کاریکلماتور : نه به جهات اصلی، که تو را “به هر جهت”دوست دارم!

کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) :

۱-خرمای گندیده، محصول نخل مرداب است!
۲- هر روز تیک می زنم در سررسیدم، اِرادت ام را به تو!
۳- “شیرین”بود، بافرهاد زهرهلاهل شد!
۴- شاعر برای ساخت یک”بیت”، معمار خبر کرد!
۵- دکترایم را تحت لیسانس فتوشاپ گرفته ام!
۶- اهل دردسر بود، با مسکنِ اضافه!
۷- در صورت”ماه”تو، ندیدم”عکسی”!
۸- تا قوزک، درخودم فرو رفتم!
۹- “دل”آور بود، برای جگرکی ها!
۱۰- دکتر نابینا، مریض نمی بیند!
۱۱- آدم بی کلّه، سرِدار نمی رود!
۱۲- “شیر”گران شده بود، آن طرف سکّه خط می دادند!
۱۳- اشتها ندارد تلفنی که زنگ”نمی خورد”!
۱۴- با دلم، دست می دادم در کودکی!
۱۵- تا مُخ ام سوت”می کشد”، مُخچه ام رنگ اش می کند!
۱۶- برای”خوابیدن”، آتش زدم کتاب هایی را که”بیدار”ام کرده بودند!
۱۷- برای بستن لوله هایش، شیر فلکه خرید!
۱۸- نه به جهات اصلی، که تورا”به هرجهت”دوست دارم!
۱۹- هنوز واژۀسیلی، به گوشش نخورده بود!
۲۰- عشق اش”ابدی”بود، به مناسبت والنتاین”عفو”خورد!
۲۱- “چیزی بارش نبود”؛ ادای باربر ها را درمی آورد!
۲۲- دوستی با آدم”تشنه”، برایم زیاد”آب”می خورد!
۲۳- برای آرایش جنگی، مسلسل ریمل مصرف می کردند در جبهه!
۲۴- آنقدر”خاکی”بود که رویش یادگاری نوشتم!
۲۵- چراغ سبز نگاهت، متوّقف ام کرد!
۲۶- خبر مرگ اش که”پیچید”، عزراییل مستقیم رفت!
۲۷- تا”خاکی”شدم، غرورم آسفالت شد!
۲۸- ترازوی عدالت برای حکم قاضی، خجالت”می کشید”!
۲۹- “رمز”موّفقیّت ام را فراموش کرده ام!
۳۰- برای تفریح”زنگ”زدم، دانش آموزان”سنباده”آوردند!
۳۱- من”بُریده”ام، تو ادامه بده”بدوز”!
۳۲- از”پستی”نمی ترسید، از بلندی وحشت داشت!
۳۳- تا فزیاد”کشید”؛ بادست دهان ترازویش را گرفتم!
۳۴- “می آیی”، ولی”رفتن”در زبان پارسی”لازم”است!