menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

میزگرد با چهار کاریکاتوریست اصفهانی با موضوع خشکی زاینده رود

پای صحبت چهار کاریکاتوریست فعال اصفهان

مریم قدسیه، عادل امیری :

کاریکاتوریست ها از بی ادعا ترین هنرمندان اصفهانی هستند که در طول زمان خشکی رودخانه در این سال‌ها، تقریبا بیشترین واکنش و فعالیت هنری و اجتماعی را در مدیوم هنری‌شان از آنها شاهد بوده ایم. این موضوع دلیل خوبی است تا در میزگردی یک ساعته پیرامون آثار و نگاهشان در این جریان به گفت‌وگو بنشینیم.

حامد بذرافکن، محمد خوشکام، علی اسدی و ناهید زمانی از فعال ترین کارتونیست های اصفهان هستند که با فعالیت در خانه کاریکاتور و ماهنامه طنز اصفهان نیمروز دراین زمینه فعالیت کرده اند و نگاه و اندیشه هایشان را با ما به اشتراک می گذارند.

کارتون مطبوعاتی، کارتونی است که باید دارای سه وجه ممیزه خالق کارتون، محل نشر مناسب و مخاطب باشد تا در کنار دو ویژگی اصلی کاریکاتور مطبوعاتی که طنازی نقادانه و زبان ساده و همه فهم است، بتواند مسائل زیست اجتماعی و فرهنگی انسان را در دل جامعه ای که در آن زیست می کند، پوشش دهد. این موضوع اما تنها زمانی به خوبی پاسخ گو ست که جامعه هدف نیز اندکی با مقولات طرح شده به وسیله کارتونیست آشنا باشد؛ چرا که کارتونیست مطبوعاتی، سوای از بُعد هنرمند بودن، یک «کنشگر اجتماعی» است، همچون خبرنگار و روزنامه نگار که ستون او قاب است و ابزارش رنگ و قلم و مسئولیت خطیر او «انتقال پیام» به بهترین شیوه و آسان ترین راه.

اثر : محمد خوشکام

محمد خوشکام در پاسخ به سوال مریم قدسیه درباره ایده اولیه کار بر چالش خشکی زاینده رود و چگونگی پرداخت آن می گوید:

«ما در زمینه خشکی زاینده رود و اینکه چطور می توان این چالش را به مطبوعات کشید، در تحریریه اصفهان امروز با آقای اکبری که بر این موضوع تسلط کافی داشتند، جلسه مفصلی داشتیم که در آن جلسه راهکارهایی ارائه شد و ما و نویسنده ها به صورت کارشناسانه با اطلاعات خوبی که به دست آوردیم در شماره دوم اصفهان نیمروز کمیک استریپ شلوغ و کاملی کار کردیم، به طوری که خطوط و اصول برخورد با این چالش به خوبی مطرح و باعث پررنگ شدن این مسئله در سطح جراید شهر اصفهان شد. محورهای بحث ما در آن شماره بر ریزگردهایی متمرکز بود که به طرف اصفهان هجوم می آورند و بحث این بود که خشکی زاینده رود از کجا نشأت می گیرد .بنابراین، این بحران برای ما قبل از اینکه حتی درباره اش حرف بزنیم، جدی و حساسیت برانگیز شد و آن شماره که مربوط به سال ۹۳ بود، از لحاظ اجرا کار موثری از آب درآمد؛ اما اینکه چقدر تاثیر داشتیم، بحث دیگری است.»

قدسیه: همه این پیش فرض را قبول داریم که هنرمند به طور کلی و شما به عنوان کاریکاتوریست باید کنش گر اجتماعی باشید. با این باور اخبار تازه و مسائل روز مربوط به این حوزه را چقدر دنبال می کنید؟

ناهید زمانی : «ما پیگیری اخبار را جزء وظایف خودمان می دانیم، حتی اگر نخواهیم آن روز کاری تولید کنیم و البته همانگونه که آقای خوشکام اشاره کردند زاینده رود غیر از تمام موارد سیاسی و اجتماعی بعد دیگری که دارد، با احساسات همه ما درگیر است، بنابر این وقتی اخبار را دنبال می کنیم، اگر نکته ای درباره زاینده رود باشد، چه در سطح استان و چه کشور حتما به آن بیشتر توجه می کنیم. مثلا آن قدر که من در مورد محیط زیست و تبعات خشکی زاینده رود کار دارم، فکر نمی کنم در موارد دیگر کار داشته باشم چون« سخن کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند» و فکر می کنم مخاطبانم هم ارتباط خوبی با آن آثار برقرار کرده اند.»

قدسیه: به مخاطب اشاره کردید. آیا برای تولید کار و خلق اثر بر اساس تقسیم بندی و نگاه ویژه ای به سراغ جامعه هدف مخاطبتان می روید؟

اسدی: من همه آثارم را به صورت یک پارچه کار می کنم تا هر کسی که با اثر من مواجه می شود، تاثیر خودش را بگیرد. به واقع پیش داشت ذهنی ندارم که بگویم این کار را برای شخص یا گروه خاصی تولید کرده ام، ولی قطعا وقتی که کارمی کنیم، به هدایت پیاممان هم فکر می کنی. به اینکه قطعا این روزنامه و نشریه به دست فلان مدیر و مسئول هم خواهد رسید.»

اثر : علی اسدی

امیری: به نظر خودتان عکس العمل هایتان در این زمینه بیشتر احساسی است یا تعقلی ؟

بذرافکن: من وقتی مشغول ترسیم اثرهستم به این موضوع فکر می کنم که مخاطبم از اثر من چه تاثیری می پذیرد، چه المانی باید به کارببرم که مردم ایران بفهمند و چه نشانه هایی استفاده کنم که مشخصا مردم اصفهان بفهمند؛ مخصوصا در کارهایی که « دیالوگ باکس» یا متن داریم، سعی می کنیم از دیالوگ‌هایی استفاده کنیم که برای مردم اصفهان آشناتر است و اینکه از چه رنگ‌هایی استفاده کنیم ولی ما تقریبا «بازخوردی» از تاثیر کارهایمان دریافت نمی کنیم و نمی دانیم کاری را که در روزنامه چاپ می شود، چند نفر می بینند و نسبت به آن واکنش نشان می دهند و این‌یک خلأ در روزنامه است. البته اینستاگرام و تلگرام و… تا اندازه ای این خلأ را پر کرده اند. در مورد بحث تعقلی و احساسی هم زمانی که با روزنامه کار می کردیم، دفتر ما در خانه هنرمندان و در پارک بود. ما هر روز زاینده رود خشک را می دیدیم و از کنارش رد می شدیم و با آن زندگی می کردیم و قاعدتا وارد کارهایمان هم می شد. برای همین خیلی‌اش احساسی است، ولی من خودم در این دوسه سالی که درگیر خشکی زاینده رود بودم، بیشتر در جلسه های علمی که در این خصوص برپا می‌شد شرکت جسته ام و می توانم بگویم که در این زمینه، آگاهی رسانی علمی خیلی مهم است. شما بیایید و از مردم علت خشکی زاینده رود را بپرسید: یکی می گوید دارد می رود یزد؛ یکی می گوید فلانی برای خودش برداشته و یکی هم فقط فحش می دهد، ولی اصل قضیه را نمی دانند!. از آن طرف هم مثلا مردم شهرهای دیگر می گویند: چرا باید آب زاینده رود برای اصفهانی ها باز باشد تا بیایند و کنار آن قلیان بکشند؟!سعی من این بوده که عقلانی کار کنم ولی وقتی شروع به کار می کنی اصلا همه چیز احساسی می شود، چون این رود با زندگی ما گره خورده است.»

امیری: به نکته جالبی اشاره کردید و آن انتقال پیام است، با این تفسیر فکر می کنید چقدر در برقراری ارتباط با مخاطب و انتقال پیام موفق بوده اید؟

بذرافکن:« در کارتن مطبوعاتی سه ضلع وجود دارد: یکی کارتونیستی که اثر خلق می کند، یکی محل نشر و دیگری مخاطب. ولی رکن مهم محل انتشار و سیاست گذاری های آن روزنامه یا نشریه است و مهم تر ازآن بحث مخاطب که اصلا داستانی داریم سر آن! مثلا همین که کارتونی منتشر می شود، داد و قال های زیادی از گوشه و کنار بلند می شود که بالاخره به یکی برخورده است! حال آنکه مسئله بر سر ناآشنایی مخاطب با المان های بصری در کارتون است! بنابراین باید جوری کارتون را بکشی که مخاطب دچار اشتباه نشود و پیام را به راحتی بگیرد.»

زمانی: « من با حرف آقای بذرافکن موافقم. ما خیلی وقت‌ها درباره کاری که می خواهیم بکشیم تحقیق می کنیم؛ چون قرار است قضاوتی انجام شود و نظری داده شود و از آن طرف هم مخاطب ریز بین، مثلا در همین اینستاگرام، کامنت‌هایی برای ما می گذارد که انگار توی ریزترین عناصر تصویری هم دقیق شده است؛ ولی در نهایت وظیفه ماست که آن علم و منطق را به احساسات تبدیل کنیم، چون تنها با احساس است که می توان مخاطب را درگیر کرد و آن مفاهیم را به او انتقال داد، مثل همین جریان خشکی زاینده‌رود که از بس گفته شده انگار نخ نما شده و ما مجبوریم از خلاقیت بیشتری استفاده کنیم تا حالت شعاری پیدا نکند و مخاطب هم درگیر شود که در بیشتر موارد درگیر هم می‌شود، مخصوصا مخاطبان اصفهانی ها خوب درگیر می‌شوند چون این موضوع برایشان اهمیت خاصی دارد . از سوی دیگر هم ما فقط به جامعه مخاطب اصفهان نمی‌اندیشیم، بلکه به کل ایران و شهرهای درگیر این خشکی هم فکر می کنیم؛ چون اصلا دلمان نمی خواهد دیگر شاهد این دعواهای قومیتی باشیم. برای اینکه خیلی ها با اصفهانی ها نادوست شده اند و ما می خواهیم به آنها بگوییم که این«خشکی، این ریزگردها و تبعات آن» فقط ما را تحت تاثیر قرار نمی دهد، چرا؟ چون به کل مجموعه فکر می کنیم.»

بذرافکن:« ما وقتی به زاینده رود و خشکی آن نگاه می‌کنیم، فقط به اصفهان نمی اندیشیم، بلکه به حوضه آبریز زاینده رود نگاه می کنیم؛ دقیقا همان قدر که یزد برای من مهم است، خوزستان و کرمان هم مهم است. مگر می شود ما اصفهان را بدون خوزستان و یزد و دیگر شهرهای کشورمان داشته باشیم؟!»

قدسیه: با توجه به این ذهنیت بیشتر به ارائه آثار ژورنالیستی فکر می کنید یا کلی تر هم نگاه می کنید؟ کارهایی که به جز مطبوعات طور دیگری ارائه شوند و بمانند؟

اسدی:« توی بحث کارتون مطبوعاتی بیشتر کارهایی که کشیده ایم ژورنالیستی است، چون موضوع ژورنالیستی است. برای ارائه آنها هم دو فضا وجود دارد: یکی مطبوعات و یکی جشنواره ها. جشنواره ها در سال های اخیر خیلی رشد کرده، هم جشنواه های ملی و هم بین المللی. موضوعات محیط زیستی هم از جمله موضوعاتی است که جشنواره ها روی آن خیلی مانورمی دهند، چه در جشنواره های ایران اثری بفرستیم و چه در خارج از کشور. چون کاریکاتوریست از محیط خودش تاثیر می گیرد، علی القاعده قلممان هم به سوی همان موضوع می رود مانند زاینده رود.»

اثر : ناهید زمانی

قدسیه: ارسال اثر به جشنواره ها که هدف و فلسفه خودش را دارد و خیلی بازار ارائه خوبی به مخاطب نیست، از طرفی جراید و مطبوعات ما در اصفهان هم که من حداقل ندیدم سهم طنز و کاریکاتور در صفحاتشان خیلی چشمگیر و ویژه باشد، معمولا دوره ای ستون کاریکاتور داشته اند و بعد از مدتی تعطیل شده و تمام. به تریبون دیگری هم برای ارائه آثارتان فکر کرده اید؟ برپایی نمایشگاه یا اصلا یک کار تازه؟

زمانی: « درست است متاسفانه. معمولا روزنامه های اصفهان اولین ستونی که با افزایش هزینه هایشان کم کردند و می کنند، ستون کاریکاتورشان است. وقتی تریبون خوبی مثل ستون روزنامه ها از ما گرفته می شود، ما واقعا برای ارائه احساس محدودیت می کنیم. در حال حاضر اصفهان نیمروز را داریم که البته ماهنامه است و بُرد ماهنامه هم طبیعتا برای کار خبری و به روز خیلی کم است.»

بذرافکن: « به نظر من، تریبون موضوع مهمی است که باید به آن فکر کرد. مثلا ما چندین بار نمایشگاه برگزار کرده‌ایم و برای آب منطقه ای همین کارهای مرتبط را به کتابچه تبدیل کردیم ولی اصل قضیه این است که کارتون مطبوعاتی جایش در روزنامه است. شما که خبرنگارید خودتان می دانید، بهترین روزنامه های کشور هم بعد از آنکه خوانده شدند مچاله شده و به کناری پرتاب می‌شوند، وضع کارتون هم همین است. یعنی مخاطب اثرش را می‌گیرد و می‌رود ؛ بنابراین، اگر آن روز چاپ نشود دیگر به درد نمی خورد؛ پس ما باید اول از همه روزنامه های قوی داشته باشیم و متاسفانه توی اصفهان اصلا روزنامه ای که شخصیت ملی داشته باشد نداریم. شما صدسال هم در اصفهان کار روزنامه انجام بدهی کسی تو را نمی شناسد وتا توی یک روزنامه تهرانی کارنکنی کسی تو را نخواهد شناخت. الان بیشتر دوستان ما دارند با نشریات تهرانی کار می کنند، چرا؟ چون تا وقتی کار ما در اصفهان چاپ می شود اصلا دیده نمی شود اما وقتی در «نیشخط» یا«شهرونگ»چاپ می‌شود ، همه جا دیده می شود.»

اسدی: « یکی از توانمندی های کاریکاتوریست های اصفهان این است که هم به صورت گروهی کار می کنند وهم ورک شاپ برگزار می کنند.ما سال های ۹۰ و ۹۱ و ۹۳ با حوزه هنری یزد و میبد ارتباط گرفتیم و با بحث آب و مشخصا زاینده رود کار کردیم و همچنین نمایشگاه های زیادی هم برگزار کرده ایم که نه تنها در سطح اصفهان که در کل کشور هم حرفی برای گفتن داشته؛ اما کدام یک از مطبوعات اصفهان آن را پوشش دادند؟»

بذرافکن: « ما شلوغ بازی بلد نیستیم. دیگران باید این کار را بکنند. تا آنجایی که توانسته ایم خودمان کارمان را معرفی کرده ایم ولی بیشتر از این نمی توانیم. بحث مالی یک گوشه کار است و بحث ناکارشناسی سفارش دهندگان هم یک طرف. یعنی شما یک کارتون می کشی و می بری پیش یک مدیر و ایشان می آیند و نظرات سلیقه ای و غیرکارشناسانه خودش را وارد می داند. این جزو جنگ های روزمره ماست!»

خوشکام:‌ «هیچ چیزی در اصفهان جدی گرفته نمی شود ومتاسفانه من دقیقا نمی دانم چرا این اتفاق می افتد . مثلا ما رسانه جدی نداریم و من این موضوع را درک نمی کنم.
ما هرجایی که تریبون ساخته ایم، خودمان ساخته‌ایم. این بچه های کاریکاتوریست هم اگر صدایشان شنیده می شود، تنها به واسطه تلاش خودشان است نه چیز دیگر!»

زمانی: «جالب این است که آن یک درصد مدیرانی هم که مایل هستند از کارتون استفاده کنند، می روند و از کارتونیست های تهرانی استفاده می کنند، این دیگر خیلی تعجب برانگیز است! رقم های خیلی بالایی هم به آنها می دهند. خیلی راحت سفارش می دهند، پول خوبی هم می دهند و حتی نمی توانند نظراتشان را اعمال کنند!»

بذر افکن: «بگذارید قضیه را کاملا برایتان روشن کنم.زمانی هرکس در اصفهان کاریکاتور می کشیده و در روزنامه چاپ می کرده باید پول هم می داده است! این مرحله اول، مرحله دوم در حد «هزارتومن» دست مزد بوده، کم کم با پایمردی و کوشش عده ای! شرایط به اینجا رسیده است که ما می توانیم برای کارمان قیمت تعیین کنیم و روی حرفمان هم بایستیم، این سیر تاریخی داستان کارتون در اصفهان است.»

اثر : حامد بذرافکن

قدسیه: برای حل این معضل، به طور مثال برای ارائه مداوم کار روی خشکی زاینده رود با نهادهای دولتی هم همکاری یا از آنها تقاضای کمک کرده اید؟ چقدر همکاری کرده اند؟ نهادهای کوچک و مردمی چه؟

بذر افکن: «بله با شرکت آبفا. در اصفهان نیمروز هر ماه دوتا کار داریم: یک گرافیک و دیگری کارتون درباره بحث مدیریت مصرف آب. یک کتابچه ای هم کار کردیم با سازمان آب منطقه ای که کار کمیکی بود راجع به برداشت های بی رویه آب از رودخانه و سفره‌های زیر زمینی.»

زمانی:« با «ان جی اوها» و«کمپین های مردمی» هم همکاری داشته ایم، مثل کمپین «زاینده رود صدایت می زنم». با آنها یک سفر به تالاب گاوخونی رفتیم و بعد از آنکه برگشتیم یک سری از کارهایمان را رایگان در اختیارشان گذاشتیم و آنها گفتند که امضا جمع می کنند. خیلی پیگیر شدیم ولی بعدها گفتند که نشد و امضاها به حد نصاب نرسید. خب این یعنی چه؟ این همه اصفهانی با این همه ادعا نتوانستند امضاها را به حد نصاب برسانند؟ حتی زمانی که نمایندگان اصفهان در مجلس به کمیسیون آب نرفتند هم ما در اصفهان نیمروز کار جالبی انجام دادیم، اما تریبون ما مگر چقدر برد دارد؟»

خوشکام:« ما هر کاری که انجام می دهیم داریم با سختی انجام می دهیم. شرایط برای انتشار مجله یا روزنامه برای آنکه پیامت را برسانی بسیار سخت است. به طور کلی من فکر می کنم ای کاش اندکی شرایط را آسان‌تر می کردند تا کارهای جدی و بهتری به وجود بیاید. من نمی دانم مگر چاپ کردن یک کارتون چه پروسه سختی است که این همه پیچیده اش می‌کنند؟ ولی متاسفانه واقعیت ماجرا این است که در حال حاضر کارتون با وجود اهمیتش خصوصا کارتون مطبوعاتی در موضوعاتی مثل زاینده رود جایگاهی که باید را اصلا در شهر ندارد.»

منبع : روزنامه اصفهان زیبا، شماره ۲۹۶۲

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر