menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

بعدپنجم ۶۲

قطار بعد پنجم در ایستگاه شماره ۶۲

ما یک ایران کوچک‌ایم. بعد پنجم پازل کوچکی از ایران با قومیّت‌های؛ لر و کورد، گیلک و ترک و عرب و فارس. کوچک‌ایم ولی نه آن‌قدر که توی جیب جا شویم وگرنه توسط جادوگران صحنه‌ی سیاست غیب شده بودیم.
رسیده‌ایم به ایستگاه ۶۲ بعد پنجم. هر هنرمندی با هنرش به ما پیوست، رستگارمان کرد. «سمانه روح‌الهی» با قلم زرینش طرحِ جلد را چید. «سناالدّین فرهنگ جهرمی»، سردبیر، که همواره دغدغه‌ی چگونه پراکندن فرهنگ دست از سرش برنمی‌دارد، مزرعه‌اش را راه انداخت و گوش گوساله‌ی مزرعه را پیچاند که «ماما نکن گوساله» و در میکروفون از نوع کارتون «سعید صادقی» نصحیت‌ها کرده است در جهتِ انسان شدن.
همین‌طور که جلو برویم می‌رسیم به قسمت «برتری‌های ما بر دنیا» از «افروز جهاندیده». همین را که خواندید و امضای پایش که کارتون «نوید بازرگانیان» است را دیدید، لازم است به خودمان و خودتان و بغل دستی‌تان ببالید؛ که چه خوبیم ما، با عیب‌هایمان حتی.
در قسمت بعد «ماگلونیای فرهنگی و دستگاه کارت خوان پزشکان» از «وحید حاج سعیدی» با پنبه گوش می‌مالد. از این کارت‌خوان نترسید. این یکی بی آزار است و شاید مقادیری سوز داشته باشد برای پزشکان ریگ در کفش. ممکن است این سوز با مقداری التهاب همراه شود با دیدن کارتون «زهره بهرامی» و «ارشاسب رستگارفرد.»
اگر خسته شده‌اید یک تک پا برگردیم و از پزشکان ماساژ بگیرم و بعد ادامه دهیم بعد پنجم را. البته چون ممکن است گران شروع شود و گران‌تر برایمان تمام شود بهتر است متن «صاحب شجاعی» که حسابی حال می‌دهد؛ وقتی می خوانیم« ایرانی و عیب؟ شوخی اش هم زشته» را بخوانیم تا تنمان به ناز طبیبان نیازمند نباشد! صاحب شجاعی اتمام حجت کرده با بدخواهان ایرانی جماعت. از آن طرف کارتون «گیلدا خلیفه» بدجوری همه چیز را عریان به نمایش می گذارد که سردرگم می‌شوید.
سردرگمی‌تان را بیاورید کنار شعر و شعور با شعر «طمع» «محمد جواد فلاحی» که می‌گوید: پیش‌ترها گفته بودم که طمع/چوبِ توی آستینت می‌کند /…
و «قهرمان ما از نوع کاظمیان» دور از چشم خانم والده می سراید: تا تبلیغ می‌کنند تو یه جریده/زنمُ آدی همی فوری پریده… بی زحمت یواش بخوانید تا به گوش آن که باید نرسد.
داشتم می گفتم این همه شیرینی شعر را «طیبه خلیلی مهر» برایتان نقش می‌زند که حکم چای دارد در کنار شیرینی شعر.
جلوتر که برویم بر می‌خوریم به خشتکی که مردش را پاره کرد. نه ببخشید «خشتکی که مردش را گم کرده‌بود» از «مهیارخاوری نژاد.» با کارتون «سیمین هدایت فرد» خشتک‌ها نقطه توجه می‌شوند و هویت پیدا می‌کنند برای بلعیدن و جِر دادن و… بعد از دیدن این کارتون و خواندن آن مطلب باید از خشتک‌ها ترسید.
صدای غاز همسایه‌ی «الهام مصطفوی» اینا تا آن سر دنیا هم می‌رود که ادای بوقلمون در می‌آورد؟! بخوانید «غاز همسایه بوقلمون می‌خونه» با کارتون تکمیل کننده‌ی خانواده‌ی غازها از «ژاله یوسفی نژاد.» بعد می‌رسیم به کاریکلماتورها و طرح‌های مکمل «محمد مهدی معارفی» هنرمند که از هر انگشتش چندین کلمه و طرح چکه چکه می‌ریزد توی بعد پنجم. بعد هم عجایب خواندنیِ بعد پنجم با «هنر شعبده بازی گمنامان» «امیر سهیلی» و کارتون این هنرمند چند درجه بالا می‌رود. احتیاط واجب است که سرتان به دَوَران نیفتد و سقوط نفرمایید تا شعر نجات‌مان دهد. «امیرحسین خوشحال» این شاعر والاتبار، آزادی را یافته و من و شما را آگاه می‌کند که «آزادیم» و چون آزادی داغ است و داغ‌مان کرده، هنوز خبر نداریم که آزادیم. اما فقط در خیالات خویش. در کنار این آزادی تقلبی و خیالی «حشمت اله بیگی» با شعر «غم مخور» درد آن قبلی را تسکین می‌دهد با مالش موضعی شعرش در قسمت هایی از مغز که درد را بیشتر می‌کشد. «سعید صادقی» بی نظیر هم این همه را همراهی می‌کند با کارتونش که امیدواریم حلزون‌ها راضی باشند.
و در این قسمتِ شگفت می‌رسیم به «آزمون معاینه فنی ایران شناسی» با قلم پرتوان «سید ابوالفضل طاهری» و کارتون «سمانه روح الهی» که به شدت توصیه می‌شود این آزمون را انجام دهید، اگر خودتان را به آن راه زده اید یا خودتان را گم کرده‌اید و خود جدیدی برای خود ساخته‌اید با این آزمون پیدا می‌شوید.
تازه بعدش هم می‌توانید با مارکوچولو به سفر بروید و راهنمای او باشید در ایران. منتها «امیرعباس کرمی» قبل از اینکه به سفر بروید برای تان «سفرنامه مارکوچولو/ایران» را نوشته که اگر هم نرفتید سفرنامه‌اش را داشته باشید که سندی باشد بر سفر نرفته. کارتون «الهام خلیلی مهر» در این راه همراهی کرده است و مهر تایید بر این سفر زده است.
بالاخره رسیدیم به صفحه ی آخر با کارتونی تمام صفحه از سعید صادقی که هر چه فریاد می زند کتاب بخوانید، نمی خوانید. این کارتون را ببنید شاید هوایی شدید و …
و در پایان که اول باید بیایید؛ اصلا از خودتان پرسیده اید که مهندس این مهندسی بی نظیر که بوده است!؟ می دانم نپرسیده اید ولی من می گویم و این مرد نامرئی و هنرمند جادوگر را معرفی می کنم: «پدرام فرخ نیا» همان مهندس-هنرمندی که همه این ها را کنار هم چیده و اضافی ها را بریده، طرح نو در انداخته است. ایشان همان مدیر، مدیره . خودِ مدیره. مدیر هنری بعد پنجم پدرام فرخ نیا . اسمش را چندبار تکرار کنید تا فراموش نکنید که کیست.
و یک نفر دیگر هم هست در این مجموعه که صد دانه که نه، هزار دانه کلمه را دسته به دسته با نظم و ترتیب یک جا نشانده. و آن کسی نیست جز ویراستار کاردرستِ بعد پنجم «صبا دباغ منش» عزیز.

در این شماره می‌خوانیم:

  • ماما نکن گوساله!
  • برتری ما بر دنیا
  • ماگلومانیای فرهنگی و دستگاه کارت خوان پزشکان
  • ایرانی و عیب؟ شوخی‌اش هم زشته
  • فرهنگ خرید ما
  • خشتکی که مردش را گم کرده بود
  • غاز همسایه‌اش بوقلمون می‌خونه
  • کاریکلماتورهای ریش و سبیل دار
  • آزادیم
  • غم مخور
  • آمون معاینه فنی ایران شناسی
  • سفرنامه‌ی مار کوچولو/ ایران
chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر