menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

مکتب خانه طنز

گزارش، اثر مهرداد حسین زاده در پنجمین مکتب خانه ی طنز

پنجمین نشست مکتب‌ خانه طنز روز دوشنبه ۲۴ شهریور در حوزه هنری برگزار شد. در این نشست ۱۳ نفر از طنزنویسان جوان طنزهایی در مذمت سیگار کشیدن خواندند و داوران حاضر در این نشست به طنزهایشان امتیاز دادند و آنها را نقد کردند. اثر «گزارش» نوشته مهرداد حسین زاده یکی از آثار برگزیده ی این نشست بود که در ادامه می خوانید :

گزارش

به مناسبت هفته بهداشت، خبرنگار ما سر زده به بیمارستانی در پایتخت رفته است تا اوضاع و احوال بیماران را بررسی کند، با هم این گزارش را ببینیم.
.- سلام آقا حالتون خوبه؟
– سلام، بد نیستم
– میشه بپرسم چرا اینجا بستری شدید؟
– سیگار میکشیدم اینطوری شدم
– یعنی مشکل ریوی دارید؟ پس این باندپیچی ها چیه؟
– نه مشکل ریوی که نه، داشتم سیگار می کشیدم یه دفعه بابام اومد تو اتاق
– خب؟
– خواستم سیگار را کف دستم قایم کنم، چند ثانیه طول کشید، دیگه کم آوردم، خیر سرم اومدم یه کار تمیز انجام بدم، هول شدم، سیگار را انداختم تو یقه ام و به بابام پشت کردم،حس کردم آتیش گرفتم.
– پس چرا ماسک زدید؟
– من اومدم کاری کنم که هم بابام نفهمه هم خودمو نجات بدم، سیگار رو با بدبختی درآوردم و با خاکستر گر گرفتش، انداختم تو دهنم همه زبون و گلوم سوخت.
– پای چشمتونم که کبود شده؟
– هیچی دیگه بابام فهمید، یه مشت گذاشت پای چشمم.
– دست و پاتون چطور به این روز در اومده؟
– شما اگه بخواید فرار کنید، حواستون هست به زیر پاتون؟ از اتاق فرار کردم، داشتم می دویدم سمت در بالکون، پام گیر کرد به آبجیم که وسط هال پخش زمین شده بود و داشت نقاشی می کشید، چنان زمین خوردم، که دست و پام شکست، شانس آوردم با صورت نرفتم تو میز شیشه ایه.
– پس وقتی افتادید باباتون رسید و با لگد زد، گردنتون هم شکست؟
– نه زنگ زدن آمبولانس، تو راه اومدن به بیمارستان با یه خاور تصادف کردیم، الان راننده آمبولانس تو کماست اون یکی هم که بستریه همینجا ، شانس آوردم که فقط گردنم شکست و منم نرفتم تو کما.
– خب ممنونم ازشما که با این حال مریضتون با ما صحبت کردید
-خواهش میکنم، فقط هنوز ماجرا تموم نشده، وقتی که منو رسوندن بیمارستان تازه بابا و مامانم فهمیدن من فقط پام گیر نکرده به آبجیم، زدم به شکمش و آپاندیسش ترکیده، اونا هم که داشتن آبجیم رو می آوردن بیمارستان با هواپیما تصادف کردن.
– هواپیما؟
-آره همونی که دیروز سقوط کرد، مثل اینکه تو همون خیابونی که بابام اینا رد میشدن سقوط کرده، البته بابام دست فرمونش خوبه، فقط یه کم گلگیر جلو سمت شاگرد خورده، اما سر مادرم خورده به شیشه شکسته، بابام هم سریع گازشو گرفته اومده دم بیمارستان خلاف پارک کرده، الان خودش هم بستریه.
-چطور؟
-وقتی میاد تو پیاده رو، چون آبجیم رو تو بقچه پیچیده بوده مامورای سد معبر فکر می کنن می خواد بساط کنه با چوب و چماق میریزن سرش حسابی کتکش میزنن.
.

بینندگان عزیز مثل اینکه مشکل فنی پیش اومد تو این گزارش که هروقت رفع شد ادامه شو براتون پخش میکنیم و حالا ادامه اخبار…

نوشته مهرداد حسین زاده در پنجمین مکتب خانه طنز
دفتر طنز حوزه هنری

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر