کاریکلماتورهایی جهت پیشکش به ساکنان غرب کشور :
_آلودگی هوا برف شادی را جایگزین برف کرد.
حسین ناژفر
_تنها برجی که موقع آلودگی هوا از دور پیداست؛ برج زهرمار است.
_بازدم با مشاهده ی هوای آلوده، قهرکرد و دیگر بالا نیامد.
_هوای آلوده عینک دودی را از رو برد.
_با این هوای آلوده، نفس ها به حبس ابد می روند.
فرهاد رنجبر راد
_اینجا برای هوای پاک، اسپند دود می کنند.
_ریه های کاسب، هوای صبح احتکار می کنند.
علیرضا جمشیدی
_جنگ نرم را باید از ریزگردها آموخت.
_نفسم خجالتی بود، بالا نیامد.
_ایران ریزگردها را ریز دید و آن ها ایران را.
افسانه بختیاری نژاد
_هوای آلوده، نفس کش می طلبد.
محمد مهدی معارفی