شعر طنز / به سفر هی قطر نکن، زشت است!
حرکتِ پر خطر نکن، زشت استتخت را بی فنر نکن، زشت است روز تا لنگِ ظهر میخوابی عمرِ خود را هدر نکن، زشت است به…
حرکتِ پر خطر نکن، زشت استتخت را بی فنر نکن، زشت است روز تا لنگِ ظهر میخوابی عمرِ خود را هدر نکن، زشت است به…
کارِ فرهنگی کرده ام کار؛ کارِ فرهنگی برده ام بار، بارِ فرهنگی! گاه با آدمِ مناسب هم می گذارم قرارِ فرهنگی! گر که دیر آید…
ما شام نداریم ؛ تو داری اما آرام نداریم؛ تو داری اما در کافه برای زحمتِ کارگرش انعام نداریم؛ تو داری اما در حومه ی…
زندگی با یار، خیلی بهتر است کار؛ بی اجبار خیلی بهتر است با چنین وضعی که دارد اقتصاد خانه از بازار خیلی بهتر است گرچه…
هر وعده غذای خوب داری، ایول در خانه فضای خوب داری، ایول وقتی که شما ز دارِ دنیا بروی مداح و عزای خوب داری، ایول…
بهتر است … خانه ی خالی ز مهمان بهتر است بنز هم قطعن ز پیکان بهتر است گرچه باشد بنز؛ نامبِر وان ولی وانتِ آبیِ…
مردم آزاری، ضرر دارد عزیز شامِ تکراری!، ضرر دارد عزیز وقتِ خلوت پیشِ مادرشوهرت بودنِ جاری، ضرر دارد عزیز! کشف کردم توی درمانگاهِ شهر درد…
عکس فوری: با درِ خانه؛ عکس میگیریم با بُرس، شانه عکس میگیریم غیرِ آن عکس ها که میدانید! با لب و چانه عکس میگیریم آشنا…
تبلیغات خوشحال! هر طرف ازدحام تبلیغات کشته من را پیام تبلیغات مثل گنجشک بی پناهم که گیر کرده به دام تبلیغات تازگی ها شود چنین…
قاطی می کنیم … در محل کار قاطی میکنم هفته ای ده بار قاطی میکنم مثل بابا دیر اگر حاضر شود شام یا ناهار قاطی…
پیش از این ها گناه می کردم دختران را نگاه می کردم بعد از این هم گناه خواهم کرد دختران را نگاه خواهم کرد پدرم…
شعرِ ما را گاه؛ سانسور می کنند گر نیایی راه؛سانسور می کنند گاه گیرند از خودت هم مشورت گاه هم دلخواه سانسور می کنند نیست…
یلدای قدیم : همه در زیرِ کرسی می نشستیم به غیر از تخمه، فندق می شکستیم سماور بود و ایضاً چای تازه کنارش قند با…
خوشحال زیاده!! به حالِ کفشِ من، شلوار خندید! به وضعِ دفترم؛ خودکار خندید کچل کردم سرم را هفته ی قبل پس از دیدار من سشوار…
از ترافیکِ خیابان خسته ام از هوای شهر تهران خسته ام از هجومِ خودرو در کوچه ها از تصادف در اتوبان خسته ام دردِ زانو،…
پارادوکس! مثل قندانی که تویش قند نیست بنده خوشحالم ولی لبخند نیست! با زنم رفتم سفر آنتالیا منتها آنگونه که گفتند نیست! آن کسی که…
کچلم بنده و از شانه بدم می آید! همچنین از گل و پروانه بدم می آید من به جز ماندنِ در پشتِ ترافیکِ شدید از…
از رفیقِ حسود می ترسم با تمامِ وجود می ترسم پای کوهی که حاسدان هستند از مسیرِ صعود می ترسم در مکانی که هست آسانسور…
من به متنِ پاکتِ سیگار، دقت می کنم لحظه ی رد گشتن از بلوار، دقت می کنم رد شدم از کوچه ی معشوقه و کلّم!…
خیلی دور، خیلی نزدیک! رفته بودم بنده جشنِ سینما بود خالی واقعاً جای شما! سالنش خیلی بزرگ و شیک بود صندلی هایش به هم نزدیک…