نوشته های دسته "شعر طنز" در شیرین طنز

از طنزپردازان عزیز و علاقه مندان دعوت می شود یک بیت شعر طنز با موضوع عید نوروز سروده تا با نظرات کاربران محترم، بهترین شعر…

به کجا چنین شتابان؟ اسد از وحید پرسید به هرآن کجا که باشد صف بی شمار یاران ز برای مرغ بی جان تو پی سبد…

امان از بچه مهمانهای شیطان که آوردند بر لبهای من جان به هرجایی زخانه سر کشیدند زهر دیوار بالا رفته آسان به ظرف میوه ونقل…

عزیزان ریشه ام را خورده تیشه وگیجم من کنون مثل همیشه چراچون داده ام عیدی بسیار برفته پول و باشم زار وبیمار خریدم کاکائو،نقل وشیرینی…

مستاجرم مستاجرم مستاجر گشتم کلافه من زدست موجر بسکه زدم چانه سر اجاره خورده دهانم به خدا کمی جر ساز زند موجر ومن،به هر ساز…

چهارشنبه‌ سوری یکی از جشن‌های ایرانی است که در غروبِ سه‌شنبه، شبِ پیش از آخرین چهارشنبهٔ ماه اسفند برگزار می‌شود و برافروختن و پریدن از…

اون قدیما یادش بخیر موشا چه کوچیک بودن قلقلی وخوش منظره با دم باریک بودند وقتی اونارو می دیدیم از ما فرار می کردن گربه…

با قیمت فعلیت تو ای بادمجان الحق که شدی مرغ سیاه بی جان این قیمت تو به مرغ نزدیک شده اینک بشود ترا دهم بر…

عید آمد و شد فصل سفرها و خطرها همراه هیولای خطرهاست سفرها عید آمد و هنگام خبرهای خوش آمد لبخند نشسته‌ست به لب‌های پدرها عید…

حافظ: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را صائب تبریزی: اگر آن ترک شیرازی بدست آرد…

اندر گرانی سیب زمینی : برگت به زمین وخودت زیر زمینی،ای سیب زمینی فعلا به زمین تحفه پر قدر و وزینی ،ای سیب زمینی از…

با توجه به ایام خرید به مناسبت فرا رسیدن سال جدید تقدیم به مردان مظلوم : اسفند شد وصدای نوروز آید بر قوز همیشگی من…

خانه تکانی از رسوم بسیار قدیمی آماده شدن برای عید نوروز است و هرچند که آپارتمان های کوچک و بدون پستو و انباری و زیرزمین…

وقتی که میرسم خونه عیالم زنگ نزده میاد به استقبالم   خسته نباشی میگه با خوشرویی فوری می پرسه چند وچون حالم   می گیره…

برزین مراد خود سواری بنزین در فکر صعود بیقراری بنزین هرسال رود قیمت تو بالاتر لیکن تو همیشه برقراری بنزین کم ناشود از مشتریانت هرگز…

خوشا آنان که دل تنگی ندارن همیشه بر خر دنیا سوارن سوار پورشه و بنز و پاجیرو نه بی آرتی سوار می‌شن نه مترو همونایی…

ما خانه نداریم کجا را بتکانیم ؟ وقتی که زمین نیست هوا را بتکانیم ؟ یک کلبه ی پر مهر و صفا دارم و بایست…

یکی از بزرگان به شکلی تمیز شنیدم که چسبید عمری به میز! چو گیسویِ مه‌طلعتانِ «طراز» مدیریت و عمر او شد دراز به هنگام نزعش…

توی تاریخ نام آدم شد به جرات مال تو مردی ومردانگی وهم ابهت مال تو نسل من حواشد ومظلوم وساکت بر زمین جسم وروح جنس…

نرسیدن به خدا ، راه فراوان دارد راه هایی خفن و ساده و آسان دارد و به اندازه ی هر آدم از خود ممنون نرسیدن…