menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

تلنگر باران

نخستین مجموعه شعر نوجوان شکار سری حاوی کاریکلماتور و طنز ملایم است

زبان شعرها ساده و روان است اما در عین حال شاعر از بازی‌های زبانی و کارکردهای چند معنایی نیز در حد درک مخاطب خود، غافل نبوده است. ایجاز از دیگر ویژگی‌های شعرهای این کتاب است.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرگزاری فارس- گروه کتاب و ادبیات: حمیدرضا شکارسری در عرصه شعر امروز، نامی شناخته شده و آشناست. شاعری پرکار و فعال که علاوه بر سرودن شعر، برگزاری کارگاه های آموزشی شعر برای نوجوانان وجوانان و نوشتن یادداشت های منتقدانه پیرامون شعر جوان را نیز در کارنامه خود دارد.

این بار اما قرار است نخستین مجموعه شعر نوجوان او را بخوانیم. «تلنگر باران» عنوان اولین مجموعه شعر نوجوان حمیدرضا شکارسری است که سال ۱۳۹۴ از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و از مجموعه کتاب های «شعر نوجوان امروز» منتشر شده است.

کتاب مذکور شامل ۳۳ قطعه شعر سپید کوتاه است. جریان کوتاه نویسی، در سال های اخیر به دلیل رشد فضای مجازی و سرعت و شتاب گزیرناپذیر شبکه های اجتماعی ایجاد شده و از سوی نسل جوان امروز بسیار مورد استقبال واقع شده است. قضاوت پرامون موفقیت یا عدم موفقیت این کتاب، نکته ای است که باید پس از مواجهه ی مخاطب نوجوان و بررسی میزان استقبال از آن درباره اش سخن گفت. در این مجال کوتاه، نگاهی اشاره وار و گذرا به سروده های کتاب «تلنگر باران» داریم.

زبان شعرها ساده و روان است اما در عین حال شاعر از بازی های زبانی و کارکردهای چند معنایی نیز در حد درک مخاطب خود، غافل نبوده است. ایجاز از دیگر ویژگی های شعرهای های این کتاب است. به علاوه برخی از سروده های این کتاب به لحاظ ساختار، به ژانر «کاریکلماتور» نزدیک اند و گاه طنزی ملایم را نیز در خود دارند:

چند شنبه فرق نمی کند/ تا جمعه نیاید/ به مکتب نمی روم!

طبیعت، عناصر وجلوه های آن مثل ابر، باران، پرنده، درخت، فواره، موج و ….در این سروده ها حضوری پر رنگ، زنده و پویا دارد. شاعر گاه یک کشف شاعرانه را با مخاطب در میان می نهد:

بر تیر چراغ برق/ آواز نمی خواند/ دارکوب

و یا :

قفس/ آزادی را / خط خطی می کند

دنیای نوجوانی دنیای شگفت انگیز و پر رمز و رازی است. یک روز دلت آفتابی و درخشان است، روز دیگر ابری و غمگین. یک روز می خواهی از خوشحالی روی ابرها بنشینی و روز دیگر در غار تنهایی خودت می خزی. این رنگارنگی و گونه گونی حس و حال ها را می توان در کتاب «تلنگر باران» نیز دید. عشق و عطوفت، خشم، شادمانی، حسرت، ترس و نگرانی و…. عواطفی هستند که در برخی از سروده های این کتاب، به زیبایی نمود یافته است:

نگاه کنید که این شعر چه اشاره ی لطیف و شاعرانه ای به عشق دارد:

تمام سیم های تلفن/ زیر برف گم شده اند/ جز این یکی/ که حرف های عاشقانه/ از آن عبور می کنند

و اندوه و حسرت عمیقی که نوجوان از گذشت روزهای کودکی حس می کند در این شعر چگونه نمود یافته است:

شکستن شیشه ها/ دیگر به این راحتی نیست…/ کو مادربزرگ/ تا پشت چادرش پنهان شوم؟

هم چنین، شادمانی، سرخوشی و بی خیالی دخترک نوجوان را در این شعر:

آدم برفی اش را دوست داشت/ اما بهار و هفت سینش را بیش تر/ دخترک/ در آفتاب سال نو می دوید

او مخاطب را به خوب دیدن، دوباره دیدن، ارتباط با جهان اطراف و اندیشیدن فرا می خواند:

پرنده/ چیزی می نویسد بر آسمان/ دقیق تر نگاه کن!

پرده را کنار بزن/ پرنده را کنار بزن! / با آسمان/ بی واسطه صحبت کن!

رستم/ خونین و مالین افتاده بر خاک/ کجای آخر شاهنامه خوش است؟

و پایان بخش شعرهای این کتاب، «امید» است که شاعر آن را در سیمای «بهار» در اوج «زمستان» به تصویر کشیده است:

خوب که نگاه کنی/ بهار نشسته/ وسط برف ها/ روی آن کاج بلند!

یادداشت: انسیه موسویان

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر