امروزه سایت گودریدز (www.goodreads.com) را شاید بتوان پس از سایت آمازون (www.amazon.com)، یکی از محبوبترین سایتها برای علاقهمندان حوزه کتاب و کتابخوانی دانست. علاقهمندان در این سایت با تشکیل گروههایی، اقدام به کتابخوانی و سپس بحث و نقد کتاب خوانده شده میکنند. این سایت همچنین فضایی رایگان برای معرفی کتاب، در اختیارنویسندگان، ناشران و حتی فروشندگان کتب قرار میدهد. با سر زدن به این سایت، متوجه ورود خیل عظیم ایرانیان کتابخوان واقعی (!) و حتی نویسندگان و ناشران مطرح کشورمان به آن، به ویژه در سالهای اخیر میشوید. شما در این سایت میتوانید با نویسندگان مورد علاقهتان پیام رد و بدل کرده و یا گاهی اوقات، در وبینارهایی (سمینارهای اینترنتی) که گهگاه برگزار میشود، به طور زنده با آنها چت کنید.
چندی قبل فردی اقدام به نقد کوتاه اما جالب نسخه انگلیسی کتاب “مجموعه آثار فکاهی- طنز” (Humorous-Satirical Works )، نوشته دکتر فرامرز آشنای قاسمی، دانشیار دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی و طنزپرداز پیشکسوت کشورمان کرده است. جالبی این مسأله آن است که نویسنده نقد مزبور، در کنار نقد اثر، تلاشی نیز برای ایجاد دوستی بین مردم ایران و آمریکا کرده، توجه مردم آمریکا را نکات روشن و مثبت مردم ایران، از جمله نویسندگی، به ویژه در ژانر طنز کرده است. این نوع برخورد انسان را به این فکر میاندازدکه نویسنده نقد مزبور احتمالا باید ایرانی- آمریکایی باشد. البته این امر اصلا از ارزش نقد و حتی تلاش ایشان در ایجاد دوستی بین مردم ایران و آمریکا نمیکاهد. سیاستی که دولتمردان ما، چند سالی است که به دنبال آن هستند.
از آنجایی که نقد آثار ایرانی به زبان انگلیسی، به ویژه در ژانر طنز، چندان مرسوم نبوده و اگر هم انجام گیرد، چندان در دسترس نیست، اقدام به چاپ ترجمه این نقد در شیرین طنز میکنیم. باشد که مورد توجه کلیه طنزپردازان، به ویژه طنزپردازان جوان کشورمان قرار گیرد. چه بسا به قول دکتر آشنا، که با وجود ضیق شدید وقت، همکاری منحصر به فرد خود را با ما قطع نکردهاند، “بلکه مطالعه این موارد باعث شود که نویسندگان طنزپردازمان، هرچه بیشتر تلاش نمایند تا در کنار خبری و محلی نویسی، اقدام به نوشتن “طنز پایدار و جهانی” کنند.” با هم میخوانیم.
نقد کتاب مجموعه آثار فکاهی- طنز
بسیاری از ما، حداقل در ایالات متحده، ایران را به عنوان”شیطان بزرگ” (مثل خود آنها) میشناسیم. ما از ایرانیان میترسیم و از آنها متنفریم، اما اکثرمان آنها را درک نمیکنیم .این کتاب میتواند به ما نشان دهد که ایرانیان هم درست مثل ما هستند و طنز در زندگی آنان نقش اساسی دارد. قاسمی برای نشریات مختلف ایران قلم زده و همچنین در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی تدریس میکند.
قاسمی خود را طنزپرداز مینامد و در واقع او یک طنز پرداز نیز هست، اما نه به آن معنی که اغلب غربیان می فهمند. او با توجه به محدودیت های موجود در جوامع شرقی، توانسته در این کتاب، به خوبی به چیستی زندگی ایرانیان بپردازد.بدون اغراق، شاید بتوان گفت، او بیش از یک طنزپرداز است.
در مقالهای با عنوان “چهل سال پیش در همین هفته”، او از فروپاشی برج پیزا خبر میدهد:
چهل سال بعد در همین هفته
سوم اردیبهشت ماه ۱۴۱۳
برج کج پیزا فرو ریخت.
این برج که یکی از شاهکارهای هنر معماری جهان به شمار میرفت، از صدها سال پیش شروع به کج شدن نمود که تلاش شبانهروزی کارشناسان معماری جهان، مانع از سقوط آن شده بود. ولی در واپسین دقایق شامگاه دیروز، این برج با تکانهای شدیدی فرو ریخت و در پی ریزش آن سر و کله تعداد زیادی از کارگران احداث خط یک مترو تهران از لابهلای گرد و خاک ناشی از سقوط برج پیدا شد. در اثر وقوع این فاجعه هنری سفیر ایران در ایتالیا برای ادای توضیحات به سازمان میراث فرهنگی آن کشور فراخوانده شد.
مدیر عامل شرکت مترو در همین رابطه گفت: این افراد که سالها پیش قرار بود کار مترو تهران را به اتمام برسانند، در اثر یک اشتباه محاسباتی، بهجای این ور تهران، از آن سر دنیا درآمدند.
و یا کمی جلوتر از صدور خاک مینویسد:
سیام مهر ماه ۱۴۱۳
صادرات خاک کشور در ششماهه نخست امسال به میزان دو برابر زمان مشابه در سال گذشته افزایش یافته است. آقای “خاکپور” وزیر خاک (نفت سابق) کشورمان، ضمن بیان این مطلب اعلام داشت: “به خاطر بالا آمدن آب دریاها، بسیاری از کشورهای جهان به منظور جلوگیری از فرو رفتن در اقیانوسها، نیاز شدید به خاک دارند و خوشبختانه چون کشور ما بر روی یک فلات واقع شده، ما میتوانیم پاسخگوی همه آن عزیزان باشیم.”
ایشان در پاسخ خبرنگار ما که پرسید: “وقتی خاکمان تمام شد، آنوقت چه میکنید؟” گفت: “ای آقا، شما خبرنگارها، آنوقتها هم که ما نفت داشتیم از این سئوالها میپرسیدید، ولی دیدید که نفت هم تمام شد و مشکل خاصی پیش نیامد.”
و یا یک نگاه تیز بینانه دربارۀ طبیعت انسان در مطلب زیر (چند نفر از شما با خواندن این مطلب گفتید که، وای این دقیقا همان چیزی است که برای من قبلا اتفاق افتاده است؟!):
شهر هرت
– عزیز جان. هیچ میدانی سرکار، یک ربع ساعت است داری لابهلای ماشینها ویراژ میدهی؟
– نه، نمیدانستم. آخر من وقتی رانندگی میکنم، سعی میکنم حواسم را به مسائلی به جز رانندگی مشغول کنم، تا از طرز رانندگی رانندههای بیمبالات شهرمان که اکثراً به قوانین راهنمایی و رانندگی کوچکترین توجهی نمیکنند، اعصابم داغان نشود.
و آنچه یک معلم، هرگز به عنوان بهانه ای برای گرفتن نمره بد در امتحان قبول نمیکند:
نوشتبرگههای امتحانی
مشکل حمله قلبی
– استاد گرامی، من خیلی این درس را خوانده بودم ولی چون قبل از امتحان پدرم سکته کرد، نتوانستم درست بنویسم (؟). خواهشمندم به من نمره قبولی بدهید.
– اصلاً قصدی ندارم، ولی به نظر شما عجیب نیست که ۷ نفر از یک کلاس ۲۰ نفری (معادل ۳۵ درصد)، یکی از عزیزانشان درست قبل از امتحان بنده سکته کند؟ آیا بهتر نیست بنده تاریخ امتحانات پایان ترمم را از چند ماه قبل به وزارت بهداشت بگویم تا بلکه آن عزیزان با تدبیر خود، تمهیداتی فراهم نمایند که مانع سکته نزدیکان دانشجویانم (و نه خود دانشجویانم) در نزدیکی امتحانات بنده شوند؟
البته مانند هر نویسندۀ دیگری، کتاب او نیز تماما در برگیرنده طنز ناب نیست، اما شامل مطالب بسیاری است که ما را با فرهنگی دیگر آشنا کرده و بنابراین ارزش خواندن دارد. با خواندن این کتاب شاید بیشتر و بهتر درک کنیم که، ایرانیان، هیولاهای وحشتناکی که ما برای خود ساختهایم نیستند و بلکه، آنها نیز مثل خود ما، انسانهایی هستند که نقاط قوت و ضعف خود را دارند.
سایت متن اصلی مطلب
سایت فروش نسخ فارسی و انگلیسی کتاب
پس از بررسی مشخص شد که نویسنده نقد فوق یک آمریکایی است که تنها در گروه های مختلف کتابخوانی سایت گودریز، بیش از ۱۰۰۰ جلد کتاب خوانده است! خداییش شما خواننده گرامی، از زمانی که به یاد دارید، چند کتاب غیر درسی خوانده اید؟