بزن لبخند
تو ای مرد مریخیِ زمینی
شَوی گر شُوی من، خیرم ببینی
«مرا تا عشق تعلیم سخن کرد»
به یادت شعر گفتم از جنینی
خدا با نور عشقت زد مخم را
که باشم با تو روشنفکر دینی
جهانبینی من تنها تو هستی
در این محدوده ابعاد بینی
به دنبال تو میآیم به هر جمع
به خوشتیپی و ذوق و با متینی
بدون اینکه خرما را بچینی
کنم حاضر برایت توی سینی
نمیخواهد کنی تحقیق بیخود
چرا اینقدر بر عشقم ظنینی؟
پس از تزویج، فرصت هست بسیار
بکن یک عمر ما را بازبینی!
شاعر : زهرا دُری
به نقل از کتاب : ناشیانه دوستت دارم