عباس توفیق، از مدیران نشریه فکاهی «توفیق» با ارسال پیام ویدیویی به جلسه شب طنز بخارا در مورد مجله توفیق و دلایل توقیف آن توضیح داد.
به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرنگار رویداد فرهنگی، شب طنز بخارا، با همکاری انتشارات گاندی، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، گنجینه پژوهشی ایرج افشار، هفته نامه کرگدن و مجله بخارا روز دوشنبه، شانزدهم اسفند ماه برگزار شد.
در این مراسم از کتاب «تاریخ توفیق، سرگذشت طنز در مطبوعات ایران» اثر سید مسعود رضوی نیز رونمایی شد. عباس توفیق، از مدیران نشریه فکاهی «توفیق» با ارسال پیامی ویدیویی در مورد این نشریه صحبت کرد.
عباس توفیق دوره سوم روزنامه «توفیق» را روزنامهنگاری در دوران خفگان پس از ۲۸ مرداد و انتقاد در زمان سانسور شدید عنوان کرد و افزود: پس از کوتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دفتر روزنامه توفیق به آتش کشیده شد، خانه توفیق غارت شد، مدیر آن در قلعه فلک الافلاک به زندان افتاد به جزیره خارک تبعید شد و روزنامهنگاری را به کل کنار گذاشت.
به گفته وی، شُکوارده پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، زمانی که همه ناامید از هرگونه بازی سیاسی معتقد شده بودند که دیگر هیچ چارهای نمیتوان کرد، «توفیق» معتقد بود در هر زمانی، حتی در بدترین زمان کارهایی میشود کرد و حتی با خنده و گوشه کنایه و شوخی کردن، میتوان داغ دل مردم را ستاند. میشود اگر هنرش را داشته باشی!
او در ادامه در توضیح شروع به کار دوباره روزنامه «توفیق» پس از غارت و آتش زدن این روزنامه و تبعید مدیران، با دیوانگی توصیف کردن این اقدام شعری از بنیانگذار توفیق خواند:
ندانم که عشق است این یا جنون/ که در کار گشته مرا رهنمون
به گفته وی محمد علی توفیق پس از آن کلیه حقوق خود را برای انتشار روزنامه واگزار کرد.
بر اساس گفتههای عباس توفیق، دوره سوم روزنامه «توفیق» که با انتشار روزنامه فکاهی برادران توفیق در نوروز ۱۳۳۷ و پس از ۴ سال و نیم توقیف، آغاز شد، «توفیق» اجازه دخالت در مسائل سیاسی را نداشته است. ولی پس از ماها تلاش و ممارست و بهرهبرداری از شرایط داخلی و بینالمللی و با وجود تحمل کردن سانسورها و توقیفها، بدون داشتن کوچکترین نقطهضعفی، حق انتقاد طنزآمیز سیاسی را به دست آورد.
وی این دوره را دوران مشهور و پر سر و صدای «توفیق» توصیف کرد که همه از شاه تا گدا آن را میخواندند.
او بزرگترین وظیفه یک روزنامه را نوشتن حقایق و روشن کردن افکار عمومی دانست و گفت: «توفیق» بسیار بالاتر از شرایط و امکانات زمان به این دو وظیفه عمل کرده است.
عباس توفبق هدف این مجله را رهایی و آزادی برای تمام انسانهای جهان عنوان کرد و گفت که توفیق بدون کلیبافی و پردهپوشی و به صورت صریح و مستقیم مشکلات را بیان میکرد.
به گفته وی خنده برای «توفیق» نه هدف، بلکه وسیلهای بود برای گفتن آنچه به جد نمیتوان گفت؛ او کار «توفیق» را نه سخن گفتن برای آنچه خندهناک است، بلکه خندهناک سخنگفتن از آنچه سخت غمانگیز است بیان کرد.
وی این نشریه را کهنسالترین روزنامه فکاهی و قدیمیترین نشریه موجود ایران دانست و دلیل آن را در این دید که «توفیق» زبان مردم برای گفتن حرف دلشان بود.
عباس توفیق علاقمند کردن مردم به روزنامه خواندن و توجه به سیاست و سرنوشتشان را از دیگر اهداف این روزنامه برشمرد و رمزهای موفقیت آن را از زبان اساتید مختلف بیان کرد.
وی با اشاره به اهمیت «عقیده» برای مدیران «توفیق» گفت: پس از نیم قرن انتشار، «توفیق» حاضر شد ناحق بمیرد ولی ناحق ننویسد. افتخار میکنیم که کمرمان شکست اما در مقابل هیچ مقامی خم نشدیم.
وی در مورد کتاب «تاریخ توفیق» گفت: این کتاب در اغلب موارد کاملا بیطرفانه نگاشته شده است البته آنچه بر اساس برخی نظرات و گمانها در کتاب نوشته شده چندان آگاهانه نیست چون نیم قرن از زمان انتشار توفیق گذشته است. جواب انتقادات درج شده در آن نیز پیشاپیش در دو کتاب ۷۰۰ صفحهای من به نامهای «چرا توفیق را توقیف کردند» و «توفیق چگونه توفیق شد» داده شده است. این دو کتاب به زودی منتشر خواهند شد.
وی با بیان اینکه در آخرین توقیف «توفیق» این شایعه پراکنده شد که دلیل این توقیف چاپ کاریکاتوری علیه نخستوزیر وقت بوده است، گفت: برخلاف این شایعات «توفیق» هیچ مطلب یا کاریکاتور تندی علیه نخستوزیر وقت چاپ نکرده بود و حتی آخرین شماره آن قبل از انتشار توقیف شد. «توفیق» را چون نتوانستند بخرند توقیف کردند.
او در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از کسانی که طنز را سوپاپ و دریچه اطمینان میدانند، طنز را «وسیله مبارزه» توصیف کرد و با اشاره به فیلم دیکتاتور چارلی چاپلین، افزود: در تمام دوران جنگ جهانی دوم یکی از وسائل مبارزه با نازیسم هیتلر و فاشیسم موسیکینی مبارزه طنزآمیز بود.
وی همچنین به انتشار کاریکاتور در دوران جنگ سرد و همینطور در مخالفت با امریکا اشاره کرد.
عباس توفیق با بیان اینکه در ایران نه نقش و کارکرد طنز شناخته شده است و نه فرهنگ پدیدآورنده طنز و نه خود طنز، از نگارش کتابی با عنوان «چند هزار سال طنز پرافتخار ایران» خبر داد.
در پایان او در تعریف طنز گفت: طنز قالب نیست، محتوا است؛ طنز زبان شیرین پر از نیش و نوش رندان قلندری است که نه دست طمع نزد صاحبان زر دراز میکنند و نه سر در مقابل زور فرو میآورند؛ طنز ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است؛ طنز شادی، روحیه و اعتماد به نفس است؛ طنز زبان دل مردم است.؛ طنز در مردم میآمیزد و به مردم میآموزد؛ طنز تعلیم است نه تعمیر؛ طنز در خدمت حق است نه ناحق؛ طنز رام نیست خام نیست زبان در کام نیست؛ طنز قهقه است بیدار کننده، لالایی نیست خواب کننده؛ طنز شمشیر است، هر کس کج است با آن راستش میکند؛ طنز زبان مردم بیزبان ترسمحتسبخورده است؛ طنز را نه میشود خرید نه میشود فروخت؛ طنز خریداری شده به لعنت حق نمیارزد؛ تنها طنزی که از دل برآید بر دل نشیند و تنها اینچنین طنزی است که قدر میبیند و بر صدر مینشیند.
پیام ویدیویی دکتر عباس توفیق را در ادامه می بینید :