سلام
فرا رسیدن ۲۸ صفر سالروز رحلت حضرت رسول اکرم (ص) و شهادت مظلومانه امام حسن مجتبی (ع) بر همه مسلمانان تسلیت باد. به این مناسبت اشعار زیر تقدیم می گردد :
حضرت رسول اکرم(ص)
پدری محتضر به بستر خویش
دخترش زار و دیده گریان است
مادر این پدر بود دختر
بهر او یار بهتر از جان است
سالیانی است باغ زندگیش
با گل فاطمه (س) گلستان است
سخت باشد به باور زهرا (س)
عمر بابای او به پایان است
ذکر امن یجیب می خواند
اشک می ریزد و پریشان است
بر شفای پدر دو دست دعاش
رو به عرش خدای سبحان است
لیک تقدیر رفتن باباست
این ز اوضاع او نمایان است
زین جهان میرود رسولی که
صاحب مصحفی چو قرآن است
می رود آن پیمبری که به حق
رحمت بی بدیل دوران است
آن رسولی که آخر رسل است
بر مسلمان همیشه میزان است
آخرین لحظه باشد و سر او
روی زانوی شاه مردان است
شاه مردان علی چون هارون
و پیمبر چو پور عمران است
گرم نجوا شدند در آندم
دیده ی هر دو اشکباران است
دید پیغمبر خدا، زهرا (س)
سخت بر سر زنان و نالان است
گفت با دخترش نزدیک آی
موردی گویمت که پنهان است
گوش دختر پدر چه می گوید
ای عجب فاطمه چه خندان است
گفت زاری تو کم نما جانا
زود هجران ما به پایان است
بعد من بر تو سخت می گیرند
دشمن تو جنود شیطان است
در بیت تو را زنند آتش
جمله بشکسته هر نمکدان است
پهلویت زخم ضرب در گردد
نخل عمرت اسیر طوفان است
پیش من آیی و ز بعد تو
مرتضی بیقرار و حیران است
شاعر : اسماعیل تقوایی
امام حسن (ع)
تا زهر هلاهل به حسن (ع) کارگر افتاد
گویی به تمام جگر او شرر افتاد
بالا چو بیاورد به تشتی همه ی زهر
ای وای که خون جگرش در نظر افتاد
زینب چو به احوال برادر نگه انداخت
نالید و ز او اشک روان از بصر افتاد
آنگاه که روحش زبدن رفت حسین (ع) گفت
برخیز برادر که خلل در کمر افتاد
اطفال صغیرش همه نالان و غمینند
قاسم به فغان بر روی نعش پدر افتاد
بردند که دفنش کنند خانه ی جدش
از تیر عدو بر بدن او اثر افتاد
گردید کفن سرخ زخون بدن او
گویی به شفق چهره ی قرص قمر افتاد
از ماتم خونین حسن (ع) شاه کریمان
در جنت حق مادر او خون جگر افتاد
شاعر : اسماعیل تقوایی