menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

همکاران نشریه توفیق

یادی از دو طنزپرداز نامی، حسین توفیق و محمد خرمشاهی

رضا رفیع :

آغازین روزهای بهاری امسال،متأسفانه مصادف شد با رفتن دو تن از پیشکسوت های عرصه طنز: استاد حسین توفیق و محمد خرمشاهی؛ که وجه مشترک آنها همین طنزنویسی و حضور در مجله طنز و فکاهی توفیق بود. استاد حسین توفیق در آن روزگاران و در سومین مقطع انتشار توفیق، در جایگاه سردبیری آن قرار داشت و خود نیز البته در حوزه نظم و نثر طنز، از شاعران و نویسندگان طنزپرداز بود. بسیار متشخص و مهربان و متواضع بود و جز خوبی آدمها نمی خواست.

مرحوم حسین توفیق، در سالیان گذشته،بارها به روزنامه اطلاعات آمد و ما این توفیق را پیدا کردیم تا بارها پای خاطرات و صحبت های شیرین و گاه نیز البته تلخ او از روزگار بنشینیم. بسیار مناعت طبع داشت و حاضر نبود به هر قیمتی، قلم خود را بفروشد. و این آزادگی، کم توفیقی برای آدم نیست. گاهی که سخن از توفیقی پنجاه ساله به میان می آمد، آهی می کشید و می گفت:

دوره توفیق و یاران، یاد باد
یاد باد، آن روزگاران یاد باد

پیرمرد، همیشه لبخندی عیان بر لب داشت و لطیفه‌ای نهان در آستین! در بخشی از مقدمه‌ای که در نوروز ۱۳۹۰ بر یکی از کتاب‌های من نوشت ــ که هنوز قرار است از سوی انتشارات اطلاعات چاپ شودــ دربیان حال و هوای خود نوشته است(و دستخطش موجود است): «درست است که سن بالای هشتاد، هنوز هم خوش می‌خندم…. ولی بی جهت نمی خندم! هرگاه مطلب جالبی؛فکاهی،طنز،ضرب المثل یا لطیفه اجتماعی شیرین و پر معنی، به خصوص موضوع روز،حتی یک بیت شعر نغز اعجاب انگیزی را می خوانم یا می شنوم،به شدت می خندم؛ چه در جمع باشم چه در خلوت….» یکی دو سال گذشته به سختی می آمد و عصازنان. نفس کم می آورد و گاه می ایستاد. با این حال آن قدر بزرگ و مهربان و شاگردنواز بود که آمدن را ترک نکرد. دیدار و دورهمی را دوست می داشت. اما چه می توان کرد با این روزگار کجمدار که همه آدمها را گرفتار کرده است. دل دوستدار به راهی می رود و عقل گرفتار به راهی. و ناگهان چه زود دیر می شود.هرازگاهی می آمد و می نشستیم و گپ می زدیم. اهل تماشای تلویزیون نبود، اما مطالب مرا می خواند وتشویقم می کرد. برای حضورش در قندپهلوی وی‍ژه سال تحویل دو سال پیش تلویزیون دعوتش کردم.
از آمدن به تلویزیون عذرخواست و در عوض مقداری از مطالب و مجلات نوروزی توفیق را آورد و چون نبودم، تحویل نگهبانی روزنامه داد و رفت. یادگارهای عزیزی که پیش من است.
هر سال نیز یکی از همان کارت پستال های زمان توفیق(دهه چهل) را برای من و اخوی و مدیرمسؤول روزنامه ــ حضرت آقای دعایی عزیز ــ قلمی می کرد و می فرستاد. شاید که ضمن تبریک سال جدید و بهاری نوپدید، بتواند لبخندی نیز بر لب ما بنشاند. و امسال که کارت پستالی نرسید و نیامد؛ فهمیدیم که خبری در راه است….. بهار امسال او به خدای بهارآفرین و به خیل شکوفه ها پیوست. رفت و دیگر ما بی توفیق شدیم!

و طنزپرداز پیشکسوت دیگری که در روزهای بهاری گذشته به جوار حق رفت؛ استاد محمد خرمشاهی بود. شاعر پرکاری که ید طولایی در طنز پردازی داشت. او پس از ۱۰۴ سال زندگانی، سرانجام در روز ۲۱ فروردین براثر کهولت سن درگذشت. شهرت خرمشاهی به همکاری با نشریه‌های “توفیق”، “گل آقا” و روزنامه کیهان باز می‌گردد.
چند سال پیش به روزنامه اش دعوت کردیم و پای صحبت ها و خاطره هایش نشستیم. ذوق سرشاری داشت و در دوران شاعری خود با شعرای مطرح و طنزپردازانی چون عمران صلاحی، کیومرث صابری فومنی و ابوالقاسم حالت در روزنامه های بسیاری همکار و همنشین بود و از این منظر به نوعی تاریخ شفاهی شعر و نشریات طنز به شمار می آمد.
این شاعر طنزپردازهمچنین از ۱۳۷۳ تا ۱۳۷۸ با نام مستعار «میلاد» در روزنامه کیهان درباره مسائل اجتماعی و سیاسی،روزانه شعر طنز می سرود، که این کم کاری نبود.
او از خطی خوش نیز برخوردار بود و این خط نبشته نستعلیق شعرش را معمولاً به دیگران هدیه می داد:
به آنی که آبی توان نوش کرد
نباید خدا را فراموش کرد

کارمندان نشریه توفیق

خرمشاهی، متولد ۱۲۹۲ بود و از او دیوان اشعاری با عنوان “دیوان خرم” منتشر شده است. اشعار طنزش با حدود ۹۰ اسم مستعار درنزدیک به یک قرن اخیر منتشر شده و پاره ای از این اشعار نیز در افواه مردم است.
ز حق توفیق خدمت خواستم،دل گفت پنهانی
چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی؟
نخستین شعر محمد خرمشاهی در روزنامه “حبل المتین” هند چاپ شد و از آن هنگام تا اواخر عمر که بیش از ۸ دهه به سرودن شعر و طنز پرداخت، نزدیک به دوهزار ضرب المثل و لطیفه خلق کرد که در ذهن و خاطره مردم ایران ماندگار شده است. ازجمله اشعار معروف خرمشاهی است:
در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست
هر جا که صفا هست در آن نور خدا هست
خرمشاهی ۷۰ سال پیش برای نخستین بار “شعر جدول” را طراحی کرد که در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید و از او کتاب‌های “شیخ شنگول”، “دنیای شادی‌ها” ، “مجموعه گل‌ها” و ” دیوان خرم ” منتشر شده است.
یاد این رفتگان و درگذشتگان وادی ادب و هنر را گرامی می داریم و در ادامه راه ایشان، از درگاه حضرت حق، توفیق ادب می خواهیم. از من ایشان را هزاران یاد باد…

منبع : روزنامه اطلاعات

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر