معرفی مجموعه طنز «دیوان نکتهسنجی»/کاظم سادات اشکوری/نشر هزار کرمان/۱۳۹۵
گاهی قبل از اینکه کتابی را بخرید و بخوانید، طرح روی جلد آن شما را جذب میکند. تا کتاب را ورق بزنید، اساتید بزرگ طراحی روی جلد، از استاد ممیز و ابراهیم حقیقی و قباد شیوا تا جوانان کاربلد عرصه طرح و گرافیک مثل فرزاد ادیبی، ساعد مشکی، ایلیا تهمتنی، جواد آتشباری و یاشار صلاحی (فرزند خوش فکر زنده یاد عمران صلاحی)؛ همه و همه در رونق کتاب و کتابخوانی سهم عمدهای دارند که متاسفانه در مرز پرگهر به آنها پرداخته نمیشود.
در نمایشگاه بینالمللی کتاب، سالها پیش طرحهای برتر معرفی میشدند و این حرکت بسیار غریزی بود. هم برای طراحان خوش ذوق و هم تشویق ناشران شریف به استفاده از طرحهای جالب و جذاب تا به وسیله هنر طراحی، کتابی به کتابخانههای شهر اضافه شود، بینندگان را فرح افزاید و هنرشناسان را به تحسین وا دارد.
مجموعه طنز «دیوان نکته سنجی» حاوی نوشتههای کوتاه و گویای استاد کاظم سادات اشکوری است که از سوی انتشارات هزار کرمان با طرح روی جلد زیبایی از قباد شیوا استاد ممتاز عرصه طراحی منتشر شده است. آشوب رنگها از دغدغههای استاد شیوا است. به کارگیری رنگهای شاد و پرانرژی در کنار هم که با موضوع کتاب هماهنگ است.
به استاد قباد شیوا دست مریزاد میگویم و میروم به سراغ طنز نوشتههای استاد سادات اشکوری. نکته به قول استاد معین مضمون باریک و سخن لطیف و نغر، ملایم و دلپذیر را گویند که اغلب حاکی از شوخ طبعی و حاضرجوابی و طنز نویسندگان و گویندگان آنهاست، که نوعی از آن را در کژتابیهای استاد بهاءالدین خرمشاهی دیدهایم.
این کتاب در دو بخش تنظیم شده که در بخش اول نوشتهها و گفتهها حاصل شیطنت روح استاد اشکوری و در بخش دوم از نکات ظریف منابع گرانقدر ادب کهن فارسی تالیف و تدوین شده است که مطالعه آنها روح را صیقل میدهد و بر شادمانی آن دامن میزند:
* گفت: آوردهاند که…/ گفت: آوردهاند که کدام است مرد حسابی! بگو بردهاند.
*اولی: آن آقا را میشناسی؟/ دومی:آدم مهمی نیست برای اینکه من نمیشناسمش!
* آموزگار در کلاس پنجم دبستان ، تلفظ واژهای رابه گونه غلط به من آموخت. پنجاه سال طول کشید تا توانستم تلفظ درست آن را یاد بگیرم.
* زنده یاد دکتر پرویز ناتل خانلری میگفت: «خانمی از رادیو آمده بودکه با من مصاحبه کند. چند دقیقهای که با هم حرف زدیم رو به من کرد و گفت:عجب آقای دکتر! پس شما ذوق ادبی هم دارید!»
*معلم به شاگرد: چرا حوایج را با های دو چشم نوشتهای؟ شاگرد: ببخشید آقا معلم! مگر حوایج جمع هویج نیست؟
* زنده یاد ابراهیم فخرایی (نویسنده سردار جنگل) میگفت: شخصی از شخص دیگری تعریف میکرد که : فلانی را میگویی آدم بسیار خوبی است از شما چه پنهان ما روزه خوردن رادیدهایم، اما نماز خواندنش را ندیدهایم!
* یک نفر زنگ زده بود، چند نفر به سراغش رفتند تا به او ضد زنگ بزنند!
*روزی به عمران صلاحی گفتم شما آذریها به جای آب خوردن «سو» استفاده میکنید. گفت بله همینطور است به پارچ آب هم میگوییم: سودان!
*پرویز شاپور میگفت: بر در شیشهای آرایشگاهی دریکی از خیابانهای تهران نوشته شده بود: سرزده وارد نشوید!…
این هم به عنوان حسن ختام از بخش دوم به جناب سادات اشکوری از قول خواجه عبدالله انصاری تقدیم میشود: نسیمی دمید از باغ دوستی / دل را فدا کردیم .
* دلتان شاد، باغ طنزتان آباد!
منبع : روزنامه اطلاعات