menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

معرفی ناصر فیض از زبان محدثی خراسانی

مصطفی محدثی خراسانی: فیض سواد علمی‌اش خوب است. بچه آخوند و آخوندزاده است و این نگاه طنز را تا حدی از پدرشان به ارث برده است.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرگزاری فارس؛ به بهانه پاس داشت ناصر فیض، طنزپرداز طناز کشورمان که سه شنبه هفته جاری در سازمان هنری رسانه ای اوج برگزار می شود در نشستی صمیمانه با مصطفی محدثی خراسانی، شاعر توانای کشورمان به گفت‌وگو در خصوص فیض پرداختیم. محدثی خراسانی، فیض را از زمان جنگ می شناسد و آشنایی دور این دو شاعر سبب شد که در ملاقات با ایشان اطلاعات ارزشمندی از اقای ناصر فیض، در اختیار خبرگزاری فارس قرار بگیرد. مشروح این مصاحبه از نظر می گذرد:

فیض را من از جوانی، یعنی سالهای 65 64 که ما کار شعر را جدی شروع کردیم و در واقع تشنه شناختن هم سن و سالان خودمان در سطح کشور بودیم. در آن سالها ایشان در قم بودند و در کنگره ها رفت و آمد می کردند که در اصل در همین کنگره ها بود که با ایشان آشنا شدیم. زمانیکه در ان دوران اسم قم می امد چند تا نام چند تا چهره که در ذهن ما تجسم پیدا می کرد و ناصر فیض از اصلی ترین آنها بود.

مصطفی محدثی خراسانی

بیشتر در کدام محافل؟

جدی ترین محافل شعری در آن زمان که باعث جمع شدن آنها و باعث آشنایی ها می شد کنگره های شعر جنگ بود. سالی یکی دوبار این کنگره ها، بیشتر در مناطق جنگی، برگزار می شد. تمام شاعران انقلاب در این کنگره ها شرکت می کردند و تعداد شرکت کنندگان خیلی زیاد بود. ما خودمان از خراسان تعدادمان آنقدر زیاد بود که گاهی سپاه اتوبوس می فرستاد. یک کاروان 20 نفره 25 نفره که عمدتا جوان بودند را بسیج می کردیم و در این محافل شرکت می کردیم.

جایگاه اقای فیض در بین شاعران جوان آن دوران چگونه بود؟

خوب، ما تقریبا همه در یک سطح بودیم و به لحاظ ذوق و مطالعه و سطح اندیشه ای و هنری شعر در حال و هوای برابری بودیم اما با رنگ و بوی خودمان.آقای فیض را هم در ان سالها هم سطح من و کاظمی و منوری و جعفریان در مشهد داشتیم. در قم هم آقایان فیض و تقی پور متقی، مرادی، ژرفا، معادل ما بودند.

به نظر شما علت استقبال مردم از شعر ناصر فیض چیست؟

آقای فیض در آن دوران کار طنز نمی کردند بعدها کم کم ایشان طنز را بصورت جدی دنبال کرده و شاعری طنز پرداز شدند. به نظر من علت توفیق ایشان در طنز چند دلیل دارد. اولا ایشان مراحل شاعری یعنی تسلط به ذهن و زبان و اندیشه را در شعر کلاسیک، طی کرده و دیگر روحیه ایکه در ایشان مخفی بود و کسی فکر نمی کرد آقای فیض در واقع با آن صدای جدی، تفکر جدی، رفتار جدی، اینچنین آدم طنازی باشد. بعدها که ایشان سمت طنز آمد آن پشتوانه هایی که ایشان در مقابل شعر طنز اگر بخواهیم بگوییم؛ جدی، را کسب کرده بود به کمکشان آمد و ایشان توانستند این اندیشه های لطیف و نگاه های ظریف طنزآلود خودش را در آن قالبها به خوبی بیان کند. آقای فیض در واقع سواد علمی اش خوب است، بچه آخوند و آخوند زاده است و ایشان این نگاه طنز را تا حدی از پدرشان به ارث برده است. این طور که من شنیده ام از لطیفه های رفتاری پدرشان، که در عین داشتن مقامات علمی، از نگاه طنز نیز برخوردار بودند.

آقای فیض به خوبی توانسته است بین عناصر شعر از یک طرف، فرهنگ عامه از طرف دیگر و این نگاه طنز گونه به پیرامون، یک جمعی بینشان بوجود بیاورند که حاصلش شده این شعر، در واقع، روان سلیس، سهل و ممتنع، ودر واقع اندیشمند. اما متاسفانه کسانی هستند که بین طنز و فکاهه اشتباه گرفته اند و فکر می کنند کار طنز، بیان کارهای جک گانه و خنده دار است و سوای از اینکه چه حرفی را دارد بیان می کند، متضمن بیان درد و یا اندیشه ای هست یا نیست. کار آقای فیض در عین اینکه شیرین و دلنشین و نمکین و بهره مند از لطایفی که مخاطبین را به خندیدن تحریک می کند، در لایه های زیرین خودش بیان دردی، اندیشه ای، معضلی از اجتماع است.

عموم مخاطبین آقای فیض چه کسانی هستند؟

آقای فیض از آن دست شاعرانی است که ملاک و معیاری که ما در شعر قدیم داریم که می گوید: شعر آنگاه توفیق حاصل خواهد کرد که فهم عموم را در پی داشته باشد و پسند خواص را. کار آقای فیض این گونه است با همه طیف آدمها ارتباط برقرار می کند و خواص شعر او را به لحاظ اندیشه ای و ارزش شعری می پسندند و عوام شعر او را می فهمند، به همین خاطر آقای فیض هم شاعر خواص است و هم عوام.

آثار فیض را از لحاظ قوت ادبی در بین معاصران چگونه می بینید؟

الآن ما دیگر کارهای جدی آقای فیض را نمی بینیم و ایشان را شاعری کاملا طنز پرداز می شناسیم، صحبتی هم اگر شود باید روی اشعار طنزشان باشد. به نظر من در جریان شعر طنز این روزگار و حتی دهه های اخیر، اگر بخواهیم شاعرانی موفق و انگشت شمار در حوزه ی شعر طنز نام ببریم، قطعا آقای فیض جایگاهی ویژه دارند نه تنها بین کسانی که الآن کار طنز می کنند، در دهه های اخیر نیز اگر چند طنز پرداز موفق را بخواهیم در نظر آوریم مسلما آقای فیض یکی از اصلی ترین آنهاست.

با توجه به اینکه شما هر دو جنبه جدی و طنز آقای فیض را می شناسید به نظر شما در کدام بهتر ظاهر شده است؟

آقای فیض در شعر جدی نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارد. بعضی از غزلهای ایشان مثل آن غزل “هیچ نگفت” که محصول دوران جنگ است در حافظه ما مانده است اما به نظر می رسد، آمدن آقای فیض به سمت عرصه ی طنز و این که در این عرصه کارهای انجام نشده فراوانی وجود دارد که من حیث المجموع به نظر من در کارهای طنز موفق تر عمل کرده و خوب توانسته مسیر خودش را بشناسد و انرژی خویش را صرف راهی کرده که ثمر هم داد و ان شاءالله ثمرات بیشتری هم خواهد داد.

همان طور که می دانید آقای فیض اشعار سیاسی هم کم ندارد، به نظر شما آقای فیض شاعر سیاسی است یا اجتماعی؟

به نظر من آقای فیض آن جاهائیکه به مسائل سیاسی توجه می کند، دغدغه اش مسائل اجتماعی است و نگرانی اش بیشتر، مردم، هستند، دردهای مردم، آمال و آرزوهای مردم و حسرت های مردم. اگر یک وقت هایی شعرش رنگ و بوی سیاسی می گیرد از این منظر، ایشان را درواقع یک طنزپرداز اجتماعی می دانم نه سیاسی.

آقای محدثی! به نظر شما لبه تیغ تیز شعر فیض چه کسانی را می گیرد؟

شاعر وقتی که به معنای تمام خودش شاعر باشد طبیعتا آیینه ی روزگاری خواهد بود که در آن نفس می کشد و نمی تواند بی تاثیر باشد از آن چه که بر روزگار او و جهان او می گذرد. آنهایی که به طور طبیعی در اشعار او تجلی پیدا می کند و در واقع آن موضع های وجدانی، شاعرانه و بشری را حالا گاه با همان کنایه ها و ابهام های شاعرانه خودش در شعر می آوردد. کما اینکه شما می توانید در شعر حافظ اوضاع زمانه اش را و وضع مردم و حکومت ها را ببینید و موضع حافظ را هم با تمام رندی هایی که داشته باز هم از حرف ها و شیوه اش پیدا کنید. طبیعی است وقتی که شاعر آیینه ی روح روزگار خودش باشد بالاخره یک جایی برخوردهایی با مواضع قدرت و برخی خصلت های نا روا و ناپسندی که ممکن است در روزگار عرف شده باشد، خوب طبیعتا در سیر شاعری، اینها تعارض پیدا می کند با شاعر و تجلی این تعارض را در آثار فیض می توانیم ببینیم.

به نظر شما آقای فیض به کدام یک از شاعران معاصر یا قدمای ما نزدیک تر است؟

من در واقع خیلی نمی توانم آقای فیض را بگویم سبک و سیاق فلان شاعر را دارد. آقای فیض این رندی را داشته که تمام آثار شاعران موفق را خوانده چه از گذشته و معاصر و زیبائی های کارهای همه آنها را توانسته در وجود خود درونی کند. و وقتی شعر می گوید ضمن اینکه بهره مند از دست آوردهای آنهاست به هیچ وجه رنگ و بوی هیچ کدام از آن ها را نمی توانیم در شعر او ببینیم و این یکی از نقاط قوت و مثبت کارهای آقای فیض است که هم مستقل از آنها است و هم رنگ و بوی خاص خودش را دارد.

کدام اثر شاعر را بیش از همه پسندیده اید و یا از خواندنش لذت برده اید؟

من اکثر کارهای ایشان را دوست دارم. به لحاظ این که ایشان به خوبی می تواند سوار بر موضوع شود و عناصر شعر مثل زبان، تلمیحات و اشارات صنایع رام ایشان هستند. و آقای فیض به لحاظ گسترش واژگانی و تسلطی که بر زیبائی های شعر دارد می تواند آنها را به راحتی به کار بگیرد و خیلی از شعرهای ایشان همان گونه که خواننده می خواند بر ذهنش می نشیند و بارها این ها را در خودش زمزمه می کند. خوب الان اگر از حافظه بخواهم بگویم آن شعر “عوض شده است” خیلی شعر جذاب و روانی است وبه ذهن خیلی ها سپرده شده

باید که شیوه سخنم را عوض کنم

شد شد اگر نشد دهنم را عوض کنم

و آن بیت معرفش که می گوید:

«با من برادران زنم خوب نیستند

باید برادران زنم را عوض کنم»

ایشان این بیت را در دیدار با رهبرعزیز در ماه رمضان خواند و این شعر بسیار در آن جا گل کرد و آقا پسندید تا جایی که بعد ما رفتیم خدمت ایشان، ایشان فرمودند آیا برادران زنت را عوض کردی یا نه؟

اگر بخواهید یک نقطه قوت و یک نقطه ضعف از آقای فیض بگویید چه می گویید؟

نقطه قوت این که ایشان قدم در مسیری گذاشته که منطبق با توانائی ها و روحیات ایشان است و اما اگر آقای فیض مقداری از کارهای مدیریتی و اداری اش و دغدغه های خودش را کم کند و توانش را بیشتر صرف تولید شعر کند بهتر است. کارهای مدیریتی را دیگران هم می توانند انجام دهند.

رابطه شما با آقای فیض چگونه است؟

آقای فیض وجدان بیداری دارد و آدم منصفی است و در قضاوت هایش من ندیدم یک قضاوت ناروایی را از کسی کرده باشد. به جایش انتقاد کرده و صراحت خودش را دارد و در مورد برخی ناروایی ها و نا راستی ها که از دیگران چه در ارتباط با خودش و چه در ارتباط با دیگران ببیند می ایستد و این خیلی خوب است. انتقادی هم اگر داشته باشد رو در رو می گوید. ما طی بیست سال با وجود اصطکاک هایی که داشتیم که جدی نبوده و همواره بین ما صفا و زلالی و صمیمیت بوده است.

صحبت آخر، در کتاب “نزدیک ته خیار” آقای فیض به نقل از پدرشان بیان می کند که به ایشان گفته بود: “چون شعر کاربردی است باید معنا و مفهوم روشنی داشته باشد”، به نظر شما کارهای آقای فیض چقدر به سفارش پدر بزرگوارشان منطبق شده است؟

به شدت ایشان به این توصیه های پدر عمل می کنند، ضمن اینکه شعرهای آقای فیض دارای ابهام ها و ایهام ها و هنرمندی های شاعرانه را دارد اما مبهم نیست، ایهام شاعرانه دارد اما این نیست که مخاطب در مقابل خودش بلا تکلیف باشد.

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر