مهرداد صدقی
۱) مختصر و مفید درباره خودت بگو !
مهرداد صدقی _۳۱ ساله _متولّد بجنورد _ متاهل
فوق لیسانس صنایع چوب و کاغذ
۲) الف ) قبل از جشنواره فکر می کردی چندم بشوی ؟ ب ) از داوری ها راضی هستی؟ ج ) بدون رودربایستی بگو که اگر تو داور بودی ؛ در بخش های مختلف جشنواره امسال ، چه کسانی را غیر از این برندگان کنونی ، برنده اعلام می کردی ؟
الف ) قبل از جشنواره ترجیح دادم فکر نکنم که چندم می شوم ؛ چون فکر من تاثیری بر فکر داوران ندارد !
ب ) در هر جشنواره ای که شرکت می کنم ؛ داوریها را می پذیرم (پذیرفتن با پسندیدن متفاوت است ؛ به هر حال جشنواره مانند یک بازی است که وقتی وارد آن شدی ، باید قواعد بازی را بپذیری.)
۳)با سکّه هایت چه کردی ؟!
چاله- چوله های زندگی آنقدر زیاد است که هر چقدر هم این سکه ها را توی آن می ریزم ؛ باز پر نمی شود !
۴) اولین طنزت را چه زمانی نوشتی ؟
اولین طنزم را در سال ۷۹ و برای اولین جشنواره سراسری طنز دانشجویان نوشتم و جزو ۱۰ نفز برگزیده شدم ؛ البته مقام نیاوردم.
۵) یک تعریف طنازانه از طنز بکن ؟
به تعریفی که بقیه طنزپردازان ارائه داده اند ؛ استناد می کنم : بیان حقایق تلخ با زبانی شیرین ، کنایی ، نشاط آور ، عفیف و منصفانه ؛ البته می توان اینطور هم گفت که طنز مانند آمپول است ! درد دارد امّا زدنش به مصلحت (جامعه) است.
۶) از زیر مجموعه های طنز (هزل و هجو و فکاهه و…) کدام یک را بیش تر می پسندی و چرا ؟
همه زیر مجموعه هایش را می پسندم و الکی فیگور روشنفکری نمی گیرم که بگویم هزل و فکاهه را دوست ندارم. ضمنا” میل باطنی ام این است که بتوانم هجو نویس خوبی باشم ؛ چون بعضی وقتها به شدّت لازم است !
۷) قشنگ ترین کتاب های شعر ، نثر و داستان طنزی را که خوانده ای نام ببر.
شعر: اصل مطلب سروده ابوالفضل زرویی نصر آباد و اشعار عمران صلاحی
نثر و داستان : چنین کنند بزرگان نوشته نجف دریابندری
دنیای کوچک دون کامیلو نوشته گوارسکی
قصه های مجید نوشته هوشنگ مرادی کرمانی
سرگذشت حاجی بابای اصفهانی نوشته جیمزموریه/میرزا حبیب اصفهانی
۸) احساس طنازانه ات را درباره کلمات زیر بنویس:
* ایرج میرزا : شاعری زیرزمینی که نقطه می چید … سرور همه نقطه چینهای عالم ! نقطه چین های آثارش آنقدر زیاد است که می توان نقطه هایش را به سایر نقاط صادر کرد!
* عمران صلاحی : ورژن جدیدی از سعدی که با نصب عبید ، آپ دیت شده بود !
* عشق: عشق یه چیزی مثل کشک و دوغه / اگه بگم شعر منه، دروغه!
*مرگ : به قول یکی (فکر کنم وودی آلن!): امیدوارم وقتی می آید من آنجا نباشم!
* تلفن همراه: پر سیمرغ معاصر !
* عقرب: بر خلاف طنز، نیشش نوش ندارد !
*وبلاگ : میای همدیگر رو بلینکیم؟!
* قرص ایبو پروفن: سرم درد نمی کند که بخواهم از آن بنویسم!
*ایدز : مراقبت در مقاربت یا … “اهل مراقبه” گرفتارش نمی شوند!
* خدا : بالاترین!
*سومین جشنواره طنز مکتوب: برق سکّه!
۹) یک نثر ،داستانک یا شعر طنز در حد یک پاراگراف بنویس.
حوّا وسوسه شد.
آدم سیب را کند.
شیطان خندید.
آدم سیب را انداخت.
سیب رها شده به سرِ نیوتن خورد و باعث شد نیروی جاذبه آن دو را به زمین بکشد !
۱۰) و در آخر هرچه می خواهد دل تنگت بگو .
به همه خوانندگان این مصاحبه خسته نباشید عرض می کنم.
منبع : دفتر طنز
یک دیدگاه
الف:
نگفته بود گرگان تو نشریه گلشن مهر مطلب مینوشته