«داشت عباس قلی خان پسری»
پسر سرکش و فرمان نبری
داخل خانه: بد اخلاق و خشن
خارج خانه: رمانتیک و فشن
پسری خیره سر و تخس و نساز
جلف و بی شخصیت و خانم باز
با دو تا عشوه زن وا می داد
به همه تیپ زنی پا می داد
ظاهری گول زن و خوشگل داشت
مصرف خطّ لب و ریمل داشت
پشت پلکش به کبودی می زد
روز و شب عینک دودی می زد
مثل زن ها شده بود افکارش
سر و وضع و مدل گفتارش
دربه در ،در عقب کف بین بود
داخل جیب کتش موچین بود
داشت با نیّت صید دختر
چند تا شعر رمانتیک از بر،
پر ملات و همه فهم و ساده
خاصه از مریم حیدرزاده!
در خیابان پُز بی جا می داد
پُز ماشین پدر را می داد
پشت هم بوق و فلاشر می زد
محض تفریح مسافر می زد!
غیر محبوبه و مرجان و مهین
نرگس و نازی و نسرین و نگین،
پنج شیرین و سه تا لیلا داشت
گوشی اش زنگ خور بالا داشت
به همه دوز و کلک تن می داد
وعده های سر خرمن می داد
کارهای رده پایین می کرد
خواستگاریی دروغین می کرد
کلک و حُقّه و دختر کُش بود
به خوشی های عبث دلخوش بود!
شاعره : نسیم عرب امیری – برگرفته از کتاب داشت عباس قلی خان پسری
منبع : سایت ادبیات ما