menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

محمد مهدی معارفی

کاریکلماتور : نمی گذارد بادبادک به اوج برسد، نخ حسود

سری پنجاه و دوم از سیبیل نوشت ها_سری دهم

_پلیس عصبی، کنترل ترافیک را از دست می دهد.

_با عمل پایشان را بزرگ می کنند،آدم های خرده پا.

_برای اینکه دست و پایم را گم نکنم،روی دست و پایم اسمم را تاتو کردم.

_شطرنج باز پیر حاضر نبود،رخ در نقاب خاک بکشد.

_وقتی قاضی ختم جلسه ی دادگاه را اعلام کرد،ساده لوح فاتحه خواند.

_ساده دل برای اینکه کسی ملکه ی ذهنش شود،برایش لباس و تاج خرید.

_نمی توانست شیرینی خورده ی کسی شود،دختری ک دیابت داشت.

_وقتی فهمید آفتاب لب بوم هستم،تنهایم گذاشت آفتاب پرست.

_راهی آن دنیا شد تا وضعیت راه ها را بسنجد وزیر راه.

_رژیم غذایی گرفتم تا کمتر نارو بخورم از دوستان.

*سری پنجاه و سوم از سیبیل نوشت ها_سری یازدهم

_نمی گذارد بادبادک به اوج برسد، نخ حسود.

_در ماشین صندوق دار نگه می‌دارند پولشان را، آدم های نو کیسه.

_در آرزوی مادر شدن بریان شد، مرغ گوشتی.

_با چسب زخم، خودش را به دنیا چسبانده بود مجروح.

_تاجر ور شکسته را، در اتاق بازرگانی خواباندند.

_به حساب وزارت راه پول واریز کردم، تا اجازه داد راه خودم را بروم.

_سر زده از آرایشگاه خارج شدم.

_مفقود الاثر شد بعد از گم کردن نوشته هایش، نویسنده.

_جوراب بردم برای کسی که آش پشت پا می پزد.

_حاکم مطلق سبزیجات است، سبزی شاهی.

محمد مهدی معارفی

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر