نویسنده : مرحوم محمد رفیع ضیایی
کاریکاتور (caricature ) از واژه caricatura ایتالیایی مشتق شده است. کاریکاتور یعنی تصویر های اغراق شده از اشخاص، مثل کاریکاتور یک شخصیت سیاسی ، ادبی ، هنری و ورزشی و…
واژه کارتون (Cartoon) نیز منشأ ایتالیایی دارد و از واژه Cortone ایتالیایی گرفته شده است. کاربرد امروزی این واژه یعنی نشان دادن فعالیت انسان در عرصه سیاسی و اجتماعی به صورت اغراقشده. پس واژه اول تنها شخصیتهای سیاسی و اجتماعی را مورد نظر قرار میدهد و واژه دوم تمامی فعالیتهای آنها در عرصههای سیاسی و اجتماعی. در کارتون، میتوان از تیپهای گوناگون انسانی به طور گسترده استفاده کرد؛ در حالی که در کاریکاتور شخص خاصی مورد نظر است و نه یک شخصیت یا تیپ. به این جهت، گستره فعالیت این واژه بسیار متفاوت است.
تعاریف بالا مطابق با شیوه ساختارشناسی این دو واژه است، یعنی آنچه از نظر شکلی ما میتوانیم از کارتون و کاریکاتور دریافت کنیم. حوزه فعالیت کارتون بسیار وسیعتر از کاریکاتور است. چون در آن میتوانیم کاریکاتور را هم ادغام کنیم. مثلا وقتی یک شخصیت سیاسی را در حوزه فعالیت سیاسیاش نشان میدهیم، هم به کاریکاتور او پرداختهایم و هم به حوزه فعالیتش. چنین تولیداتی را«کاریکاتور- کارتون» نمیگوییم. بلکه آنها «کارتون» هستند. این دو واژه از نظر محتوایی نیز دارای درجاتیاند که معمولا اشتباه بعدی در این مرحله صورت میگیرد.
همینجا اشاره کنیم که کمیک استریپ از قوانین کارتون و یا کاریکاتور پیروی نمیکند. تمامی آنچه به عنوان کمیک استریپ و یا کمیکهای طوماری و طرحهای مسلسل و پیدرپی نامیده میشوند، مطابق طراحی «واقعی – رئال» عمل میکنند و نه طراحی اغراقآمیز؛ زیرا بسیاری از کمیکاستریپسازان طراحان قدرتمند رئالیسم جهان بودند و در دورهای که عکاسی چندان نفوذی در نشریات نداشت، به آفرینش صحنههای واقعی حوادث میپرداختند و در آن شیوه همه اصول طراحی رئال را به کار میبردند. به این جهت کمیک استریپ خود یک گونه است، متفاوت از کاربرد عام واژه کاریکاتور و کارتون. البته برخی از کمیکها به شیوه طراحی اغراقآمیز کشیده میشوند که شاید بهتر باشد نام آنها را«کارتون استریپ» بگذاریم.
شاید مشکلترین مرحله این تقسیمات بعد از این باشد. «ویتی ورلد» (Withy world) برای کاریکاتوریستها نشریهای بسیار شناخته شده است. براساس تقسیمبندی این نشریه، زیرگونههای واژه عامی چون کاریکاتور و کارتون به صورت زیر است :
🔶کاریکاتور سیاسی (Political Caricature)
🔷کارتون سیاسی (Political Cartoon)
🔶کارتون اجتماعی (Social Cartoon)
🔷کاریکاتور چهره (Caricature)
🔶کمیک استریپ (Comic Strip)
🔷کارتونهای تفننی تفریحی و شیرینکاری (Gag cartoon)
🔶طراحی فکاهی – طراحی طنزآمیز (Humorous Illustration)
🔷انیمیشن (Animation)
🔶کتاب کمیک (Comic Book)
🔷کتاب «کارتونومتر» (Cartoonomete) نوشته دکتر جان لنت (John A. Lent) و جو سزابو (Joe Szabo) از انتشارات ویتیورلد، بر اساس این تقسیمبندی، به معرفی کارتونیستها و کاریکاتوریستهای مطرح دست میزند که شاید از نظر ما خیلی عجیب باشد. افرادی مانند سامپه، تارتاک، تونین، کینو، کوزوبوکین، بسک و شاوال در زمره کارتونیستهای تفریحی، شیرینکار و شوخ (Gag) به شمار میآیند و آثار کسانی چون استدمن، توپور Topor، اونگرر Ungerer، راخ Rauch، سیرل Searle و استینبرگ Stenberg در بخش «طراحی فکاهی – طنزآمیز» قرار میگیرد. اما افراد بسیاری در ایران ، شاوال و بسک را در گروه آفرینندگان طنز تلخ و یا طنز سیاه قرار میدهند و این برداشت تقریبا ۱۰۰ درجه با برداشت «ویتی ورلد» متفاوت است. بیشترین اختلاف در مورد نزدیک به ۲۰ تن از کارتونیستهای طنز پرداز فرانسوی است که از هانری موریس تا توپور آثار خاصی را آفریدند. در برداشت مسؤول و سردبیر «ویتی ورلد» از توپور و در گزیدهای از نظریات خود توپور حتی برای یک بار عبارت طنز سیاه یا طنز تلخ و یا فکاهی سیاه و تلخ به کار نرفته است. اصلا در کتاب ۱۲۴ صفحهای این دو، فکر نمیکنم درباره این مبحث (طنز سیاه و تلخ) نظری داده شده باشد.
با این وجود، این برداشت هم درست نیست؛ چون بخش عمدهای از فعالیت توپور در زمینه آفرینش طنز سیاه بوده است که از آن جمله میتوان به طراحی اکثر روی جلدهای مجله طنز سیاه «هاراگیری» (Harakiri) بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۹ میلادی (برابر با ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۸ شمسی) در فرانسه اشاره کرد. بعد از آن نیز نشریهای ماهانه در فرانسه منتشر شد به نام «چارلی» (شارلی Charli) که به اصطلاح از نشریه «هاراگیری» بسیار تندتر و در اصل «سیاهتر» بود و سپس همین نشریه به «چارلی هبدو» بدل شد. بیشتر تلخپردازان فرانسه با این نشریه کار کردند. در لوگو (نشانه) روی جلد مجله ماهانه «هاراگیری» آمده: “Hara kiri Journal Bete and Mechant” که به معنی تحت لفظی آن میشود: هاراگیری، نشریه ابله و احمق و رذل و شرور و یا نشریه حیوان خبیث!
طبعا خواننده از این نشریه، با اهدافی که در روی جلد آن آمده، نباید انتظار فکاهیات و طراحیهای «خندهدار و شوخی» را داشته باشد. پس چاره کار کجاست؟ آ یا باید روشی غیر از آنچه آورده شد، را برای تقسیمبندی به کار ببریم. در ابتدا، باید این امر را پذیرفت که بخشی از آفرینشهای تصویری به صورتهایی که نام بردیم، در قالب کاریکاتور و کارتون زیرمجموعه آثار غیر جد قرار میگیرند و همه آنها هم طنز و یا فکاهی و یا طنز سیاه نیستند. حال اگر همه طراحیهای غیر رئال و غیر جدی را بخواهیم دستهبندی کنیم، به زیرمجموعههایی میرسیم چون: «شوخی – فکاهی، طنز، طنز سیاه، گروتسک، فانتزی، هجو و هزل». هیچ کاریکاتور و کارتونی را نمیتوانیم پیدا کنیم که از این تقسیمبندی بیرون باشد.
برای روشنتر شدن موضوع، فرض کنید به یک نمایشگاه کاریکاتور میروید و در آنجا براساس تعاریف ما، با تابلوهایی از چهره اشخاص اعم از سیاسی، هنری، ادبی و ورزشی روبرو میشوید که هرکدام با شیوه خاص و یا با تکنیکهای متفاوتی طراحی شدهاند. شما حق دارید در مقابل هر تابلو این جملات را به کار ببرید: «اغراق کمی به کار برده»، «از افراط در اغراق استفاده کرده»، «کاری است گروتسکی»، «اثری است هجوآمیز» و یا «کار طنز آمیزی»است».
بسیاری از کاریکاتورهای چهره هجوآمیزند، یعنی نوعی تعرض به شخصیت افراد به شمار میروند. در یک کاریکاتور چهره، چقدر از خصوصیات فردی و اجتماعی شخص سوژه را میتوانیم تشخیص بدهیم؟ اینکه مثلا آدم آرامی است یا عصبی، مردمدوست است یا منزوی، وسواسی است یا اعتماد به نفس دارد. شرور و خودخواه است یا مال دوست و… دومیه درکشیدن کاریکاتورهایی از «تیپر» و «پرون دپرونل»، اضافه کردن هر خطی را علامت نوعی خصوصیت فردی از آنها میدانست. مثلا لبهایی که از خودپسندی یا طمع به هم فشرده شده و یا ابروانی که از حیلهگری و پستی به هم گره خوردهاند، غبغبی که از شکمبارگی چاق و آویخته شده است، دماغی که به خرطوم مورچهخوار میماند، جمجمه بوزینه مانند دوپن، لپهای آویخته و بولداگمانند بایوت و…
از هر خلاقیت تصویری در گونههای عام کاریکاتور و کارتون باید همان انتظاری را داشت که از آن گونه برمیآید. مثلا اگر کار یک شوخی (لطیفه) ساده است، باید به همان اندازه انتظار داشت و اگر فکاهی است، احتمالا زیبنده چاپ در نشریهای فکاهی است و اگر تصویرسازی طنز و فکاهی است، ممکن است به صورت تصویرسازی طنزآمیز و یا طنز سیاه در کنار یک مقاله بیاید؛ نظیر آثار براد هلند و یا گورمهلن یا توپور. ما نباید این مقولات را باهم مخلوط کنیم و هرکدام از این نوع تصویرها بینندگان و مخاطبان خاص خود را دارد. مثلا فکاهیات برای نشریات فکاهی است که مخاطبان آن عامه مردماند. آثار نمایشگاهی را میتوان در قالب طنز و طنز سیاه تعریف کرد، زیرا مخاطبان خاص و ویژه خود را دارد. یا مثلا این گونه آثار را نمیتوان در یک کتاب کمیک و یا در یک مجله کمیک استریپ چاپ کرد.
یکی از موارد گسترده استفاده از کارتون و کاریکاتور در مطبوعات است. کارتون مطبوعاتی یا ادیتوریال کارتون (Editoral Cartoon) نیز دارای مشخصه خاص خود است و میتوان آن را با ویژگی خاصی که دارد، از گونههای دیگر جدا کرد. به عنوان یک تعریف ساده و مؤخر میتوانیم کارتون مطبوعاتی را چنین معرفی کنیم: تصویرهایی که به صورت کارتون در یک فرم و یا به صورت کیمک و یا کارتون استریپ با موضوعها و پیامهای سیاسی و یا اجتماعی همراه با مطرح کردن شخصیتهای سیاسی و اجتماعی روز و یا وقایع و رویدادهای خبری در یک نشریه به چاپ میرسد. به این جهت، «کارتون مطبوعاتی» میتواند «کارتون سیاسی» (Political Cartoon)را زیرمجموعه خود قرار دهد.
پس در اصل کارتون سیاسی نوعی کارتون مطبوعاتی است. همچنان که کارتون ورزشی هم گونهای کارتون اجتماعی است که میتواند زیرمجموعه کارتون مطبوعاتی قرار گرفته کادری از صفحات ورزشی یک نشریه را پر کند. در سال ۱۸۷۶ میلادی، بیسمارک گفت: «سیاست نوعی علم و یا نوعی روش قانونمند نیست، بلکه عملی است که توسط دولت و یا حکومت و یا اجزای آن انجام میگیرد.» این که نظر بیسمارک در این مورد درست است یا نه محل بحث ما نیست، ولی از نظر کاریکاتوریستها،کارتون و کاریکاتور سیاسی یعنی پرداختن به عملکرد شخصیتهای دولتی – حکومتی و زیرمجموعههای آنها و پیامدهایی که این عملکردها را بردارد. به این جهت، کارتونیستهابرداشت بیسمارک ازسیاست را قبول دارند. این که سیاست یک علم تخصصی است و امروزه آن را به صورت آکادمیک درس میدهند، موردنظرکارتونیستها نیست. کارتون سیاسی به عملکرد افرادی کار دارد که به عنوان ادارهکنندگان سیاسی در جامعه فعالاند.
امروزه، بخش عمدهای از کارتونهای مطبوعاتی، کارتونهای سیاسیاند. این کارتونها بنا به شرایط روز و عملکرد خاص کشیده میشوند و به ندرت جنبه عام دارند، یعنی سیاست را به عنوان یک مفهوم «عام» مطرح نمیکنند بلکه عمل سیاسی و یا دولتی را در برههای از زمان خاص به تصویر میکشند. مثلا «جنگ» یک واژه عام است، اما سیاست بوش در جنگ خاورمیانه میتواند موضوع خاصتری باشد. حال اگر یک نشریه آمریکایی نوع عملکرد دولت آمریکا – بوش را در رویدادهای خاص زیر سؤال ببرد، مثلا سفر چند ساعته او به عراق، موضوع باز خاصتر میشود. زبدهترین کارتونهای سیاسی – مطبوعاتی آنهایی هستند که درست مثل خبر رویدادهای سیاسی به حوادث روز اختصاص داشته باشند. هرچه این نمونه آثار از جنبه خاص خود دور شده، به جنبه عامتری نزدیک شوند، از خصلت کارتون مطبوعاتی – سیاسی بیشتر دور میشوند. بنابراین، بخش عمده و قابل توجهی از کارتونهایی که در ایران در دهه گذشته به عنوان کاریکاتور سیاسی مطبوعاتی در روزنامهها به چاپ رسیده است، دارای ویژگیهای «کارتون مطبوعاتی – سیاسی» نیستند و بیشتر موضوعات را به صورت عام مطرح کردهاند.
در برداشتهای «عام» کارتونیست میتواند از «بازیهای تصویری» هم بهره ببرد. بازیهای تصویری سهم عمدهای در کارتون ایران دارد. شاید این موضوع به این خاطر باشد که نوع تفکر شرقی کارتونیستهای ایرانی همراه با تخیلی قدرتمند است و یا وقتی کمتر بتوانیم به پدیدههای مشخص و بدون ابهام بپردازیم، ناچاریم به ساخت هویتهای مجازی پناه ببریم. در این صورت، هر شیء که در کارتون مطرح میشود، میتواند یک تعریف مجازی هم داشته باشد و نماد چیز دیگری به حساب آید. در هر صورت، کارتونیست برای خلق پیام از تصاویری استفاده میکند که دارای معانی نمادین است و برای اشیا هویتی جدید را به وجود میآورد. برای مثال، یک کارتونیست میتواند با طراحی یک چماق در کنار اشیای دیگر، دست به آفرینش صدها طرح به شیوه «بازیهای تصویری» بزند. مثلا اگر طراح چماق را روی یک صفحه روزنامه یا وسط یک کتاب بگذارد میتواند مفاهیمی را القا کند. اگر یک کارتونیست شخصیت مردی قوی هیکل را بکشد که در حال فرود آوردن یک تبر بر یک بادکنک پر باد است، کمترین مفهوم آن، نشان دادن تضاد میان شدت ضربه و عدم مقاومت بادکنک نازک پر از هواست. حال اگر این کارتون در یک روزنامه سیاسی چاپ شود، میتواند مهمترین خبر سیاسی روز را القا کند. اگر به آن، یک خبر نوشتاری هم اضافه کنیم، ماهیت آن خبر را به خود میگیرد. ولی اگر این کارتون را در کنار مقالهای درباره محیط زیست چاپ کنیم، از حالت سیاسی خارج میشود و خواننده مقاله با خواندن آن کوشش میکند نوعی ارتباط میان تصویر و مقاله را در ذهن خود به وجود آورد.
برخلاف شیوه یاد شده، کار کارتونیست و کاریکاتوریست مشهور لوموند (Le monde)، پلانتو (Planto) به گونهای است که از روی آثار چاپ شدهاش میتوان سرخطهای حوادث سیاسی مهم فرانسه و جهان را نوشت. سنت نشریات فکاهی در ایران نیز به این صورت بوده است. مثلا شما با ورق زدن یک دوره نشریه «توفیق» سال ۱۳۳۷ در خواهید یافت که در سال ۱۳۳۷ شمسی، یعنی نیم قرن پیش، در ایران چه میگذشته، چه کسی نخست وزیر بوده، مجلس دوره چندم بوده، وکلا چه کسانی بودند، برنج کیلویی چند بوده، اجاره خانه چند بوده، مشکلات مردم چه بوده، وقایع سیاسی جهان به چه صورت بوده، کجا کودتا شده و حتی چه هنرپیشه خارجی به ایران آمده و یا چه کسی چه آوازی خوانده است. به این جهت کاریکاتور و کارتونهای مطبوعاتی اسناد زمانهای خاص خودند بنابراین خارج کردن آنها از این جنبه اسنادی باعث میشود که سندیت خود را از دست بدهند و به کلیاتی بدل شوند. این روش در تمامی کشورهای اروپایی و آمریکایی و دیگر کشورهای جهان هم دنبال میشده است. اگر یک روزنامه محلی در یکی از ایالات آمریکا هر روز یک کادر را بدون دلیل به یک کارتون با مفهومی عام اختصاص دهد، حتما با اعتراض خوانندگان روبهرو میشود. کارتون مطبوعاتی برای آنها یعنی همان چیزی که در محل و یا کشور و یا جهان خودشان اتفاق میافتد، بهگونهای که بتوانند با آن ارتباط برقرار کند.
پس هرگونه از کاریکاتور و کارتون و کمیک استریپ و کارتون استریپ و فانتزی را بنا به شأن خود باید تعریف کرد و از آن انتظار داشت. اگر غیر از این باشد،هم به نشریات فکاهی و حدود تعاریف آن لطمه زدهایم،هم به کاریکاتور نمایشگاهی، طراحی طنزآمیز و حتی طنز تلخ و کاریکاتور.
منبع : کانال تلگرام https://telegram.me/amirsoheilicartoon