menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

افتتاح شبکه نسیم

مومن همواره لبخند بر لب دارد

شبکه “نسیم” چه روایتی از مفهوم “شادی” دارد؟
آیا ما آدم های ناراحتی هستیم؟
منظور از “ما” ، ما مردم ایران است. ما مردم ایران، آدم های ناراحتی هستیم؟ ما غمگینیم؟ غربی ها و رسانه هایشان مدعی اند که ما آدم های غمگینی هستیم. همین اواخر، موسسه “گالوپ” اعلام کرد که ایران، دومین کشور غمگین جهان است. بلندگوهای آن طرف دنیا مدام سعی می کنند تا ثابت کنند مردم ایران، مردم ناراحتی هستند.

حالا در این طرف، یعنی در مملکت خودمان، عده ای این مدعا را باور کرده اند یا لااقل در برابرش در موضع انفعال قرار گرفته اند و تلاش می کنند تا به هرنحوی که شده ملت غمگین ایران!! را شاد کنند؟

افتتاح شبکه نسیم
شبکه “نسیم” را حتما دیده اید. مدیران سیما از همان ابتدای راه اندازی و پخش این شبکه، شاد کردن مخاطبین را از اهداف “نسیم” برشمردند. قرار شد این شبکه، مایه شادی و نشاط مردم باشد. اما تعریف شادی دقیقا چیست؟ شادی مطلوب از نگاه دینی چطور حاصل می شود؟
دو برنامه از شبکه “نسیم” را نام می بریم. دو برنامه ای که اتفاقا از معروفترین و پُربیننده ترین تولیدات “نسیم” هستند. یکی “آبرنگ” با اجرای بهنوش بختیاری و دیگری “خندوانه” که دستپخت رامبد جوان است. “آبرنگ” که الحق و الانصاف برنامه مهمی است. مهم است، چرا که با پخشش باورمان شد که واقعا خیلی چیزها در تلویزیون فرق کرده. باورمان شد که دیگر باید انتظار اتفاقات بزرگتری را هم در رسانه ملی داشته باشیم.

اینکه خانمی مقابل دوربین بنشیند –به همان راحتی که انگار در خانه و در جمع محارمش نشسته- و خیلی آسوده و بی محابا و به مدد انواع و اقسام حرکات عجیب و غریب! لطیفه تعریف کند، اتفاق مهمی نیست؟! اولین بار که “آبرنگ” را دیدیم، شوکه شدیم که عجب! یک هنرپیشه زن، نه در قالب یک سریال طنز، که با هویت خودش مشغول جوک تعریف کردن است، البته با مخلّفات. این اتفاق جدیدی است. و کاش فقط غصه، نوع اجرای خانم بختیاری بود. غصه ی بزرگتر، روح چنین برنامه هایی است. فضای کلی چنین برنامه هایی است. اما مُراد از این فضای غصه برانگیز چیست؟ ما غصه ی چه نگاهی را در صدا و سیما می خوریم؟

بهنوش

بگذارید برویم سراغ مثال دوم یعنی “خندوانه“. این برنامه هم محوریتش خنداندن مخاطب است. “خندوانه” هرشب یک مهمان دارد که در جمع جماعتی که به عنوان تماشاگر در استودیو هستند، حضور پیدا می کند و به سوالات رامبد جوان پاسخ می دهد. تمام پرسش های مجری درباره خنده است. گفتگو و سوالات طوری طراحی شده است که مهمان تمام مدت در ستایش خنده و خندیدن صحبت کند. همه مهمان ها باید هرشب، چند ثانیه ای رو به دوربین و چشم در چشم مخاطبین، لبخند ملیح! تحویل مردم بدهند. خودِ رامبد جوان هم با ربط و بی ربط، قَه قَهه می زند. تماشاگران هم چند دقیقه یک بار باید به فرمان او بخندند. بخندند و دست بزنند. باز بخندند و دست بزنند. باز هم بخندند و دست بزنند… این کلیت برنامه “خندوانه” است.

خندوانه رامبد جوان شبکه نسیم

خندیدن های مکرر و بی ربط. روایتی که “خندوانه” و برنامه هایی نظیر آن از خنده و شادی ارائه می کنند، همین است. در این برنامه ها مدام این گزاره تکرار می شود که: “شما مردم؛ ناراحتید. پس بیایید بی خود بخندیم! ” این نگاه، شادی را در صرفِ خندیدن محصور می کند. اینگونه تبلیغ می کند که هرکه در ظاهر بیشتر بخندد، در واقع شادتر است. اما این نگاه و روایت از تعریف دینیِ شادی غافل است. در نگاه دینی، انسان ها تنها با خندیدن و ریشخندِ زمین خوردن انسان دیگری که در “دوربین مخفی” مضحکه شده است، شاد نمی شوند. “مومن” همواره لبخند بر لب دارد اما منبع خنده او “لغو” نیست. مومن از “لغو” اعراض دارد و منبع لبخند همیشگی اش، سروری باطنی است که میوه ایمان اوست.

رامبد جوان

دلِ مومن راضی و شاد از خداوند است و این بزرگترین منشا و منبع نشاط و شادی است. غصه این است که روایت برنامه های شبکه “نسیم” عاجز از درک این معناست که یک ایرانیِ مسلمان می تواند با خواندن یک کتاب خوب، گوش دادن به یک موسیقی باطن دار، رفتن به درون طبیعت و یا حتی بودن در جمع خانواده اش و گفتگو با آن ها هم شاد باشد. خیلی شادتر از شهروندان غربی که شادی را منحصرا در شرکت در مجالس رقص و کلوپ های شبانه، مصرف مشروبات الکلی و حضور در شهربازی ها – که با آن حجم و میزان بالای مخاطره و هیجانشان در واقع از تفریحات ساخته عصر مدرن و متناسب با روحیه انسان مدرن هستند- می بینند.

قند پهلو
مدیران تلویزیون باید باور کنند که اولا مردم ما، مردم شادی هستند. شادند که هر اتفاق تلخ و شیرین و کوچک و بزرگی را دست مایه طنز قرار می دهند و در قالب پیامک و … برای یکدیگر بیان می کنند. دوماً اگر بنا باشد برنامه ای برای شاد کردن آن ها تهیه شود، باید خنده ای را ترویج دهد که با خود، حکمت و حرفی داشته باشد. خنده ای که پشتش به فرهنگ و ادبیات ما گرم است. استقبال مردم از برنامه هایی مثل “قند پهلو” و “لبخند تهران” ثابت کرد که ذائقه ایرانی شادی و خنده ای را می پسندد که برآمده از داشته های خودی است.

زینب افراخته – رجا نیوز

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر