بالاخره منتشر شد.
با اینکه قبلاً تجربهی دو سه تا کتاب را داشتهام، ولی باید اعتراف کنم که هیچوقت به این اندازه از چاپ کتابم خوشحال نبودهام.
این کتاب برای من یک کار دلی بود. از جنس زندگی کردن. فیلم تماشا کردن. قدم زدن. خودم پا شدم رفتم سفر، خودم نشستم خاطراتم را ویرایش کردم و دست آخر مدتها دویدم تا جایی منتشرش کند.
از این بابت خیلی خوشحالم و امروز هم که رفتم و کتاب را از نزدیک دیدم لذت بردم. طرح جلد و ظاهر کتاب هم واقعاً زیبا و دلچسب شده است. لباس برازندهای شده که زحمتش با آقای مجید کاشانی بوده.
انشاءالله از هفتهی بعد پخشش در کتابفروشیها هم شروع میشود. سامانهی خرید اینترنتی و موبایلی سورهی مهر هم که کار را خیلی راحتتر کرده است. میتوانید فقط با پرداخت قیمت پشت جلد، کتاب را در خانهی تان تحویل بگیرید.
من این کتاب را به سفارش جایی ننوشتم. مثل کارهای مطبوعاتی و قراردادهای نگارش کتاب نبود که مدام یک نفر تماس بگیرد و مجبور باشم تندتند کار را آماده کنم. اینطور نبود که کسی بگوید چرا طنز نوشتهای، چرا جدی نوشتهای، چرا فلان حرف را زدهای… در حرفهایی که توی این کتاب زدهام حتی ملاحظهی خودم و اعتقادات خودم را هم نکردهام چه برسد به دیگران. صرفاً دلم میخواست دیدهها و شنیدههای یک سفر شگفتانگیز را با بقیه تقسیم کنم. همین.
امیدوارم خواندن این کتاب برای شما همانقدر شیرین باشد که نوشتنش برای من.
روزنامهی پاکستان
شرح و تفسیر یک سفر دوهفتهای به جمهوری اسلامی پاکستان
انتشارات سورهی مهر
چاپ اول 1394
2500 نسخه