menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

علیرضا لبش

علیرضا لبش : طنزپردازان در حال انقراض هستند و هیچ نهادی از آنها حمایت نمیکند

علیرضا لبش می‌گوید: چیزهایی که به عنوان طنز در فضای مجازی منتشر می‌شود بیشتر به سمت مسخره‌بازی پیش می‌رود.

به گزارش شیرین طنز، این شاعر و طنزپرداز در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان این‌که هر اتفاقی وجوه مثبت و منفی دارد، درباره تأثیر فضای مجازی بر طنز گفت: ما دچار عقب‌ماندگی فرهنگی هستیم و عقب‌ماندگی فرهنگی فحش نیست؛ مسئله است، عقب‌ماندگی فرهنگی یعنی یک فرهنگ مادی وارد کشور می‌شود اما فرهنگ معنوی آن وارد نمی‌شود.

او در ادامه افزود: تلفن همراه و شبکه‌های مجازی در کشور ما تولید نشده بلکه وارد جامعه شده‌اند اما متأسفانه فرهنگ استفاده از آن‌ها وارد کشور ما نشده است. جامعه ما بیشترین استفاده را از فضای مجازی در دنیا دارد و مردم ساعت‌های زیادی برای آن وقت می‌گذارند اما در جوامع دیگر زمان محدودی برای آن صرف می‌شود و افراد صرفا برای انجام کارهای شخصی‌شان به آن مراجعه می‌کنند. این موضوع در ایران به معضل اجتماعی تبدیل شده است.

لبش خاطرنشان کرد: کسانی که فرصت ابراز وجود نداشتند و درگیر مافیای نشر بودند با آمدن فضای مجازی این فرصت را پیدا کردند. ما قبلا در صنعت نشر و پخش کتاب دچار هژمونی بودیم که بعد از آمدن فضای مجازی این هژمونی تا حدی شکست. وبلاگ نوشتن خوب بود، در واقع فضای عاقلانه و معتدلی بود؛ اما با رفتن به سمت تلگرام و اینستاگرام، این فضای عاقلانه از بین رفت و لایک و فالوئر معیار خوب بودن اثر و هنرمند شد.

او با تأکید بر این‌که فضای مجازی تبعات منفی بسیاری داشته است، اظهار کرد: حتی زبان معیار جامعه عوض شده و زبان تلگرامی و اینستاگرامی رایج شده است. روزنامه‌نگاران مجبور شده‌اند از اصطلاحات تلگرام و اینستاگرام استفاده کنند و در واقع فضای مجازی قوانین خود را بر ما دیکته کرده است. فضای مجازی زندگی و ادبیات ما را دچار دگرگونی کرده، البته دگرگونی چند صباح دیگر خود را در کتاب‌ها نشان می‌دهد و به فرهنگ غالب جامعه ما تبدیل می‌شود.

علیرضا لبش همچنین در ارزیابی شب‌های شعر طنز، با بیان این‌که شب‌های ‌شعر طنز باعث آشنایی بیشتر مردم با شعر طنز می‌شود اظهار کرد: طنز مانند سوپاپ اطمینان در جامعه عمل می‌کند، یعنی باعث می‌شود ناراحتی‌، خشم‌ و عصبانیت‌ مردم با زبان نرم و آرام‌تری گفته شود و مردم این خشم ‌و عصبانیت ‌و انتقادها را با زبان طنز بشنوند و بخندند و حالشان بهتر شود.

این شاعر و نویسنده افزود: هدف اصلی طنز مطرح کردن مشکلات مردم و رساندن انتقاد ‌آن‌ها به گوش جامعه، سیاستگذاران و دست‌اندرکاران امور است و هدف فرعی آن ایجاد زیبایی و لذت هنری و در نهایت ساختن فرصت التذاذ هنری در قشر فرهیخته و شکل دادن سرگرمی برای عامه مردم است. در جامعه ما تقریبا سرگرمی خاصی وجود ندارد و این شب‌های شعر برای مردم نعمتی است.

لبش درباره آسیب‌های این شب‌های ‌شعر گفت: گاهی اوقات شب‌های شعر طنز از هدف اصلی خود یعنی حالت جدی و انتقادی دور می‌افتد و هدف فرعی ایجاد سرگرمی، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. همچنین به خاطر فضایی که در این شب‌های شعر وجود دارد و مخاطبان پرورش‌نیافته‌ای که در این برنامه‌ها حضور پیدا می‌کنند، آثاری را از طنزپردازان طلب می‌کنند که در آن‌ها وجه انتقاد کمتر و وجه سرگرمی بیشتر وجود دارد، این مسئله باعث می‌شود برخی طنزپردازان بر اساس سلیقه مخاطب شعر بگویند. وقتی میل مخاطب بر سلیقه هنری هنرمند بچربد، از شکل ادبی و هنری اثر کاسته می‌شود و اثر به سمت دادن پیام مستقیم و به هر قیمتی به خنده انداختن مخاطب پیش می‌رود. در این صورت، بر اساس سیاستگذاری مدیران این شب‌های شعر، بیشتر طنزپردازانی به این محافل راه پیدا می‌کنند که خنده بیشتری از مخاطب بگیرند و بیشتر این برنامه‌ها به یک شو شاد تبدیل می‌شود.

او با بیان این‌که کارکرد برگزاری برنامه‌ها در فرهنگسراها و دانشگاه‌ها متفاوت است، خاطرنشان کرد: برخی برگزارکنندگان محافل شعر طنز تفاوت طنز و فکاهه را نمی‌دانند. فرهنگسراها به دلیل داشتن مخاطب از هر سن، جنس و قماشی به دنبال یک فکاهه‌پرداز می‌روند و مخاطب آن‌ها نیز چنین چیزی می‌خواهد. اما این مسئله در دانشگاه‌ها هم نفوذ کرده است. کسانی هم که به دانشگاه‌ها دعوت می‌شوند، عموما فکاهه‌پردازند. درحالی‌که دانشجو با مخاطب عادی فرق می‌کند؛ دانشجو یک مخاطب فرهیخته است و ما باید برای او شعر طنز بخوانیم و او را با شعر طنز آشنا کنیم. عموما مسئولان به دنبال برگزاری یک برنامه پرمخاطب با جو شاد هستند و هیچ‌کدام به فکر مخاطب‌سازی و پرورش مخاطب نیستند. مخاطب باید با شعر طنز مواجه شود و زیبایی‌ها و ظرافت‌های آن برایش تشریح شود تا سلیقه‌اش دیگر آثار نازل‌تر را قبول نکند.

این طنزپرداز درباره تأثیر جشنواره‌ها بر طنز با اشاره به کارکرد این جشنواره‌ها گفت: کارکرد اول این است که استعدادهای جدید در حوزه طنز را که دیده نمی‌شوند و امکان دیده شدن ندارند، کشف و معرفی می‌کنند و برای آن‌ها فرصتی ایجاد کنند که کارشان شنیده و خوانده شود. کارکرد دیگر این است که طنزپردازان از کارگاه‌هایی که در کنار این جشنواره‌ها برگزار می‌شود استفاده کنند و با استادان این حوزه آشنا شوند و ارتباط متقابلی بین طنزپردازان شکل بگیرد.

او ادامه داد: کارکرد سوم این جشنواره‌ها که کارکرد پنهانی است و در همه جای دنیا مرسوم است این است که جشنواره‌ها یکی از منابع درآمد هنرمندان به غیر از چاپ کتاب و نوشتن برای مطبوعات هستند.

لبش در عین حال درباره آسیب‌های برگزاری جشنواره‌ها اظهار کرد: برخی شاعران کارشان شده رصد کردن جشنواره‌ها و شعر گفتن برای آن‌ها. شده‌اند جشنواره‌زی و با پول جشنواره‌ها زندگی می‌کنند.

او با بیان این که جشنواره‌ها ذائقه شاعران را عوض می‌کنند، گفت: جشنواره‌ها شاعران را به سمت سفارش‌پذیر شدن و موضوع‌پذیر شدن می‌برند. طنزپرداز کار خودش را ارائه نمی‌دهد و بر اساس ذائقه داور شعر می‌گوید.

او در ادامه اظهار کرد: برخی از داوران برای مخاطب ذائقه می‌سازند و در جشنواره‌ها ذائقه‌سازی اتفاق می‌افتد که بعد از مدتی همه شاعران جوان مثل هم شعر می‌گویند؛ شعری که مورد پسند داوران جشنواره‌هاست. داوری که در همه جشنواره‌ها حضور دارد ذائقه مخاطب و ذائقه شاعر جوان را شبیه ذائقه خود می‌کند. در نگاهی کلی‌تر تقریبا ۹۰ درصد کتاب‌های پرفروش شبیه به هم و شبیه ذائقه داورانی خاص هستند و این مسئله، تفاوت سلیقه در هنر را که اصل اساسی است از بین برده است.

این طنزپرداز در بخش دیگری از این گفت‌وگو با بیان این‌که چیزی به عنوان برنامه‌های طنز تلویزیون نداریم گفت: آن‌چه در تلویزیون به اجرا مربوط می‌شود کمدی است. در سریال‌های طنز با سیت کام کمدی مواجهیم و در برنامه‌هایی مانند «خندوانه» و «دورهمی» استدآپ کمدی اجرا می‌شود و چیزی به عنوان طنز وجود ندارد. طنز یک مقوله نوشتاری است و وقتی وارد فضای سینما و تلویزیون می‌شود نامش می‌شود کمدی.

لبش با اشاره به برنامه مشاعره طنز «قندپهلو» اظهار کرد: از ابتدا مخالف این مسئله بودم که شعر طنز در تلویزیون به مسابقه گذاشته شود. برنامه «قندپهلو» یک شو شاد تلویزیونی موفق است که دست‌اندرکارانش کار خودشان را بلد هستند. مردم ما واژه طنز را با «قندپهلو» شناختند. از این لحاظ خوب بود اما این برنامه درباره ماهیت طنز آدرس غلط به مخاطبان داد. البته قصد سازندگان آن برنامه این نبود و قصدشان ساختن یک شو تلویزیونی بود و در کنارش می‌خواستند مردم با طنز آشنا شوند اما در نهایت به نظر من نتیجه‌ای را که می‌خواستند نگرفتند و به اهدافشان نرسیدند. نمی‌دانم شاید هم ایشان به هدفشان رسیده باشند اما به نظر من طنز و طنزپردازان از این برنامه طرفی نبستند و در کل تاثیر مثبتی در روند طنز نداشت.

او در پایان ابراز امیدواری کرد طنزپردازان به تعریف درستی از طنز برسند و طنز درست را معرفی کنند و گفت: طیف‌های مختلفی در طنز داریم که اختلاف سلیقه و نظر و حتی اختلاف عقیده دارند. این اختلاف‌ها خوب است و باعث رشد می‌شود اما این‌ها نباید باعث دشمنی شود. طنزپردازان موجودات در حال انقراضی هستند و هیچ نهادی از آن‌ها حمایت نمی‌کند، امیدوارم همه طنزپردازان بتوانیم زیر یک سقف جمع شویم و بتوانیم کانون یا انجمن صنفی برای خود تاسیس کنیم و از یکدیگر حمایت کنیم.

chatنظرات شما

یک دیدگاه

  1. راشدانصاری:

    علیرضا جان
    آن چه شیران را کند روبه مزاج
    احتیاج است احتیاج است احتیاج!
    واقعا گل گفتی که عده ای به خاطر بی پولی در جشنواره ها شرکت می کنند و…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر