menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

خانه تکانی خونه تکونی

شعر طنز : شُست کلّ خانه را هر چند خیلی پاک بود

خانه تکانی

شُست کلّ خانه را هر چند خیلی پاک بود
توی کارش هم بدون شوخی و بی باک بود

فرش را از زیر پاهایم به یکباره کشید
دست و پایم خرد شد از بس که او چالاک بود

با عتاب و نعره بالای سر من ایستاد
آنچنان بی رحم که یادآور ساواک بود

دسته ی جارو بدستش بود چون جلادها
گوش و چشمش بسته، بی احساس و بی ادراک بود

گفت: بردار آن پتو را گفتمش: خانوم، چشم
گفت: آنجا را بکش تِی، همّتم کولاک بود!

دست تنها، شیشه ها را پاک کردم هشت بار
جالب اینکه باز هم نسبت به آن شکّاک بود!

رگ به رگ شد پشتم از سنگینی یخچال و مبل
مهره پنج و ششم در حال اصطحکاک بود

روی خود اصلا نمی آورد اگر چه پیش او
نعره های من طنین انداز تا افلاک بود

جنس های این زمانه آنقَدَر مرغوب نیست
ور نه می دانم علاجش حبّه ای تریاک بود!

ناگهان توپید بر من که حواس تو کجاست؟
چون‌ اِکو در گوش من از صوت او پژواک بود

کردم از دستش فرار اما یهو من را گرفت
من چو «ری مسترْیو» بودم او شبیه «راک» بود !

چشمم از تلخی دستوراتِ تندش، اشک بار
سینه ام از درد فرمان های او غمناک بود

تا لجش را در بیارم بابت رفتارهاش
پشت پایش کار من، تولید گرد و خاک بود!!
شاعر : رضا زارعی

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر