menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

دکتر اسماعیل امینی

پژوهش در عرصه طنز و مشکلات آن از زبان دکتر اسماعیل امینی

اسماعیل امینی از جمله طنز پردازانی است که طنز را خیلی جدی می داند و علاوه بر اینکه شاعر ، طنز نویس ، منتقد ادبی و استاد دانشگاه است و خیلی عناوین دیگر دارد در حوزه پژوهش طنز نیز فعالیت دارد .دو کتاب “لبخند سعدی” و “جلوه های طنز در مثنوی معنوی” از آثار پژوهشی منتشر شده اوست. با او درباره پژوهش طنز و مشکلات این عرصه گفت و گو کردیم.

وضع پژوهش در حوزه طنز را در دوران حاضر چگونه ارزیابی می کنید؟
این موضوع را باید در دو بخش مجزا بررسی کرد.بخش اول پژوهش هایی که به عنوان کار دانشگاهی انجام می شود و از آنجا که بعضی از آنها حالت تکلیفی دارند و فراتر از چارچوب تکلیف دانشگاهی نمی روند .در نتیجه بین آنها معدود کارهایی انجام می شود که کار خلاقه ای محسوب شود و در آن حرف تازه و کشف نویی از نظریه های طنز دیده شود.اینگونه است که بیشتر پژوهش های دانشگاهی نه فراتر از حرف های تکراری قبلی است و نه منابع آنها گسترده است.
بخش دیگر پژوهش هایی است که در بازار کتاب با آنها مواجه می شویم.در این بخش در حوزه ترجمه کارهای خیلی خوبی در حال انجام شدن است مثلا این خیلی خوب است که اهل ادبیات و طنز نظریات طنز را جدی گرفتند منتها باز هم در بازار کتاب مثل همه جاهایی که کالاهایی برای عرضه ارائه می شود کالاهای تقلبی ، نامرغوب و بی کیفیت هم وجود دارد، چیزی که در بازار کتاب به آن کتاب سازی می گویند یعنی کتاب هایی هست که داعیه کتاب نظریه طنز یا پژوهش طنز را دارند اما از مطالب ژورنالیستی یا حتی گفت و گو با هنرپیشه های کمدی و مباحثی از این دست پر شده اند و به عنوان کتاب پژوهشی طنز عرضه می شوند.
به همین جهت است که اگر بخواهیم حوزه پژوهش طنز کمی جدی تر شود نیازمند این هستیم که آثاری که به عنوان مقوله پژوهشی و نظریه طنز منتشر می شود نقد هم بکنیم که البته نقد اینگونه کتاب ها امروزه زیاد مرسوم نیست .

شما پژوهش در حوزه طنز را از کجا آغاز کردید؟
من از آنجا که به این حوزه علاقه داشتم از زمان انتشار سالنامه گل آقا مقالات پژوهشی در این نشریه می نوشتم.سالنامه گل آقا زمینه خوبی بود تا کسانی که کار طنز می کنند در آنجا مقالات پژوهشی خود را منتشر کنند. بعد از آن هم در دوره کارشناسی ارشد روی پایان نامه ام که با موضوع طنز در مثنوی بود کارکردم و بعد ها آن را به صورت کتاب منتشر کردم.اکنون نیز کاری درباره بلاغت در شعر طنز انجام می دهم که برای پایان نامه دوران دکترایم است.

با توجه به این که گاهی کتاب های پژوهشی در عرصه طنز توسط پژوهشگران ادبیات منتشر می شود که بیشتر باعث گیج شدن مخاطب در تعاریف می شوند به نظر شما آیا بهتر نیست که خود طنزپردازها به جای پژوهشگران جدی ادبیات به این حوزه ورود کنند ؟
بله این مساله در حوزه شعر هم هست و کسانی که خودشان شاعر نبودند وقتی درباره شعر کار علمی و نظری کردند با همه ارزشمندی که کار علمی دارد به دلیل اینکه خودشان شاعر نبودند اشکالاتی در فهم شعر و تفسیر نظریه های مربوط به آن داشتند.در حوزه طنز هم این مشکل را داریم و مهم ترین آن که شاید به نظر ابتدایی هم بیاید این است که کسانی کار نظری طنز می کنند که خودشان طنزنویس نیستند بنابراین طنز را با همان اصطلاحی که در گفت و گوی روزمره رایج است به کار می برند.در حالی که وقتی کسی ادعای کار علمی ، پژوهشی و نظری می کند دیگر با اصطلاح عام سر و کار ندارد.درست از همین جاست که خطا شروع می شود و او به راه هایی می رود که خیلی مستقیما هم مرتبط با طنز نیست.
به نظر من اگر کسانی که مستقیما دستی به طنز دارند مثل آقای زرویی در حوزه پژوهش طنز کار بکنند زودتر به مقصود می رسیم.مرحوم احترامی و زنده یاد صلاحی نیز این کار را می کردند یعنی هم کار پژوهشی و هم کار خلاقه انجام می دادند.

اگر دقت کرده باشید در حوزه هایی مثل فیلم نامه نویسی در انواع مختلف کتاب های آموزشی در بازار کتاب وجود دارد اما در حوزه طنز کتاب آموزشی به آن معنا که کسی بعد از خواندنش طنز نویسی یاد بگیرد وجود ندارد به نظر شما این خلاء به آن علت نیست که طنز نویسی اساسا قابل آموزش نیست و به مقدار زیادی به قریحه مربوط است؟
به نظر من طنز کاملا تعلیم دادنی است و می شود از آدمی که آنقدر ها هم ذوق طنزنویسی ندارد با آموزش و تمرین طنزپرداز ساخت.طنز از جنس شعر نیست که خیلی وابسته به تجربه های عاطفی و ذهنی باشد .طنز حاصل نوعی نگاه و مقدار زیادی تکنیک است که هم آن نگاه و هم آن تکنیک قابل تعلیم دادن است.خود من هم در حال انجام دادن کاری در این زمینه هستم و کتابی با زبان بسیار ساده درباره طنز می نویسم که بسیار کاربردی است و مثال های بسیار ساده ای دارد .شاید بهتر باشد که دوستان دیگری نیز که تجربه دارند تجربیاتشان را بنویسند . ما همیشه این اشکال را داریم که تجربه هایمان انباشه نمی شود بلکه متاسفانه تکرار می شود چون کسانی که کاری را بلدند حوصله این را ندارند که تجربیات شان را بنویسند.

من در جایی از قول شما خواندم که قرار است طنز به شکل یک رشته دانشگاهی تدریس شود .اگر امکان دارد درباره این نیز توضیح دهید؟
قرار است گرایش طنز در دوره فوق لیسانس به عنوان یکی از گرایش های ادبیات بشود و در این مقطع گرایش ادبیات طنز داشته باشیم.اکنون نیز کتاب های آن در حد واحدی درسی به نام آشنایی با متون طنز در حال تدوین است و قرار است به تمام دانشجویان فوق لیسانس ارائه شود.

به نظر شما کار پژوهش در حوزه طنز نسبت به گذشته پیشرفتی کرده است؟
شاید نشود اسمش را پیشرفت گذاشت اما در هر حال در دوران حاضر نسبت به گذشته تغییراتی صورت گرفته و پژوهش در حوزه طنز یعنی هم کتاب ، هم مقاله و هم پایان نامه پر شمارتر شده است اما پاسخ به اینکه آیا پیشرفت داشته ایم بدون نقد این آثار امکان پذیر نیست.به نظر من ابتدا باید این آثار نقد شوند تا ببینیم آیا گامی به پیش برداشته ایم یا نه و از آنجا که کسی این آثار را نقد نمی کند هر کسی کاری در این حوزه کرده است خیال می کند کاری کرده است! مثلا در حوزه ترجمه هم دیده ام که برخی مترجم ها خیلی شلخته و بی انضباط ترجمه می کنند و کسی انگار نیست که بر اینکه یک متن چقدر رسایی و کارایی دارد نظارت بکند یا وقتی کتاب نظریه طنزی ترجمه می شود ولیکن حتی آنهایی که این کاره و مخاطب خاص کتاب های نظریه طنز هستند از آن سر در نمی آورند پس معلوم می شود که مترجم نارسایی در نوشته اش داشته است.مگر می شود کتابی باشد که حتی متخصصان و صاحب نظران نیز بخوانند و متوجه نشوند چه نوشته است اما متاسفانه مشکل اصلی آنجاست که کسی این کتاب ها را نمی خواند و این ایراد در همه حوزه ها وجود دارد یعنی کتاب معرفی و رونمایی هم می شود اما خود کتاب را گویی کسی نمی خواند.
انگار برخی از کتاب ها چاپ می شوند که فقط کتابی چاپ شده باشد صرفا برای اینکه قراردادی بسته شود ، پولی جابه جا شود و آماری تولید شود اما این کتاب را چند نفر می خوانند اصلا اهمیتی ندارد. حتی گاهی بر اساس این کتاب ها امتیاز هم می دهند مثلا کسی برای کتابی امتیازی گرفته و به خاطر آن ارتقای رتبه پیدا کرده و دکترای دانشگاه گرفته است.

مشکلات پژوهش در عرصه طنز چیست؟ آیا منابع در عرصه طنز نسبت به حوزه های دیگر ادبیات محدود تر نیست؟
به نظر من پژوهش در این حوزه با حوزه های دیگر خیلی تفاوتی ندارد.اتفاقا الان روزگار خوبی است و منابع به راحتی در دسترس هستند.الان یک نفر با یک خط اینترنت و لپ تاپ می تواند بهترین کتاب های دنیا را در دسترس داشته باشد.در دوره ای که من دانشجوی کارشناسی بودم هنوز اینقدر اینترنت ، کامپیوتر و ابزارهایی از این قبیل رایج نبود و بعد هم اینقدر کتاب در دسترس نبود که مجبور بودیم برای یک کتاب چندین دانشگاه را بگردیم .به نظر من الان اوضاع خیلی خوب شده و حتی خیلی از دانشگاه های خوب دنیا و برخی از دانشگاه های ما نسخه خطی کتاب ها را در اختیار محققان می گذارند.مثلا پژوهشگاه علوم انسانی تمام مجلات ادبی را از سال 1300 تا به امروز در وبگاه خود گذاشته است.در حالی که پیش از این برای گرفتن یک مجله باید ده بار به یک کتابخانه مراجعه می کردیم. وانگهی به نظر من این مقدار کاری که می شود با امکاناتی که داریم سازگار نیست یعنی امکانات خیلی زیاد و کار بسیار کم است.
شاید این مشکل به خاطر این باشد که بیشتر دوستان طنزپرداز به صورت ذوقی کار می کنند حتی من به چشم خود می بینم بسیاری از دوستانی که ما تصور می کنیم نسبت به دیگران با سوادترند از جدیدترین کتاب های طنز منتشر شده در بازار کتاب بی اطلاع اند.بنابراین من تصور می کنم حتی خود طنز پرداز ها هم کمتر خریدار پژوهش طنز باشند و فکر می کنند طنز کاملا ذوقی است.طوری که بعضی از این طنزپردازان جوان تر رفتن به سمت پژوهش در این حوزه را خطرناک می دانند و تصور می کنند با این کار ممکن است چشمه ذوق شان بخشکد!
ببینید در اینجا جنس مشتری و کارفرما هم مساله است یعنی کارفرماهای ما در مجلات ، سایت ها و رسانه ها هم هیچ علاقه ای به تغییر هیچ چیزی ندارند و تنها در همین چارچوب و وضعیت موجود چیزی می خواهند که باعث سرگرمی مردم شود .در حقیت آنها نمی خواهند که این خواب آرام ، آشفته شود در حالی که اتفاقا کار طنزپرداز این است که این خواب آرام را آشفته کند. آنها می خواهند که طنزپرداز تنها لالایی بگوید و خواب ادامه داشته باشد.
دیگر این که مخاطب رویارو هم همین طور است و می خواهد که طنزپرداز از چیزی بگوید که او می شناسد ، در قالبی حرف بزند که او آشنایی دارد و دست آخر هم قهقهه ای بزند و تمام شود برود.در حقیقت او هم نمی خواهد تلاش و فعالیتی بکند.گویی نه مولف و نه کسانی که تصمیم گیرنده هستند نمی خواهند چیزی تغییر کند.برای مثال فیلم های هندی را در نظر بگیرید.اگر شما یک فیلم هندی تجاری را ببینید 3000 فیلم بعدی نیز مثل همان اولی است و فرمول مشخصی دارد. مشتری این نوع فیلم نیز می داند که هر بار با چه چیز مواجه است و اصلا می رود تا همان چیزهایی را که داشته و به آن عادت کرده بوده ببیند و دلش آرام شود.درست مثل حکایت های قدیمی ما که ابتدا ، میان ، شخصیت ها و واکنش ها از اول در آنها مشخص بود و نیاز به فعالیت ذهنی برای فهمیدنش نبود.طنز هم بیشتر به این شکل شده است و اگر دیده باشید چند وقت یک بار یک قالب کلیشه ای می آید که اتفاقا ابتدا بسیار خلاقانه است و بعد از بس تکرار می شود مبتذل می شود.

مثلا در دوره ای جمله سازی می آید و در دوره ای پَ نَ پَ باب می شود. در نتیجه ذهنی که معتاد است و به یک چیزی عادت کرده است خیلی آن را می پسندد چون دوست دارد یک لحظه مطلب خنده داری را در گوشی تلفن همراهش ببیند و خنده ای بکند و به سادگی از آن بگذرد چرا که این افراد برای تامل به دنبال این گونه ها نمی روند. در حالی که طنز نیازمند مخاطبی است که آن مخاطب هم به اندازه طنزپرداز رند ، هوشمند و اهل تامل باشد .پس اینکه نویسنده ،کتاب پژوهشی نمی خواند به این دلیل است که به همچین مخاطب و همچین کارفرمایی عادت کرده است ومی داند اگر چیز تازه ای پیشش ببرد اصلا نمی پذیرد.

صحبت دیگری ندارید؟
حرف مهم من این است که طنز برای سرگرمی نیست.الان برای ما چیزهای خیلی مهمی مثل درس خواندن نیز تبدیل به سرگرمی شده است مثلا می گویند بچه چند سالی درسی بخواند و سرش گرم شود.حتی تصمیم گیرندگان ما نیز همین کار را می کنند مثلا وقتی می بینند برای جوانانی که از مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شده اند شغلی ندارند کارشناسی ارشد را راحت تر می گیرند که جوان چند سالی هم آنجا مشغول باشد.
طنز هم مثل همین مقولات زندگی که بسیار جدی است برای سرگرمی نیست اما متاسفانه به دلایلی که اشاره کردم برای سرگرمی استفاده می شود و این اشکال مهم و بزرگی است.
منبع : شماره 53 ماهنامه انشا و نویسندگی ویژه نوروز

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر