کاریکلماتور : تا خواب بد می بینم، چشمانم را می بندم!
کاریکلماتور از ابوالقاسم صلح جو متخلص به پیرسوک : دوبنده اش را به بازار برده فروشان بُرد، کشتی گیر! کارآفرین ماندگار، دستمال ابریشمی تولید می…
کاریکلماتور از ابوالقاسم صلح جو متخلص به پیرسوک : دوبنده اش را به بازار برده فروشان بُرد، کشتی گیر! کارآفرین ماندگار، دستمال ابریشمی تولید می…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) طنزپرداز شیرازی : “گل”های پنالتی، همه”بودار” اند! صدایش را بریده بودند، پانسمان اش کردم! به”زمین”خورد، حواسِ”ماه”ام که پرت شد! تیغ…
سری چهل و یکم کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : پا به خانه ی لامپ دلسوخته نمی گذارد، برق. آسمان به ماه های تقویم حسادت می…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : تنهایی ام گم می شود، وقتی تو پیدا می شوی! وقتی”لگن”اش شکست، آفتابه اش را وقف کرد! آن روی…
سری چهلم کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _برای داشتن فردای بهتر، خوب می خوابم. _همیشه لباس راه راه به تن می کند، وزیر راه. _بیمار…
سری سی و نهم کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _به دنبال راه خروج بودم، تا از فکرش بیرون بیایم. _سرم را از تنم جدا کردم،…