menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

یادداشت داوران بخش داستان کوتاه نهمین جشنواره ی طنز سوره

به گزارش شیرین طنز، نهمین جشنواره طنز سوره با هدف پرورش استعدادهای جوان، ترویج و معرفی طنز فاخر در بخش های نثر، نظم، داستان کوتاه، مقالات پژوهشی، عکس، کاریکاتور و استندآپ کمدی با موضوع آزاد و چالش های اقتصاد مقاومتی عصر یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ماه ۹۶ در حوزه هنری برگزار شد.

این جشنواره در بخش‌های استندآپ کمدی، داستان کوتاه، عکس، کاریکاتور، مقالات پژوهشی، نثر و نظم برگزار شد که در همه این بخش‌ها ۲۰۶۷ اثر به جشنواره ارسال شده و از این میان ۲۱۷ اثر به مرحله نهایی راه یافته‌اند.

در ادامه یادداشت داوران بخش داستان کوتاه نهمین جشنواره ی طنز سوره به نقل از کتاب جشنواره را می خوانید، همچنین می توانید کتاب جشنواره را در پایان همین مطلب دانلود کنید :

صادق کرمیار

از میان صدها نفر، چند نویسنده ی شش دانگ بیرون می آید؟!

داستانهای طنز جشنواره، هم امیدوارکننده بود، هم نا امید کننده. اغلب داستانها یا برگرفته از لطیفه های فضای مجازی بود، یا بر مبنای سوء تفاهم لفظی و یا خاطره های دوران درس و مشق که همگی با لحن و زبانی سردستی نوشته شده بود. بی آنکه به ساختار داستانی نزدیک شده باشد. اغلب بدون جسارت، خالی از اندیشه و نگرش به جامعه، بی شناختِ روابط فردی و اجتماعی.

در این حجم انبوه، چند داستان به مرزهای طنز نزدیک شده بود و ساختار داستان را نیز می شناخت که توجه داوران را جلب کرد، همین!

راستی مگر از میان صدها نفر که می نویسند، چند نویسنده ی جدّی و شش دانگ بیرون می آید؟! اگر یک نویسنده هم ظهور کند، تمام هزینه های جشنواره توجیه می شود. به شرط آ نکه برندگان جشنواره، این جایزه را آغاز راه خود بدانند، نه پایان.

حبیب احمدزاده

داستانتان را بدهید همسایه و زن و بچه یه نگاهی بکند

بعضی از دوستان سلام! ما داستان هاتون را خواندیم، خداییش اینا داستان طنز بود نوشتید؟! بابا! بهتون گفتند : داستان طنز. اینا که اکثرش به درد مداح جماعت میخورد که سرِ قبرِ گورخوابها بخونند! یا بدید به جای جدول کلماتِ متقاطع، تو روزنامه چاپ بشند؛ تا ملّت از کناردستیشان تو مترو بپرسند:

ببخشید معادل کلمه ی طنز که پنج حرف است چی میشه؟

بینی بین اللّه ، داستانی که نوشتید را قبل از ارسال بدید یکی از در و همسایه و زن و بچه و پدر و مادر ، قبل از ارسال یک نگاهکی بکنند ، حتما هم بگید یک داستان تراژیک نوشتم، ببین دراومده یا نه؟! اگر بعد از خواندن، صاف تو صورت تان نگاه کرد و گفت:  بله!  »! کاملا تراژیکه و جلوی اشک هام را به زور گرفتم . و یا دقیقا : برعکس زد زیر خنده و گفت :

بابا این کاره نیستی، من که خیلی از این داستان تراژی کات خنده ام گرفت. و از این حرف ها، بعدش خرج تمبر و پاکت و زحمت ارسال را بکشید. بعله! به خدا داستان طنز یعنی یک چیزکی تو همین مایه ها!

این آقای جلویی چی گفت؟! بله! همین ردیفِ اول! اسم این آقا را از لیست برنده ها خط بزنید، تا آخر عمرش بفهمه طنزِ تلخ یعنی چه!

هِی آقا! اخوی! با شمام، بله شما! بعد اختتامیّه بِایست بیرون، ما هیئت داوران باهات کار داریم!

سید علی میرفتاح

 ما احتیاج به فردیّتِ قوام یافته و خلّاق داریم

وقتی کارها را خواندم، متوجه شدم که اکثر بچه ها زیادی تحت تاثیر تلگرام قرار گرفته اند! تلگرام حتما خوبی هایی دارد، اما متاسفانه بدیهایی هم دارد. یکی از بدی هایش این است که باعث می شود همه شبیه به هم شویم و فردیّتِ خودمان را از یاد ببریم. برای همین هم هست که من به نویسنده های جوان یا هم سن وسال خودم توصیه می کنم که تا می توانند خود را از گرداب آن دور کنند. هر چه قدر دورتر بایستند و هر چه قدر از بالاتر نگاه کنند، بهتر می توانند شأن نویسندگی را رعایت کنند.

شاید بگویید نویسندگی مگر شأن میخواهد؟! که البته به علامت مثبت، سر تکان می دهم ، اما بحث نمی کنم ! لااقل اینجا جای بحث نیست. فقط چند کلمه عرض می کنم که اگر زیادی شبیهِ دیگران شویم، آنوقت داستان تعریف کردن و شوخی کردنمان هم شبیه هم می شود. این شباهت برای جوک ساختن و لطیفه تعریف کردن خوب است، اما برای نویسنده شدن و نقدِ جامعه، هیچ خوب نیست. ما احتیاج به فردیّتِ قوام یافته و خلّاق داریم؛ که متاسفانه رسانه ها و خصوصا گوشی های هوشمند، تبدیلش می کنند  به فردیّت منتشر! فردیّت منتشر به درد کارمندی و کاسبی میخورد، اما به درد نویسندگی نه!

دانلود کتاب نهمین جشنواره طنز سوره

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر