menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

گزارش چهارمین نشست ادبی سرو چمان با موضوع طنز

سعید بیابانکی در چهارمین نشست ادبی «سرو چمان» گفت: یک واپسگرایی در غزل امروز بوحود آمده که یک بازگشت فاجعه‌آمیز در این حوزه است.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از روابط عمومی فرهنگ سرای سرو؛ چهارمین نشست ادبی سرو چمان با موضوع طنز و با حضور شاعران و طنزپردازان عصر روز دوشنبه ۷ دی ماه همزمان با سالروز ولادت حضرت رسول(ص) در فرهنگسرای سرو برگزار شد.

در این برنامه که با اجرای سعید بیابانکی و علیرضا لبش برپاشد، جمعی از شاعران، طنزپردازان و علاقمندان ادبیات حضور داشتند. در ابتدای جلسه سعید بیابانکی اعلام کرد کتاب قلمداد، نوشته مهدی استاد احمد در این نشست با حضور نویسنده معرفی خواهد شد.

چهارمین محفل سرو چمان

در نخستین بخش برنامه، حامد ابراهیم‌پور از شاعران جوان به شعر خوانی پرداخت. کتاب جدید ابراهیم‌پور با عنوان آوازهایی از طبقه سوم که یازدهمین مجموعه شعر او بوده و در سال ۱۳۹۴ منتشر شده است.

وی شعری از کتاب خود را خواند که با بیت زیر شروع می شد.

درختان جوان را در خیابان دفن کردیم

برادرهایمان را در خیابان دفن کردیم

لبش در توصیف شعر حامد ابراهیم‌پور گفت: شعر او را به عنوان شعر اعتراض می‌شناسند و عناصر سینمایی در شعر او بسیار دیده می‌شود.

سپس ابراهیم‌پور شعر دیگری با مطلع «شعر می‌کشد و کمک نمی‌کند» را در قالب چهارپاره قرائت کرد که بسیار مورد استقبال حاضران قرار گرفت.

در ادامه بیابانکی اظهار داشت: یک واپسگرایی در غزل امروز بوحود آمده که یک بازگشت فاجعه‌آمیز در این حوزه است. همان اتفاقی که در زمان سبک هندی هم افتاد و جریان شعر را منحرف کرد. یعنی شعرهایی که می‌شنوید هیچ ارتباطی با اندیشه‌ها و مانیفست نیما ندارد. سپس وی قطعه‌ای در باب میلاد حضرت رسول(ص) قرائت کرد که از کتاب قاف، نوشته یاسین حجازی و برگرفته از متون کهن فارسی است که در توصیف نشانه‌های ظهور آخرین فرستاده الهی نوشته شده است.

شاعر بعدی فرامرز عرب عامری بود. وی شعری را با مصرع «من از خدا که تو را آفرید، ممنونم» آغاز کرد. بیابانکی در توضیح این غزل گفت که مصرع اول آن در خیلی از اماکن عمومی دیده می شود.

سپس مجری برنامه سروده‌ای از عمران صلاحی، طنزپرداز فقید قرائت کرد که از کتاب «گریه در آب» در سال ۱۳۴۷ با عنوان گزیده اشعار صلاحی از سوی انتشارات مروارید منتشر شده است.

در ادامه برنامه، مهدی استاد احمد به تریبون دعوت شد. بیابانکی در توضیح کتاب استاد احمد گفت که این کتاب حدود هشت سال در انتظار مجوز ارشاد بوده است. استاد احمد هم پس از آن شعر طنزی را قرائت کرد که در توصیف سرگذشت همین کتاب تصنیف کرده بود که مطلع آن «کتابم گیر کرده توی ارشاد» بود.

شاعر بعدی که برای شعر خوانی پشت تریبون قرار گرفت، علیرضا بهرامی بود.

وی در ادامه در بررسی غزل معاصر اظهار داشت: همانطور که در آغاز برنامه گفته شد، یک نوع واپسگرایی در غزل معاصر ایجاد شده است. شعر هم مثل هر کالایی تولید می‌شود و مخاطب دارد و باید به میزان تاثیر مخاطب بر شاعر و بالعکس بررسی شود. در مقاطع گذشته شاعران نگاه بالا به پاین داشتند و از مخاطب خود را بالاتر می دانستند. اما امروز افسار شعر به دست شبکه های اجتماعی سپرده شده است.

بهرامی ادامه داد: زمانه فعلی شبیه دوره‌های تاریخی است که خوشایند نبود و مثل دوره بازگشت که الآن ویژگی‌های آن دوره در حال رخ دادن است از جمله نبود خلاقیت و نوآوری که بیشتر در نتیجه وجود شبکه‌های اجتماعی است. مثلا تعداد لایک‌هایی که به یک غزل داده می‌شود ملاک محبوبیت شده و از طریق تقلب در لایک‌ها اولویت‌هایی ایجاد می‌شود که در اصل ربطی به هنر ندارد. شبکه‌های اجتماعی امروز پر از طنز های بی‌کیفیت است، اما متاسفانه مورد توجه قرار می گیرد.

چهارمین محفل سرو چمان

بهرامی پس از آن غزلی خواند که ابیات آغازین آن این گونه است:

حرف می زنی شاید حال دیگران خوب است

حرف می زنی با من اینچنین جهان خوب است

حرف می زنی وقتی عاشقانه می میرم

کیف عاشقانه با درد توامان خوب است

مست می شوم داری حرف می زنی با من

از هر چه حرف می زنی، همان خوب است

شاعر طنزپرداز بعدی که به جایگاه دعوت شد، مصطفی مشایخی بود و شعری در باره مترو قرائت کرد که مطلع آن اینگونه بود:

مترو از قبل استرس زا تر

جمع ما جمع تر مهیا تر

طبق معمول تا قطار آمد

حمله کردیم ناشکیبا تر

اجرای کمانچه با نوازندگی هنرمند جوان، محمد حسنی بخش بعدی چهارمین نشست سرو چمان بود.

در ادامه علیرضا آذر برای شعرخوانی دعوت شد و شعری را با مطلع «زخم تصمیم گرفته است تنم را بخورد/ سینه کوه بشود مرا سنگ صبور» خواند. پس از آن صابر قدیمی پشت تریبون قرار گرفت و ترانه ای خواند که مطلع آن اینچنین بود:

روزها فکرای عجیبی حمله می کنند به من

شبا از ترس خودم قایم می شم زیر پتو

آخرین شاعر مدعو برنامه مریم قربانی بود که شعری را قرائت کرد.

chatنظرات شما

یک دیدگاه

  1. عاطفه سرشار:

    درود تشکر از صفحه زیباتون یه شعر یلدایی پیشاپیش تقدم شما

    دو قدم مانده که پاییز به یغما برود
    این همه رنگ قشنگ از کف دنیا برود

    آخرین جرعهءجام است وشبم طولانیست
    چه کنم این همه غم از دل تنها برود

    دل پر حسرتی از این همه یلدا دارم
    کاش یک بار بیایی تو و غم ها برود

    راه برگشتنی ای ماه به مردابت نیست
    مثل رودی که بنا نیست به دریا برود

    دل من بود که در گوشهء تنهایی سوخت
    هر کسی شرم ندارد به تماشا برود

    عاشقی کردنمان درد سری بیش نبود
    عشق ای کاش که از دهکده ی ما برود

    هر که معشوق برانگیخت گوارایش باد
    دل تنها به چه شوقی پی یلدا برود

    دکتر فرامرز عرب عامری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر