شعر طنز / پَر زد از آجیلِ ما بادام پَر، تخمه ماند و پسته های خام پَر
شعر طنز آجیل : پَر زد از آجیلِ ما بادام… پَرتخمه ماند و پسته های خام… پر میخورم صبحانه را جای ناهاراز درون سفره ی…
شعر طنز آجیل : پَر زد از آجیلِ ما بادام… پَرتخمه ماند و پسته های خام… پر میخورم صبحانه را جای ناهاراز درون سفره ی…
شعر طنز مرغ حافظا! در قرن هشتم مرغ کیلو چند بود؟تخم مرغ و روغن و سوسیس و کاهو چند بود؟ دولت شاهِ شجاع آیا به…
یاد از آن روز که بیتاب و خمار آلودهآمدم باغ شما گرد و غبار آلوده داشتی گوجه و گشنیز و کدو میچیدیدست و گیسو و…
مرغ بی بال و پری لیک پریدن بلدیاز سر سفره ی ما خوب جهیدن بلدی می پری بی پر و بالا روی و بالاتررام ما…
زهر کرده به جامِ ما کنکورعاملِ قتلِ عامِ ما کنکور خودمانیم؛ کلّهم کردهزندگی را حرامِ ما کنکور سالِ کنکور با خودم گفتم:هست بی شک غلامِ…
حرکتِ پر خطر نکن، زشت استتخت را بی فنر نکن، زشت است روز تا لنگِ ظهر میخوابی عمرِ خود را هدر نکن، زشت است به…
از محبت تلخها یکباره شیرین میشود زین محبت هر پیامی زودتر سین میشود وز محبت، مهربانی دیو حوری میشود چت تمام و قصه ها دیگر…
ای پزشکان و پرستاران خدا یار شماحضرت صاحب زمان بادا نگهدار شما افتخار ملت مایید در این روزهاهست همسنگ مجاهد ارزش کار شما روز و…
ما؛ در به در از کوچه ی معشوق گذشتیمهر شب پکر از کوچه ی معشوق گذشتیم بابا و عموزاده و صدتا خرِ دیگربا درد سر…
زرنگ آقا دروغ میگه به راحتیدروغ واقعی که نه، مصلحتی خودش میگه: دروغِ واقعی بَدهمصلحت اما تو کتابا اومده مصلحتی دروغ بگی زرنگیهماست مالیِ دروغ…
چنان اوقاتمان تلخ است و از لبخند یادی نیستکه خوشاجراترین باباکرم، آهنگ شادی نیست کلاهت را اگر محکم نچسبی از سرت رفتهدوتا دستت به آن…
نمیشود خمیازه دوغ و گندم و خرما نمیشودبالنگ، روی شاخه مربا نمیشود هر بار گفتهاند و مرتب شنیدهایم“نابرده رنج، گنج” مهیا نمیشود زحمتکشیم و حاصل…
آن موتور داری که کیفِ بنده را قاپیده استگوییا در ظلمتِ شب، گربه را خز دیده است چون که کیفِ چرمیام زیبا و شیک و…
ـ بالای همین شهر:بیار فورن! برام استیکِ ویژهدو تا « موکا »، کنارش کیک ویژهواسه راننده ی بنزم که اونجاستببر با پولِ من یک شِیکِ…
هــــــر کــــه در اینجا پـــی قــــاچـــاق دارو می رودبعــــــــد چنـــــــدی پـــــول او بـــــــالا ز پـارو می رود می خرد ویلا و بـــاغ و حجره و…
باور کنید، روزی، مرغی در این جهان بوددارایِ سینه و سر، هم بال و پا و ران بود این مرغه شوهری داشت، اسمش، آقا خروسههر…
درددل مرغانه قیمتت ساعتی رود بالابین گوشتها میدهی جولان گشته ای جزو آرزوهایمکی شود تا ببینمت ارزان دستم حتی به پای تو نرسدچه رسد ران…
کرونا … «کرونا» را ببیـــن ورم کردهگـوش هـا تیـــز و دُم عَلَـــــم کرده زادگاهش اگـــــرچـــه چیـــــن امالانـــه در کشــــور عجــــــم کرده گـــرچــــــه آزار مـی دهـد…
نفسهای آخر کرونا! خبر آمد که رفته است این بارکرونا جانب جناب ترامپ تو مپندار این بلا شده استمایه رنج و اضطراب ترامپ این نفسهای…
بخش دوم رباعی های طنز کرونایی عباس خوش عمل کاشانی را در ادامه میخوانید. کرونایی های ریزه میزه چون اهل ادب از کرونا ترسیدندهر لحظه…