گفت و گو با افسانه بختیاری نژاد، طنزپرداز قمی منتشر شد.
تا بدنیا آمدم به بنده عارض داشتند درست است واقعی هستی اما افسانهای. کمی که بزرگتر شدم فهمیدم اصالتاً قمی هستم هر چند بختیاریام. بعد که بزرگترتر شدم نقاشی را شروع کردم با آنکه نویسنده بودم. دبیرستان هم رشتهی تجربی را انتخاب کردم گر چه انسانی را دوست داشتم. دانشگاه هم مدیریت خواندم چه بسا باید کارگردانی میخواندم. خلاصه اگر شما فهمیدید من کی هستم بفرمایید ما هم در جریان باشیم.
در ادامه گفت و گوی پایگاه خبری شیرین طنز با افسانه بختیاری نژاد، طنزپرداز قمی را میخوانید :
• از کِی طنز را شروع کردید؟
از وقتی فهمیدم چیزی به نام بیمهی بیکاری وجود دارد.
• اصلاً چرا طنز؟
خب جدی هم مینوشتم میگفتید اصلاً چرا جدی؟
• خانواده هم به طنز علاقه دارند؟
افسانه است اگر بگوییم ندارند.
• چرا نثر طنز را انتخاب کردید؟
چون اگر من انتخابش نمیکردم یکی دیگر انتخابش میکرد.
• نظرتان دربارهی طنز قم چیست؟
یک قم است و نمکش … یه قمپز هم داریم که اسمش محفل شعر است. هر سری هم بنده بشخصه میروم پشت سفارت قمپز میگویم اگر اسم نثر را هم ببرید بنده شخصاً در بشکن زدنهایتان جبران میکنم. اما کو گوش شنوا! ( آقای احمدی میدانم شما از لفظ نثر هم استفاده میکنید اما خبرگزاریها نمیزنند … روی سخنم با شما نیست… به در گفتم خبرگزاری بشنود).
• این که داخل پرانتز گفتید چه بود؟
خصوصی بود.
• طنز مکتوب را دوست دارید یا طنز مجازی را؟
طنز مکتوبِ مجازی را
• جایگاه کاریکلماتور را چگونه میبینید؟
شبیه درخت و گربه.
• بنظرتان حق کاریکلماتور آنطور که باید ادا میشود؟
این روزا حق کی ادا میشود که حق کاریکلماتور بشود!؟ تنها چیزی که الان میتوانم بگویم این است که نوع چینی و تقلبی آن زیاد شده است. لذا خواهشمندم هر جا هر چیزی را تحت این عنوان خواندیم به عنوان کاریکلماتور نپذیریم.
• نظرتان در مورد جایگاه بانوان در طنزنویسی چیست؟
بانوان طنزپرداز ما خیلی کم هستند که قدرِ همین کم ها را هم نمیدانیم. چندی پیش در گروهی تلگرامی بانوی طنزپردازی به این مقوله اعتراض کردند که در محافل مختلف طنزِ ما، هیچ وقت از بانوان به عنوان مهمان دعوت نمیشود. آنقدر که چشم فقط به دیدن اسامی آقایون عادت کرده است. بنده بشخصه سخن این بانو را لایک میکنم.
• آیا طنزپردازهای شهرستانی میتوانند مثل طنزپردازهای پایتخت دیده و شناخته شوند؟
انصافاً سؤالات شما را باید طلا گرفت! آخر سؤال هم آنقدر استفهام انکاری طور؟! در شهرستانها طنزپردازهای فوق العادهای داریم که متأسفانه چون شرایط حضور در جلسات و محافل طنز تهران برایشان مقدور نیست بعضاً با وجود تبحر بیشتر محکوم به ایستایی هستند.
• چه راه حلی برای رفع این حصر پیشنهاد میکنید؟
اگر مسئولین چشمها را بشویند و به مقولهی جورِ دیگر دیدن معتقد باشند، متوجه خواهند شد که ملاکهای ارزیابی بهتری از محل سکونت طنزپرداز _مثل استعداد_ وجود دارد.
• نظرتان دربارهی سایت شیرین طنز چیست؟
هم شیرین است هم طنز. با این توصیفی که کردم مغزم فسفر لازم شد انصافاً. شماره حسابم را تلگرام بفرستم یا ایمیل کنم؟
یک دیدگاه
بهناز جان:
سلام علیکم استاد شیرین سخن دوست داشتنی. خیلی دوستت دارم. از خدای مهربان عمر طولانی و با عزت برایت خواستارم. خنده بر هر درد بی درمان دواست.