menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

صلح جو

کاریکلماتور : روی حرفم ایستادم، کمر حرفم رگ به رگ شد!

ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) :

  • جای سِفت راه نرفته بود که شب برایش دراز شده باشد!
  • دروازه بان، بین دو نیمه گل خورد!
  • دیشب خوابت را دیدم، سلام رساند!
  • گزینۀ دستت روی میز بود، گرفتم!
  • نقطه ضعف ام را در انتهای همین کاریکلماتور گذاشته ام.!
  • همه در “رفاه”بودیم، در صف سبد کالا!
  • برای تزریق آمپول خوابیدم، امّا خواب ام نبُرد!
  • من رنگِ “صورتی”را دوست دارم که پودر نزده باشد!
  • با ترک قلیان، “پیپی” شد!
  • روی حرفم ایستادم، کمر حرفم رگ به رگ شد!
  • مورچه ها دُور فرهاد جمع می شوند، وقتی رویایش “شیرین” می شود!
  • با فریاد، از بلندای سکوت پایین آمد!
  • چشم تیزش، نگاهِ هیزم را بُرید!
  • لبِ دوخته ام را به دوش می کشم، با نگاه ام!
  • وقتی”پدرم در آمد”، قامت خم کردم!
  • با زنبیل در صفِ نماز وحشت، “جا گرفته بود”!
  • تا برایش خطّ و نشان “کشیدم”، به ترازویم ظنین شد!
  • مدیون “برجستگی”هایش شده ام!
  • آدم با بخاری می شد، تا جوش می آورد!
  • دیفرانسیل خودرو برای خواباندن ترمز دستی، لالایی می خواند!
  • مشکل”حقوقی”ام را، با قرض از قاضی حلّ کردم!
  • پای عشق ام، می لنگد!
  • برای بالا رفتن از درخت، سایه ام نردبان شد!
  • تا “حرف آخر” را زدم، همۀ حروف به طرف ام یورش بُردند!
  • فقط بین آنها من بودم که “فرق”نمی گذاشتم، چون طاس هستم!
  • نقّاش روی کاغذ خماری “می کشید”، روی زرورق….!
  • حرف های”دوپهلو”یم را، به متخصّص کلیه ارایه دادم!
chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر