبت حساب«سيبا»است. سر كيسه شايد گرفتن به بيل…..(ببخشيد؛ اشاره مي كنند كه سر كيسه غلط است و سر چشمه درست است. مهم نفس كار است كه درست باشد. حالا چه سر چشمه باشد،چه سر كيسه!)
3ـ يادآوري نعمت: چون تا الآن پيامك هاي بانكي براي ما مجاني مي آمده؛ عين داستان همان ماهي داخل آب كه معروف است؛ براي ما ارزش مادي پيامك ها معلوم نبوده و اي بسا همچين خيال مي كرديم كه لابد وظيفه مسؤولان بانك هم هست كه براي ما پيامك ارسال كنند كه در طول هفته از تغييرات حساب مان با اطلاع باشيم و اصطلاحاً آنلاين باشيم. خب خواستند كه ارزش اين پيامك ها را به ما يادآوري كنند. البته قابل شما را ندارد. مهمان ما باشيد.
4ـ مديريت زمان: حالا كه همه هوش و حواس ملت به آزاد شدن بنزين معطوف است، بهترين وقت است كه مديريت هاي زمان شناس، برخي طرح هاي جزئي موردنظرشان را پياده كنند؛ بلكه كسي بو نبرد و آب از آب تكان نخورد. اگر هم خورد،هزار و يك راهكار براي پاسخگويي،داخل آستين هست. يكيش اين كه خب موقت است اين طرح!
5 ـ احتياج و نياز: خدا هيچكس را محتاج نكند. تا نشويد،نمي فهميد چقدر سخت است. گاهي آدم مجبور مي شود دست به كارهايي بزند كه در حالت عادي دوست ندارد دست به آن كارها بزند. خب الان بانك هاي ما كلي بدهكاران كلان بانكي دارند كه معلوم نيست پولي را كه از بانك ها گرفته اند؛ چه كار كرده اند. حالا چه كار كرده اند، بخورد توي سرشان، معلوم نيست چرا پول هاي وام گرفته شده را پس نمي آورند و نمي آيند با بانك ها تسويه يا تصفيه كنند؟…خب،در اين جور مواقع است كه يك بانك، از پول يك پيامك ملت هم نمي تواند بگذرد. در حالتي كه قطعاً يك موي بدنش راضي به اين كار نيست و الآن از خجالت نمي توانند سرشان را بالا كنند.
منبع : روزنامه ی اطلاعات – سه شنبه 19 خرداد 94
یک دیدگاه
دوست:
aalli afarin