نوشته های دسته "نثر" در شیرین طنز

آدم خوبه، آدم بده! دیشب سه‌بار رفتم دم خودپرداز و سه تا صدتومن هدر دادم تا ببینم احمد بالاخره این صدهزار تومن را ریخته به…

مغز ! (گفت و شنود) گفت: تازه چه خبر؟! گفتم: یکی از نمایندگان فتنه‌گر مجلس ششم گفته است؛ وزارت علوم را نمی‌شود با یک وزیر…

اگر آدم های شوخ طبعی باشید، ممکن است به جای کلمه ی “نوکر” بگوئید : “کسی‌ که‌ به‌ تازگی‌ کر شده‌ باشد”، جناب آقای نصرت…

گفتم: بابا. گفت: جان بابا. گفتم: بابا جان. گفت: جان بابا جان. گفتم: بابای عزیزم. گفت: بگو عزیزم. گفتم: آخه. گفت: آخه نداره، بگو. گفتم:…

یک کالج در شمال شرقی ایالت اوهایو با هدف اینکه دانشجویان را وادار کند سریع‌تر فارغ‌التحصیل شوند برای دانشجویان ویدئوهای تبلیغاتی طنزآمیز ارسال می‌کند. به…

«بعضی از پسران جوان اصفهانی درحالی‌که بطری آب‌معدنی در دست دارند سوار بر موتور دنبال دختران جوان راه می‌افتند و به‌عنوان شوخی و تفریح آنها…

راهنمای گام به گام ازدواج – قسمت اول / نیت قدم اول در ازدواج، نیت است. یعنی شما باید مشخص کنید دقیقاً برای چی می…

دانشجو صاحب آرزوهای بر باد رفته ، بی خانمان ، آس و پاس ، کسی که تا صبح بیدار است و تا شب خواب. کسی…

سال ۵۹ هیچ کس فکر نمی‌کرد کار به سال ۶۹ بکشد اما عاقبت به سال ۶۹ رسیدیم. سال ۶۹ نه من آن سرباز جوان بودم…

یک ماه از آمدنم به اردوگاه عباس‌آباد گذشته بود که بالاخره فرصت دست داد تا پرونده اسیران عراقی را بررسی کنم. سرگرد سلامتی رییس اردوگاه…

انتقام باز نشسته بودم کنار شط و به جای تیراندازی، سنگ‌های ریز را توی آب می‌انداختم. همه جا سکوت بود و سکوت. ظهرکه‌می‌شد هر دو…

پنجمین نشست مکتب‌ خانه ی طنز، روز دوشنبه ۲۴ شهریور در حوزه هنری برگزار شد. در این نشست ۱۳ نفر از طنزنویسان جوان طنزهایی در…

قسمت سوم من سرباز وظیفه محمدولی از لشکر ۸۴ پیاده لرستان در روز ۳۱ شهریور وقتی هواپیماهای عراقی به کشور حمله کردند در سوسنگرد بودم….

پنجمین نشست مکتب‌خانه ی طنز، روز دوشنبه ۲۴ شهریور در حوزه هنری برگزار شد. در این نشست ۱۳ نفر از طنزنویسان جوان طنزهایی در مذمت…

کباب کوبیده اقوام ما چه راهشان دور باشد چه نزديك، اگر در طول هفته دو سه بار به ما سر نزنند و احوالمان را نپرسند…

طی یکی دو سال اخیر در سایت های سرگرم کننده و تفریحی مبحثی به نام ‘فقط یه ایرانی می تونه’ باز شده که توانسته خوانندگان…

پنجمین نشست مکتب‌ خانه طنز روز دوشنبه ۲۴ شهریور در حوزه هنری برگزار شد. در این نشست ۱۳ نفر از طنزنویسان جوان طنزهایی در مذمت…

اسیران عراقی یک روز بعد از ورودم به اردوگاه از من شکایت کردند. توی محوطه اردوگاه بست نشسته بودند و می‌گفتند تا سرباز محمدولی از…

اردوگاه عباس‌‌آباد قسمت اول من سرباز وظیفه محمدولی به همراه همرزمانم در لشکر ۸۴ پیاده لُرستان، در همان روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ در شمال سوسنگرد…

از آنجا که نفروختن فخر یکی از مشکلات ماست!!! شعر و فرهنگ و طنز ما باید به زبان فاخر مزین شود! البته متخصصین فن به…