menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

حضرت آیت الله خامنه ای

مشروح دیدار مقام معظم رهبری با شاعران طنز در سال ۸۸

به گزارش شیرین طنز، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، متن و تصاویر دیدار حضرت آیت الله خامنه ای با شاعران پیشکسوت و جوان کشور و همچنین شاعران طنز، در تاریخ ۱۴ شهریور ۸۸ به شرح ذیل می باشد :

حضرت آیت الله خامنه ای

بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
به همه ى شاعران محترم – برادران و خواهران عزیز – خوشامد عرض میکنیم. در بین شما پیشکسوتها و اساتیدى حضور دارند، نورسها و شکوفه هاى تازه اى هم بحمداللَّه حضور دارند؛ هرکدام یک لطفى دارید و هر گلى بویى دارد؛ تأسف ما فقط از این است که نمیتوانیم از همه ى این گلها استفاده کنیم. تقسیم بندى را دوستان کرده اند و از کسانى خواهش خواهند کرد که بخوانند؛ ما هم در انتظاریم که استفاده کنیم و گوش بدهیم. ان شاءاللَّه که همه تان موفق باشید. آقاى قزوه بفرمایید…

بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
مجدداً خوشامد عرض میکنیم و تشکر میکنیم از برادران و خواهران عزیز، بخصوص از این دوستانى که از سروده هاى خودشان ما را بهره مند کردند. من امسال هم مثل پارسال دقت کردم تا بالا آمدن سطح شعر انقلاب را و شعر این نسل را بسنجم؛ پارسال هم به گمانم همین را گفتم، امسال هم تأکید میکنم: من بوضوح دارم بالا آمدن این سطح را مشاهده میکنم؛ یعنى واقعاً شعرِ مجموعه ى شاعران انقلاب، امروز نسبت به ده سال قبل و پانزده سال قبل، یک رشد تحسین برانگیزى کرده. من، هم آن کسانى که دیروز جوانها و نوباوگان انقلاب محسوب میشدند – که امروز الحمدللَّه به میانسالى رسیده اند و همچنان در این صراط پیش میروند – و هم آن جوانهایى که تازه وارد این میدان شده اند را – حالا من تازه شعر اینها را میشنوم؛ شاید سالهاست وارد شده اند، منتها در آن حدى نبوده که توى مطبوعات و کتابهایى که به دست بنده میرسد بیاید – واقعاً تحسین میکنم. اغلب شعرهایى که امشب خوانده شد، شعرهاى خوبى بود؛ خوبِ به معناى حقیقى کلمه، یعنى لفظِ خوب، معناى خوب، آهنگ و موسیقى خوب، گزینه هاى واژگانى خوب و گسترش تخیل را در این شعرها – بخصوص توى شعر جوانها – آدم مشاهده میکند؛ اینها خیلى مهم است. اینها همه، چیزهایى است که نشان دهنده ى رشد و بالندگى نهال شعر در کشور ماست.

خب، یک مطلب این است که شعر دوران انقلاب – یعنى این دوران سى ساله – دارد آزمایش خوبى از خودش نشان میدهد؛ شعراى خوب ما هیچ تنزل و توقف ندارند؛ انسان این را حس میکند. قبلها و در دوره هاى قبل از انقلاب شعرایى را دیدیم – شعراى بعضاً معروف – که در یک برهه اى از عمرشان، یک اوجى گرفتند، اما بعد نزول کردند یا متوقف شدند یا سقوط کردند؛ بعدها که نگاه میکردیم، میدیدم شعرهاى بعدیشان اصلاً هیچ لطفى ندارد. من نگاه میکنم، می بینم تا الان در بین شعراى ما این جورى نبوده. حالا مثلاً فرض کنید در همین جلسه، آقاى فرید، آقاى امیرى و آقاى میرشکاک – این دوستانى که از پیش خوب شعر میگفتند، بخصوص آقاى فرید و اینها را که من درست یادم مانده – این حرکتِ به سمت شعر بهتر با معیارها و میزانهاى شعر خوب را ادامه دادند؛ یعنى توقف نکردند، به طریق اولی تنزل هم نکردند؛ این مهم است.

علاوه بر اینکه رویشهاى جدیدى هم ما داریم. این جوانهایى که دارم می بینم، حقیقتاً من را شگفت زده میکنند. شعراى جوان بعضى از شهرستانها که می آیند اینجا و شعر میخوانند، وقتى من اینها را با شعراى آن شهر – در دوره ى جوانى خود من – مقایسه میکنم، می بینم اینها از آنها بهترند؛ با اینکه آنها بعضاً نامهاى معروف و شعراى معروف و صاحب نامى هم بودند؛ اما وقتى من نگاه میکنم، می بینم اینها بهتر از آنها شعر میگویند. الان توى همین جلسه ى ما هم – حالا نمیخواهم اسم بیاورم – از شهرى شعرى خوانده شد که من شعراى قبلى آن شهر را هم میشناختم؛ چون من آنجا انجمن ادبى هم رفته بودم و چهره هاى معروف شعری شان را هم میشناختم. شعر این آقایى که امشب اینجا شعر خواند، از شعر همه ى آن شعرا که من میشناختم بهتر است! بنابراین این یک آزمونى است براى شعر انقلاب؛ شعر انقلاب یک حرکت مستمرِ رو به جلوى داراى اوج داشته. این از لحاظ اصل این معنا.

یک نکته اى که در اینجا وجود دارد این است که شعر انقلاب باید در خدمت مفاهیم انقلاب باشد. خب در بین شماها کسانى هستند که شعرهاى آیینى میگویند. شعرهاى مذهبى و شعرهاى مربوط به ایمه (علیهم السّلام) را، به اصطلاحى که حالاها باب شده، تعبیر میکنند به «شعر آیینى». هستند؛ انصافاً شعرهاى خوبى هم گفته میشود؛ بعضی ها هم اشعار مربوط به جنگ و دوره ى دفاع مقدس یا مربوط به شهدا یا مربوط به جانبازان و اینها را میگویند. اینها خیلى خوب است؛ لیکن – پارسال هم من اشاره کردم به این معنا – اهداف و آرمانهاى انقلاب منحصر در اینها نیست. انقلاب یک مجموعه اى از ستاره هاى درخشان آرمانى را بالاى سر ما قرار داده و ما را به حرکت و پرواز و جهش به سمت این نقاط نورانى دعوت کرده. ما هم امتحان کردیم، دیدیم میتوانیم پرواز کنیم؛ دیدیم این پرواز ممکن است. البته در دوره ى دفاع مقدس نمونه هاى بارزش دیده شد و دیدیم وقتى این ملت به سمت این آرمان ها پر بگشاید، میتواند خوب حرکت بکند؛ اما بسیارى از این آرمانها هنوز بالاى سر ماست؛ ما باید حرکت کنیم: به سمت عدالت باید برویم، به سمت اخلاق باید برویم، به سمت استقلالِ به معناى حقیقى کلمه – شامل استقلال فرهنگى که از همه عمیقتر و دشوارتر است – باید برویم، به سمت بازیابى حقیقى هویت اسلامى- ایرانى خودمان باید برویم.

در امتحانهایى از قبیل همین حوادثى که حول و حوش انتخابات پیش آمد – بعد از انتخابات و قبل از انتخابات – دیدیم که در همین زمینه ها ضعفها و مشکلاتى داریم. این حوادث براى ما نعمت بزرگى است؛ از این جهت که ضعفهاى خودمان را بشناسیم؛ مثل رزمایشهایى که نیروهاى مسلح راه می اندازند. رزمایش اصلاً براى همین است که این یگان نظامى یا این سازمان نظامى، نقاط ضعفش را پیدا کند. هدفى را میدهند، فرمان صادر میشود که به سمت آن هدف حرکت بکنند؛ بعد چشمهاى بصیر و بینایى – در همه ى رزمایشها اینجور است – می ایستند و از بالاى صحنه، صحنه را نگاه میکنند. می بینند که بله، در فلان نقطه، ضعف وجود دارد یا بعضاً ناتوانیهاى مزمن وجود دارد. این براى ما یک رزمایش شد. البته به اختیار خود ما پیش نیامد؛ بر ما تحمیل شد؛ اما خوب شد؛ ضعفهاى خودمان را فهمیدیم. بنابراین این آرمانها، بالاى سر ماست و باید به سمت این آرمانها حرکت کنیم؛ آن وقت این ضعفها برطرف خواهد شد. این هم یک نکته است.

خب، در اینجا شاعر چه نقشى دارد؟ مردِ هنرى و مردِ فرهنگى – مرد شامل زنها هم میشود – یعنى انسانِ هنرى و انسانِ فرهنگى، در این صحنه چه وظیفه اى دارد؟ به نظر من وظیفه خیلى سنگین است، خیلى بزرگ است. مهمترین وظیفه هم تبلیغ و تبیین است؛ «الّذین یبلّغون رسالات اللَّه و یخشونه و لا یخشون احدا الّا اللَّه»؛(۱) این یک معیار است؛ حقیقتى را که درک میکنید، آن را تبیین کنید. کسى انتظار ندارد برخلاف آنچه که میفهمید حرف بزنید. نه، آنچه را که میفهمید، بگویید. البته براى اینکه آنچه میفهمید درست و صواب باشد، باید تلاش و مجاهدت کنید؛ چون در حوادثِ فتنه گون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است. اگر بنا باشد یک شاعر هم مثل دیگران گول بخورد، فریب بخورد و بی بصیرتى به سراغش بیاید، این خیلى دون شأن یک انسان هنرى و یک انسان فرهنگى است. پس باید حقیقت را فهمید؛ بعد هم باید همان حقیقت را تبلیغ کرد. نمیشود با شیوه هاى سیاسى – شیوه هاى سیاستگران و سیاستمداران – در عالم فرهنگ حرکت کرد، این خلاف شأن فرهنگ است.

در عالم فرهنگ بایستى گره گشایى کرد؛ بایستى حقیقت را باز کرد، بایستى گره هاى ذهنى را باز کرد. و این تبیین لازم دارد، یعنى همان کار انبیاء؛ فصاحت و بلاغتى هم که گفته اند در بیان لازم است، بلاغتش به این معناست. اگر چه که بلاغت را در کتب فنى به معناى مطابقه ى با مقتضاى حال معنا میکنند، اما آن یک معناى خاصى از بلاغت است؛ معناى اوّلى و صریح بلاغت این نیست؛ بلاغت یعنى رساندن، بلاغ یعنى رساندن. اینى که مثلاً میگویند حافظ این شعر فصیح و بلیغ را گفته، بلیغش یعنى چه؟ یعنى مناسب مقتضاى حال گفته؟ چه میدانیم ما آن وقتى که این شعر را گفته، مقتضاى حال بوده یا نبوده! ما الان داریم نگاه میکنیم؛ بحث اقتضاى حال نیست؛ یعنى رساست. بلیغ یعنى رسا؛ رسا بگویید، روشن بگویید، مبیَّن بگویید؛ اما آنچه را که میفهمید بگویید؛ هیچ انتظار نیست – حق هم نیست که انتظار باشد – کسى بر خلاف فهمیده ى خودش حرف بزند. سعى هم بکنید که آنچه که فهمیدید درست باشد.

من به شما عرض میکنم که این حرکت عظیم انقلاب اسلامى، یک حرکت تمام شده نیست. حالا یک گوشه ى از لشکر آن من و شماییم که حالا یک ذره مثلاً اهل ادب و فرهنگ و اینها محسوب میشویم؛ «و للَّه جنود السّماوات و الارض»؛(۲) لشکر او زمین و آسمان نمیشناسد؛ «و کان اللَّه عزیزا حکیما»؛(۳) خدا عزیز است – عزیز یعنى غالبِ لایغلب، یعنى بی نیاز از همه – من و شما هم حالا یک گوشه اى از کار را در دست میگیریم. این حرکت عظیمى که با انقلاب اسلامى شروع شد، یک حرکت تمام شده نیست؛ مطلقاً تمام شده نیست، آن حرکت ادامه دارد. همینى که حالا معمول شده که در بیانها و در تلویزیون و توى تبلیغات و توى دادگاه و توى زبان همه، میگویند: جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛ یعنى الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمیزنم، من از بعد از جنگ – از سال ۶۷ – همیشه این را گفته ام؛ بارها و بارها. علت این است که من صحنه را می بینم؛ چه بکنم اگر کسى نمی بیند؟! چه کار کند انسان؟! من دارم می بینم صحنه را، می بینم تجهیز را، می بینم صف آرایی ها را، می بینم دهانهاى با حقد و غضب گشوده شده و دندانهاى با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام و علیه همه ى این آرمانها و علیه همه ى آن کسانى که به این حرکت دل بسته اند را؛ اینها را انسان دارد می بیند، خب چه کار کند؟ این تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظیفه داریم. وظیفه ى مجموعه ى فرهنگى و ادبى و هنرى هم وظیفه ى مشخصى است: بلاغ، تبیین؛ بگویید، خوب بگویید. من همیشه تکیه بر این میکنم: بایستى قالب را خوب انتخاب کنید و هنر را بایستى تمام عیار توى میدان بیاورید؛ نباید کم گذاشت، تا اثر خودش را بکند.

می‌بینید، دیگران با این کارهاى هنرمندانه اى که بعضاً دارند، دارند یک باطلهایى را تبلیغ میکنند؛ شگفت اینکه ما هم همان حرفها را قبول میکنیم! همین سریال کره اى که دارد پخش میشود و همه دارند آن را می بینند، یک تاریخ سازى و افسانه ى باطل است؛ آدم اگر بخواهد توى شاهنامه بگردد و اینجور داستانى را پیدا کند، ده پانزده تا از این داستانها میشود پیدا کرد. منتها طرف هنر به کار برده؛ وقتى کسى هنرمندانه کار میکند، پاداشش همین است که جنابعالى هم که هیچ علاقه اى به آن تاریخ و به آن فرهنگ ندارید، می نشینید و با کمال علاقه گوش میکنید و خواهى نخواهى آن فرهنگ را جذب میکنید! این خاصیت هنر خوب است.

هنر خوب لازم است. حالا شما کارتان در باب هنر، کار شعر است؛ ان شاءاللَّه باید هر چه بهتر و هرچه بیشتر آثار قدما و آثار اساتید را بخوانید، در آنها متوقف نباشید، اما از نیکوییهاى آنها اصلاً صرف نظر نکنید و به آنچه که تا حالا گیرتان آمده قانع نباشید. من عرض بکنم تعریفهایى که اول کردیم همه اش درست، اما این معنایش این نیست که شعرهاى جوانهاى خوب و عزیز ما – که میخوانند و واقعاً تحسین ما را بر می انگیزند – بی عیب است؛ نه، اینجا به آن معنا جلسه ى نقادى نیست که آدم بنشیند، نقد کند و عیار شعر را مشخص بکند؛ والّا اگر پاى عیارسنجى باشد، اشکالاتى وارد خواهد شد. باید این اشکالات را خودتان پیدا کنید. حالا اگر جلساتى مخصوص این کار دارید – مثل آن انجمنهایى که قدیم ما در مشهد داشتیم و رفته بودیم و دیده بودیم؛ در تهران هم شنیده بودیم که کم و بیش بود؛ اما نه به آن غلظت و استحکام مشهد؛ البته بنده جلسات تهران را شرکت نکرده بودم و ندیده بودم؛ اما مشهد خیلى جلسات خوبى بود؛ شعر را چکش کارى میکردند – که چه بهتر، این خیلى خوب است، در آن جلسات شعر را کامل نقد کنید؛ اگر هم نیست خود شما نگاه کنید، دقت کنید، فکر کنید و عیب جویانه و با نگاه انتقاد به شعر خودتان نگاه کنید تا ان شاءاللَّه این را کامل کنید. به نظر من این میشود. انس با شعر اساتید موجب میشود که انسان بهتر بتواند بعضى از عیوب شعر خودش را پیدا کند.

امیدواریم ان شاءاللَّه خداوند به شماها توفیق بدهد؛ حالا نمیدانم چند وقت دیگر و چند سال دیگر ما توفیق پیدا کنیم در این شب متبرک، با این جمع و جمع شعرا دور هم بنشینیم؛ ممکن است بار آخر باشد، ممکن است بار بعد یا بارهاى بعدى هم وجود داشته باشد. …(۴) البته جلسه اى به این شکل، ما ندیدیم جایى انجام بدهند؛ در میلاد نبى مکرم، برادران اهل سنت جلسه ى شعرخوانى و دف زنى دارند، این را دیده ایم. به هر حال اگر چنانچه آقایان سیصد و شصت شب هر سال هم بخواهند تشریف بیاورند، به شرطى که وقت ما را نگیرند هیچ اشکالى ندارد! ان شاءاللَّه که خداوند موفق بدارد. حالا ببینیم، این هم یک پیشنهادى است؛ امیدواریم ان شاءاللَّه که آنچه خیر است و صلاح است، پیش بیاید. خداوند ان شاءاللَّه همه تان را موفق و مؤید بدارد.
والسّلام علیکم و رحمهاللَّه

۱) احزاب: ۳۹
۲) فتح: ۷
۳) فتح: ۷
۴) پبشنهاد یکى از حضار در این خصوص که غیر از این جلسه، شعرا در هر سال، جلسه ى دیگرى هم در یکى از اعیاد مبعث یا میلاد رسول اکرم(ص) در خدمت رهبر معظم انقلاب به شعرخوانى بپردازند.

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر