شکارسری در مراسم دوباره خوانی اشعار عاشورایی سعید بیابانکی گفت: سوگ پررنگترین وجه شعرهای عاشورایی است.
به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، نشست دوبارهخوانی اشعار عاشورایی سعید بیابانکی با حضور سعید بیابانکی و حمیدرضا شکارسری و با اجرای حسین قرائی در خبرگزاری فارس برگزار شد.
شکارسری: سوگ پررنگترین وجه شعرهای عاشورایی است
بر اساس این گزارش ابتدا سرودههایی از بیابانکی توسط آقایی قرائت شد و سپس حمیدرضا شکارسری به نقد و بررسی اشعار سعید بیابانکی پرداخت و با بیات اینکه در این اشعار در دو کتاب جامهدران و نامههای کوفی با دو سعید بیابانکی مواجهیم، عنوان کرد: در کتاب «جامه دران» با سعید بیابانکی مواجهیم که متعهد به شعر سنتی عاشورایی است که در ادامه مشخصات آن را بیان خواهم کرد. و در کتاب «نامههای کوفی» با شاعر مدرنی روبرو هستیم که از پسامدرن استفاده کرده است تا مفاهیم دینی خود را منتقل کند.
این شاعر در ادامه با اشاره به اینکه چطور یک شاعر در بخشی از کارنامه خود همزمان در برخی مواقع سنتی مینویسد و همزمان در قالب دیگری کاری می کند که وجه دیگر شاعرانه خود را بروز دهد، گفت: به عبارتی هنگامی که غزل می نویسیم گویی بر مشخصاتی که طی صدها سال بر این قالب تحمیل شده کار می کنیم و بر عکس وقتی قالب را رها کرده و به شکل نو می نویسیم به بوتیقای نو توجه می کنیم، نتیجه می گیریم شاعر به هر دو قالب اشراف دارد و وقتی در قوالب سنتی کار می کند نسبت به پیشنهاداتی که شعر کلاسیک معاصر طی دو سه دهه اخیر به ما داده خیلی توجه نمیکند و به مشخصات غزل سنتی وفادار است. با این وجود به قوانین و پیشنهادهای غزل نو بی اعتناست.
وی افزود: شاعر متعهد به شعر عاشورایی در «جامه دران» باید دید که چه مشخصاتی دارد، اول اینکه سه وجه مهم در شعر عاشورایی قابل تشخیص است، سوگ پررنگترین وجه شعرهای عاشورایی است. زمانی که کسایی مروزی و دیگران شعر عاشورایی را آغاز میکنند سوگ همراه با حماسه پیش می رود، اما از صفویه تنها سوگ برجسته می شود. به گمان من ظرف سه دهه گذشته وجه حماسی خود را مطرح میکند. از این رو وجه حماسی پس از سوگ دومین وجه شمرده می شود.
شکارسری با اشاره به وجه عرفانی تصریح کرد:این حیطه و بخش یک شاعر بزرگ و صف شکن به نام عمان سامانی دارد که پس از خود همتا ندارد. البته سعید بیابانکی هم در اشعارش ارادت خود را به این شاعر نشان داده است، این ارادت باعث میشود در اشعار کتاب «جامهدران» پس از سوگ و اشعار سوگمندانه پرشمارترین ابیات این کتاب را تظاهرات عرفانی تشکیل میدهد و من تظاهرات حماسی را در این اثر کمتر دیدهام.
وی با بیان اینکه آنچه در جامهدران دیدم سوگ بود، عنوان کرد: برجسته بودن این وجه از نهضت عاشورا و کربلا و تظاهرات جذاب عرفانی است که البته باید بپذیریم پس از عمان کسی چیزی به آن اضافه نکرده است. یعنی نوع نگاه شاعر متفاوت از عمان نیست ولی مضامین تازه دارد که برای غزل امروز نعمت کمی نیست.
شکارسری «سوگ و عرفان» را پررنگترین وجوه شعری بیابانکی توصیف کرد و ابراز داشت: سوگ و عرفان وجوه پررنگ شعری بیابانکی متعهد به سنت شعر عاشورایی است؛ من حماسه را در اشعار او ندیدم. اما سعید بیابانکی خوشبختانه در این اثر عریان و صریح راجع به مفاهیم و درونمایههای دینی مربوط به نهضت عاشورا صحبت نکرده است. بلکه به مضامین شاعرانه بسنده کرده است و باقی را به مخاطب واگذار کرده است. شعرهای «جامه دران» به طرز عجیبی مخاطب غزل و شعر سنتی امروز را راضی می کند چون دقایقی از صور خیال و صنایع لفظی و معنوی در آن است و در عین حال مخاطبین عام هم با همین غزلها احساس لذت می کنند گویی آن پیامها و شفاف در مضامین نهفته است که مخاطب عام هم آن را میفهمد.
وی ادامه داد: گمان می کنم ابیات متعددی از کتاب «جامهدران» در میان افواه مردم خوانده می شود. غزل بیابانکی این خصلت را دارد که شکارسری منتقد را وادار به صحبت میکند و هم شکارسری عوام را راضی میکند. وی ادامه داد: «نامههای کوفی» برای من تکان دهنده است، چرا که با وجهی از شعر روبرو میشویم که از تکنیکهای نو مدرن و بلکه پسامدرن استفاده کرده است و با تکنیکهای پسامدرن که اعتقادی به مفاهیم دین ندارد مفاهیم دین را منتقل میکند.
این شاعر با تاکید بر اینکه مفاهیم زبان در شعر عاشورایی مفهوم تاریخی است، اضافه کرد: یعنی حادثه عاشورا نقطهای از سال ۶۱ هجری بوده اما نمیخواهیم بگوییم که حادثه در این نقطه متوقف شده بلکه در طول تاریخ جاری بوده، اما عناصر متعدد و متغیر است و ساختار کاملا سرجایش قرار دارد. وی در ادامه به زبان شعری اشاره و متذکر شد: شاعر این مجموعه به عینیت گرایی در شعر امروز احترام گذاشته است و البته تکنیکهای تازهای را سراغ دارد که در شعر عاشورایی ما کم سابقه است.
وی یکی از اشعار بیابانکی را قرائت کرد و توضیح داد: شاعر عملا در مقام یک منتقد اجتماعی وظایفی را که چه بسا در یکی دو دهه پس از جنگ شاعران آنها را به فراموشی سپردهاند را به یاد می آورد. شاعر در این اشعار حتی از تکنیکها، صور خیال و بدیع و ایهام تناسب توجه دارد و استفاده کرده، عنصر مهم این است که اگر ما سوگ، حماسه، عرفان و پیام را ارکان معرفی می کینم، من رکن پنجمی بنام طنز هم به آن اضافه میکنم که ممکن است تعجب مخاطب را هم برانگیزد، طنز حتما نباید انسان را بخنداند، مثلا با طنز چاپلین گاهی گریه میکنیم از این رو معتقدیم طنازان بزرگ انسان را وادار به گریه میکنند، چون جامعه مدرن زمان خود را نقد میکنند.
وی تعریفی از طنز ارائه و قراردادن موارد ناهمگون کنار هم را عاملی برای بوجود آمدن آن توصیف کرد و گفت: شاعر از صنایع ادبی، لفظی و معنوی در آثار خود استفاده کرده است، اما ذات شعر مضمون سازی نیست ،بلکه ایجاد موقعیت است، به تعبیری بیابانکی در این اثر و با این دو کتاب به ما میگوید که در رویکردهای سنتی دست توانمندی دارد و هم در قالبهای نو، چون با رویکردهای نو میتوانیم به حادثه عاشورا نگاه کنیم و تکنیکها را به نفع خود مصادره کنیم و باید عنوان کرد که این همزمان کار کردن، امری سادهای نیست. وی گفت: شاعر به گمان من زبان و بیان مدرن را فارق از معنا و مضمون نساز را در این شعر دارد، اما فضا و موقعیت می سازد که البته آن موقعیت در شعرهای مضمون ساز به وجود نمی آید.
بیابانکی: میان ادبیات مکتوب و شفاهی باید تلفیقی رخ دهد
در این مراسم همچنین سعید بیابانکی شاعر ضمن تسلیت ایام ماه محرم و سالمرگ درگذشت مرحوم قیصر امینپور اظهار داشت: وظیفه شاعر این است که سخنان منتقدان را بشنود و اگر مسیرش غلط است اصلاح کند.
وی در ادامه با تاکید بر این مهم که طی سالهای اخیر احساس میکنم شعر عاشورایی ما پیشرفت داشته و به دریچهای متفاوتتر از دوران پیش از انقلاب رسیده است، گفت: جریانی هم مقابل آن قرار دارد، به خصوص مکانهایی که اینگونه اشعار خیلی مخاطب دارد هیاتهاست، ادبیاتی که ما این سو از آن استفاده میکنیم مکتوب است و آنچه در برابر آن قرار دارد ادبیات شفاهی است، این دو همسو نیستند، اما در مقابل یکدیگر هم قرار ندارند. احساس میکنم طی ده سال اخیر با رشد دنیای مجازی و هیجان در مجالس سوگواری به نحوی فجیع نگاری در این مجالس رواج یافته که در شان ادبیات عاشورا نیست، از سویی اغراق و غلو بیش از اندازه بوده و برای گریاندن مخاطب از آن بهره برده می شود.
وی با تاکید بر اینکه میان ادبیات مکتوب و شفاهی باید تلفیقی رخ دهد، توضیح داد: در این راستا گویی ارتقاء شعری را شاهد نیستیم، بلکه فجیعنگاری در حال وقوع است. بیابانکی با این مطلب که هرگز خوشایند مداحان شعر نسروده ام، توضیح داد: سعی کردم کار سفارشی انجام ندهم، البته از سویی وقتی «نامههای کوفی» منتشر شد با واکنش های متعدد مواجه شدم، ضمن اینکه منتظرش هم بودم، این اشعار تلنگرهای بیدارگرایانه در این حوزه است. نامش را برای این نامه نهادم چون نامه را اغلب فردی برای فرد دیگری مینویسد، و مخاطب من امام حسین (ع) بود.
این شاعر ضمن تاکید بر این مهم که کسانی که سردمدار مجالس هستند باید خود را با ادبیات روز و شعر فاخر تطبیق دهند، گفت: شعر یک بیان استعاری است. اگر استعارهای برای بیان موضوع ساخته می شود برای مخاطب شیرین است چرا که خود را در کشف آن شریک میکند اما اشعاری که در مجالس خوانده می شود این بیان از آن گرفته می شود. همان موضوعی که کمتر مورد اهمیت قرار می گیرد و رهبر انقلاب همواره تاکید بر اجتناب از ادبیات دم دستی دارند.
وی در پایان به ادبیات عاشورایی و پایهریزی آن توسط حضرت زینب اشاره کرد و افزود: حضرت زینب در طول مسیر پس از عاشورا ادبیات عاشورایی را طراحی و بیان کرد این همان چیزی است که ما از آن غافل هستیم و شعر مجالس عزاداری فارغ از این موارد است، حماسه و معرفتی در آن دیده نمیشود.