menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

کاریکلماتورحام

کاریکلماتورهای حامد بذرافکن :

با مدرک تحصیلی، سر كارش گذاشتند .
در دايره ي قسمت، ما نقطه ي پرگار هم نيستيم .
دایره قسمت بعضی ها از همان اول بیضی است.
كاش به توجهم ،توجه مي كرد .
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك ،سر كارند.
دوش ديدم كه ملائك را در ميخانه گرفتند .
با آمدنت،سرم رفت.
خدایا، اگر بهشت از ان توست ،پس شیطان رجیم این همه در باغ سبز را از کجا آورده.
خدایا، ببین چه شکلی صراط مستقیمت را به سمت خودشان چپ کرده اند.
خدایا،انصافن وعده های شیطان دست به نقد تر است.
او همیشه به موقع ،دیر می رسد.
چون همه جا دست دارد،به هیچ کجا پا نمی گذارد.
از وقتی کاریکاتوریست شدم ،فقط آه می کشم.
فقط مداد سبز وصیت درخت را شنید.
لبانت از خجالت چه چیز این همه سرخ شده اند.
آرایش رخساره ات به سر درونت نمی خورد.
بدون آرایش سرت به تنت نمی ارزید.
چشمان سفیدت را از کدام بازارسیاه خریده ای
بالاخره خانه دوست هم زیر خط فقر افتاد.
هر سال پاییز در حراجی رنگ ها شرکت می کنم.
در تمام طول تابستان،تنها پل ها بودند که جای آب را خالی کردند.
دروازبان موفق،گل را به نرخ روزمی خورد.
ببین که صندلی های چاپلوس چه جوردور میزپذیرایی را گرفته اند.
قحطی نان زیر آبشان را زد.
حالا که خودت نیستی کاش نبودنت هم نبود.
خط لبت ،نقطه گریز نگاهم شد.
خاطره رفتنت ،نرفتنی است.

کاریکلماتور مژگان مطهری

الهی؛اگر از مقربان نیستم، ببین در کدام لیستم؟
در هرز گردیدن، زبان به پای چشم نمی رسد.
اشک، چکیده ی مقاله عشق است.
چون خیلی عجله دارم تمام حرف های عاشقانه ام را در چشمک خلاصه می کنم.
با نیش باز کن طنز پشت تربیون می روم.
اگر با طنزمن نیشتان باز نشد، حتماً مشتتان باز شده.
پل با همه سی و سه چشمه اش نتوانست جلوی ورودی خشکسالی را بگیرد.
قلبم همیشه پیش تو برای می زند.
انقدر اشک در چشمان جمع شد که نگاهم زنگ زد.
باد بزن مغرور ، به بادی نخرد طوفان را.
بت وجودت خدایی می کند.
اگر دیر بیایی ،فقط به فریادم می رسی.
بلبل مست به سراغ گل مصنوعی رفت.
تراش پیر مدادها را از تند و تیز نوشتن بر حذر می دارد.
دسته تبر فرزند درخت بود ولی با بدان بنشست.
خیابان از بین جنگل و جنگل از بین رفت.
قرمزی لبهایت چه چراغ سبزی نشان می دهند.

حامد بذرافکن

گویا چشمانت با چشمان دیگری اتصالی کرده است که دیگر برق نگاهت ما را نمی گیرد.
كاش من ان خط شكن خط لبت بودم.
خدايا ! آدم را افريدي كه شيطان خدايي كند؟
با تو جنجالی ترین تیتر روزنامه های صبح بودم ، بی تو فقط نیازمندی هام.
دوست داشتنت خطرناک تر است مانند اخرین سرمقاله روزنامه توقیف شده.
من غزل ترین فرانو بودم، تو مرا قطعه قطعه خواندی.
یادمان باشد ازدواج پایان کبوتر نیست.
چشمانت را که می بندی چارراه نظر سوت و کور می شود.
علت سقوط مرا در جعبه سیاه چشمانت جستجو کن.
دکتری که طنزپرداز باشد همه بیمارانش از خنده می میرند.
موسیقی دان طنز پرداز همیشه ساز مخالف می زند.
دندان پزشک طنزپرداز دهان همه را با خنده سرویس می کند.
دیکتاتور طنزپرداز همه را از خنده می کشد.
سیاست مدار طنزپرداز با پنبه سر می برد.
فوتبالیستی که طنز پرداز شود همیشه در محوطه جریمه است.
معمار باشی عاشق، نقش جهان می سازد معمار طنزپرداز، منارجنبان.

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر