کاریکلماتورهای محمد آیین پرست :
۱٫ آدم یه دنده ای بود، به سرعت اعتقادی نداشت.
۲٫ کلمات تا به زبانم آمدند، زبان درآوردند.
۳٫فقط گاوها در چرا، ما می کنند.
۴٫از تنهاییش مرخصی گرفت و به جمع «ما» پیوست.
۵٫داماد که شدم، حتما دسته گلی به آب می دهم.
۶٫دیوار امید داره، امیدم دیوار رو داره.
۷٫حتا اگر خورشید هم نباشد، سایه پدر و مادر بالای سرماست.
۸٫چون چاره نداشت، بیچاره شد.
۹٫سَر عقل که نشست، عقل دست و پا زد.
۱۰٫ سیل، زمین را از تشنگی نجات داد.
۱۱٫آرایشگر ماهری بود، اما سرش خلوت بود.
۱۲٫نقاش، جیق بنفش کشید.
1.6K بازدید
0 دیدگاه