menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

متفرق کردن جمعیت شهری

رضا رفیع در ستون طنز “بزن در رو” روزنامه ی جام جام مورخ 9 بهمن 93 نوشت :
از سالها پیش، زنگ خطر افزایش جمعیت شهری به صدا درآمده بود؛ منتها نه که در شهر ـ آن هم در یک همچو جایی مثل کلانشهر تهران ـ سر و صدا و بلکه آلودگی صوتی زیاد است، این است که خیلی به گوش هوش شنیده نمی‌شود. وگرنه خدای نکرده،هیچ عیب و ایرادی متوجه هیچ گوش هیچ مدیر و هیچ مسئولی نمی‌باشد.

حالا اگر یک آدم فرصت‌طلبی، همچین چو بیندازد و حرف بی‌ربط زند که: «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من‌/‌آنچه البته به جایی نرسد، فریاد است»؛ حرف بیخودی زده است و لابد یک ریگی چیزی در کفش‌های مکاشفه‌اش دارد. چه معنی دارد که تا یک حرف جدی و منطقی می‌زنیم، بعضی‌ها سریع فضا را شاعرانه کنند تا بلکه به ضرب شعر و مثل و متل، صورت مسأله را ـ ‌خواسته یا ناخواسته ـ ماستمالی کنند. خوب است که هنوز ماست ارزان نیست. اگر بود، بعضی‌ها چه کار می‌کردند؟

خبر وارده: «سخنگوی وزارت کشور اعلام کرد که افزایش جمعیت شهری، یک زنگ خطر است.» ـ به نقل از جراید

ملاحظه فرمودید؟… تا کور شود هر آن که نتواند دید. هنوز هستند مسئولانی که گوششان به انواع و اقسام زنگ‌خطرها حساس و بلکه روی حالت استندبای است. و این البته که جای خوشحالی زائدالوصف دارد. آن طوری که سخنگوی محترم وزارت کشور در جمع خبرنگاران همیشه در صحنه گفتند؛ گویا در گذشته‌ها، جمعیت شهری 30 درصد و جمعیت روستا 70 درصد بوده، اما اکنون یک خرده‌ای بیشتر از عکس شده؛ یعنی جمعیت شهری 71 درصد و جمعیت روستایی 29 درصد شده که به فرموده ایشان، این یک زنگ خطر است.

بسته پیشنهادی: عرض کردیم که ما نیز به سبک برخی از گوشزدکنندگان زنگ‌های خطر در جامعه، کرارا و به کرّات از زنگ خطر افزایش جمعیت شهری سخن گفته‌ایم و مطلب نوشته‌ایم. فلذا الان هم هیچ ابایی نداریم که در راستای تأکید و توجه وزارت کشور به خطر ازدیاد نفوس در شهرهای مملکت، چند کلمه‌ای ذکر مصیبت کنیم:

1ـ کاستن از جاذبه‌های شهری: از آنجا که هرچه بر جاذبه‌های روستایی اضافه کردیم، در عمل دردی دوا نکرده و از مهاجرت اهالی روستا به شهر نکاسته است؛ به نظرم یک مدتی بر عکس عمل کنیم. جاذبه‌های شهری را کم کنیم. هستند برخی اشخاص و گروه‌ها که این اعتقاد را دارند. مثلا اگر برج میلاد در تهران نباشد، طرف برای تماشای چی بیاید به پایتخت؟…

2ـ افزایش سرعت اینترنت روستایی: در یک اقدام به‌روز و جالب، سرعت اینترنت روستاها در مقایسه با شهرها افزایش داده شود. حتی کدخدای هر ده، اعلام کند که این روستا مجهز به وای‌فای مجانی است. به هر کس که به روستا برمی‌گردد، پسورد آن را تقدیم کند. اگر شهر تخلیه نشد. اگر چند وقت دیگر، سخنگوی محترم وزارت کشور، زنگ خطر افزایش جمعیت روستایی را به صدا در نیاورد. اگر باز ما در راستای ضرورت کاهش جمعیت روستا مطلب ننوشتیم. از ما گفتن!

3ـ قطع آب و برق و گاز: از آنجا که بردن برق و آب لوله‌کشی و گاز شهری به روستاها، نه فقط باعث نشد که بچه‌های روستا در ده خود بمانند و در همان زادگاه خود به کار بپردازند، بلکه بیشتر هم طعم امکانات به دهانشان خوشمزه آمد و برای برخورداری بیشتر از آن، بار و بندیل بستند و عازم شهر شدند؛لهذا برای یک مدت معین و مشخصی اقدام به قطع برق و آلوده کردن آب و کاهش فشار گاز در شهر کنیم، بلکه عزیزان اهل روستا، برگردند به همان جایی که بودند. اگر این مقدار هم افاقه نکرد، آب و برق و گاز را از بیخ قطع کنند. آنهایی که جد اندر جد شهرزاد و شهرنشین هستند، می‌مانند و الباقی که شهری نبوده‌اند از سابق، برمی‌گردند به روستاها و آبادی‌های خودشان که هم گاز دارد، هم برق، هم آب زلال و صاف و بدون هرگونه نیترات!

4ـ متفرق کردن جمعیت: اگر هر کاری کردیم و هر ابتکاری به خرج دادیم، مردم روستا به ده خود برنگشتند و عملا دیدیم که امکانات خوب روستاها دارد به هدر می‌رود و بلااستفاده مانده است؛ به عوض استفاده از زبان خوش، از زبان خشک استفاده کنیم. وزارت کشورخیلی جدی و رسمی اعلام نماید که چنانچه جمعیت انباشته شده در شهر، ظرف مثلا فلان مدت معین متفرق و به سمت روستای خود پراکنده نشوند؛ هرچه دیدند از چشم خود دیدند. بلکه زبان تهدید اثر کرد و روستازادگان دانشمند که به شهر آمده و تحصیل کرده‌اند؛ دوباره به روستاهای خود برگردند.

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر