تنها کسی که به کمال رسید همسرش بود!
کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا
- آب از آب تکان نخورد، گنداب شد!
- برای بی دست و پا، دست گرفتند خودش پا شد رفت!
- کار را که کرد؟ آنکه مزد گرفت برادرجان!
- آدمت میکنم حیوان؛ نره خری به کودکش میگفت!
- خرت کرده¬اند آدم! دوش ساقی در گوش داماد میگفت!
- سینه، خیز برداشت برای عشقی تازه؛ سینه خیز رفتم با پس گردنی پسش آوردم!
- از کسی دست نمیگرفت، برایش دست گرفتند؛ دستگیر شد!
- من با تو ردیف میشوم قیافهی قافیه برایم نگیر!
- به پاس تو دری که خدا داد به عزیزی ذوقش گل کرد!
- به پاس گلی که به گوشه جمال رحمتی زدند!
- به پاس یک عمر پاس ندادن علی دایی! که هر گلی زد به سر خودش زد!
- به پاس گل زیبایی که با پاس زیبایی گل شد!
- به پاس گل بوسه ای که رونالدو به توپ زد، توپ به تور دروازه!
- ما را دنیا عوض نکرد، مارادونا با ما چه کرد!
- و به پاس گل های پرپر شده ای که کمک داور نپذیرفت، اما داور با آغوش باز قبول کرد!
- قدر زر، زرگر شناسد قدر گوهر هم بگذار تا پیدا شود گوهرشناس قابلی! عباس زرگر به گوهر خیر اندیش میفت!
- گلی که من به تور زده ام از گل هایی که با توپ به تور دروازه زدم توپ تر است، دیوید بکهام به همسر میگفت!
- به پاس گل زیبایی که همسر دروازه بان با گلدان برایش پرتاب کرد!
- گلی که من زدم تو در همه ی عمرت نزدی، رفیق بد به رونالدو میگفت!
- شیر کودک را از مادر، مادر کودک را از شیر و محتکر شیر را از کودک گرفت!
- تنها کسی که به کمال رسید همسرش بود!
- از وقتی که به دنبال رویا از خودم رفتم هنوز به خودم نیامده ام!
- دست به مهره حرکت نمیکند، پیچ!
- کلمه مقید پای حرف خودش میایستد!
- بدین نحو عمرش را صرف میکند!
- کلمه بی صفت زیر حرفش زد ناقص حرکتی شد!
- کلمه در نقش دستوریش فرو رفته بود با همه امری سخن میگفت!
- هر سخن جایی به نام سخندان و هر نکته مکانی به نام نکته دان دارد!
- آتشی را که چهارشنبه سوری به پا کرد دامن پنج شنبه را هم گرفت!
- بدین نحو عمرش را صرف میکند!
- گلویش عفونت کرده بود حرف های بودار میزد!
- حروف چینِ تند دست، سخن چینی میکرد!
- آتش به پا کرد دلم را بسوزاند، دماغ خودش سوخت!
- حرف به گوشش نمیرفت در دهانش گذاشتند!
- نا رنج برده و نی زجر کشیده رنجیده که به نارنج رسیده نرسیده!
- لب ورچیده، زبان سوخته دهان آلوده؛ گل ناچیده، آش ناخورده و یوسف ندریده مائیم! گرگ بورس ایران میگفت!
- دلگیرم و دستگیرم شده که پاگیر تو هستم!
- آتشی که جگرکی به پا کرد دلِ خیلی ها را سوزاند!
- فرصت اگر پا میداد از دست نمیرفت!
- هر سخن جایی به نام سخندان دارد!
- هر ننه قمری که دو دانگ صدا دارد فکر میکند میشود ننه قمر من، نوه ی قمرالملوک وزیری میگفت!
- دو دلداده از هم دلگیر شدند!