نوشته های دسته "نثر" در شیرین طنز

نقاشی که شیشه می‌کشید تابلو شد! کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا * از در دوستی وارد شد دشمن عزیز ! * چوب در آستینش کردند، آنکه…

داستان تو و کلاغی که تخم مرغی را دید. تازه حقوق بازنشستگی‌ات را گرفته‌ای؛ و همین دیروز بود که- فکر کنم چهارشنبه بود؛ نه اشتباه…

دانشمندان بچه شناس بر این باور علمی پای می‌فشرند که بچه تا یک چیزیش نباشد، هرگز گریه نمی‌کند. از آنجا که در حال حاضر خبر…

هر کس، با آبروی کسی بازی کند عاقبت بازنده است کاریکلماتورهای منظر ابراهیم پور بروجنی با رادیو، می‌شود تمام کشورها را گرفت. نا، نداشت بابا…

به نام پیوند دهنده قلب‌ها و عروق! کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا : * به نام پیوند دهنده قلب‌ها و عروق! * در کله پزی او…

یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود، یک راننده تاکسی نشسته بود. داشت حساب کتاب می‌کرد. ــ چقده روش بکشم؟… ــ چقده گرون کنم؟!… ــ…

حدود ۱۰ سال پیش، در پی چاپ شعر طنزی از صاحب این ستون با این مطلع که: «درد من درمان ندارد، فکر یک تابوت کن/فکر…

گذشت آن زمانی که یارو می‌گفت: تلفن میزنم، جواب نمیدی…. و خزعبلاتی از این دست! الآنه میزان پاسخگویی مسئولان و مدیران ما ــ بلاتشبیه عین…

سیر تحوّل مرغ در طول تاریخ انسان ها موجوداتی دوپا، دو دست، با یک سر و هزار سودا بودند که از نظر تغذیه به سه…

پابرهنگی فرهنگ‌ها با کفش اصالت پوشیده می‌شود کاریکلماتورهای اصغر رضایی گماری : ✓ آنقدر چشم خورده ام که نگاهم از همه سیر است. ✓ تاریخ…

واکسن فراموشی و فوائد آن! فراموشی بدچیزی است. کلاس بالاها به آن «آلزایمر» هم می‌گویند. لامصّب اگر شدّت پیدا کند، پدر صاحب بچه را در…

خدا وکیلی برای این دست کتاب‌ها به ‌جای «جشن امضای کتاب» بهتر نیست «جشن امحای کتاب» برگزار کنیم؟ بر همگان واضح و مبرهن است که…

کاریکلماتور (سیبیل نوشت های ۱۰۷) نویسنده : محمدمهدی معارفی دایر نمی‌شود زندگی در زمین بایر. در روزگار بی کاری آمار خراب کاری ام بالا بود….

ژله و علت‌های لرزش آن از زبان یک طنزپرداز پیشکسوت؟! ما ایرانی ها خیلی لطیفه دوست هستیم. و این فقط مربوط به جنس لطیف نیست….

یلدای کرونایی به خیر گذشت من اگر مسئول ستاد کرونای شیراز در زمان حافظ بودم و این ابیات را می‌شنیدم که : معاشـران، گــره از…

همه چیز صفرش خوب است به غیر از آدم که باید بیست باشد کاریکلماتورهای نائله یوسفی وقتی همه ی خط ها را اشغال دیدم خط…

محمدباقر رضایی ـ نویسنده ـ طنزی آهنگین را برای بهروز رضوی گوینده‌ رادیو نوشته و به این بهانه به شرح احوالات این گوینده قدیمی که…

کاریکلماتور های سیبیل نوشته شماره ی ۱۰۶ از رو نمی روم وقتی رو به زوالم. ناس را بدخواب می کرد، خرناس دیکتاتور. بعد از قرض…

با شنیدن حرف آبکی‌اش خشکم زد! کاریکلماتور برای بقیه پاپوش درست می‌کرد تا روی مشکلاتش سرپوش بگذارد. رودها برای دریا شدن، روزی هزار بار سرشان…

گدایان هم عوض شدند آقا!…قدیم،آدم گدا واقعاً گدا بود؛ اما الآن همچین معلوم نیست که واقعاً گداست یا دارد از خودش گدابازی در می آورد؟!…قدیم…