menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

علم روزنامه نگاری چگونه با مقوله طنز ارتباط برقرار می کند؟

به گزارش شیرین طنز، به نقل از ایرنا، روزنامه «آرمان» به گفت وگو با «رضا رفیع» طنزپرداز و روزنامه نگار پرداخته و در مقدمه این گفت وگو نوشته است: نام رضا رفیع با طنز گره خورده است و غالبا او را به عنوان روزنامه نگار، شاعر، نویسنده طنزپرداز و مجری برنامه های طنزی چون «پا تو کفش اخبار» و «قندپهلو» در صدا و سیما می شناسند.

رفیع درباره خود می نویسد:«من مثل هر آدم بزرگنمای دیگری (در اندازه های مثلا ایکس لارج!) در خانواده ای اهل هنر و فرهنگ و آموزش و پرورش و غیره، پا به عالم هستی و نیستی گذاشتم. در کجا؟… تهران؟… خیر؛ ما اهل این سوسول بازی ها نیستیم! در ناف تربت حیدریه، در جنوب خراسان بزرگ و پبزرگوار، در همسایگی باغ ملی معروف شهر که سابقا قبرستان بوده و از این حیث تأثیر فوق العاده ای در تغییر آب و هوای آدم و باز شدن روحیه او دارد! متأسفانه یا خوشبختانه، از همان دوران طفولیت و کودکی، آثار مخملک طنز مخملی در وجود ذی وجود من هویدا شد. تا اینکه هویدا اعدام شد و من پا به مدرسه گذاشتم.

از همان زمان در خودم احساس کردم که از یک بار خاصی در زمینه نوشتن و سرودن برخوردارم. گاهی در حد اضافه بار حتی! فلذا از همان دوران بارداری، به صرافت نوشتن و سرودن افتادم و کم کم همزمان با قبول شدن در دانشگاه، از تربت به غربت پرتاب شدم و برای دومین بار دچار هبوط شدم. سیر من التربت الی الطهران! در تهران بزرگ دودآلود و شلوغ که سگ هم صاحبش را گم می کند!… درحال حاضر هم در کار نوشتن طنز هستم و همکاری با مطبوعات و رادیوو تلویزیون…». به بهانه برنامه تلویزیونی پرمخاطب «قند پهلو» که رضا رفیع، مجری و سردبیر آن است با وی گفت وگو کردیم که متن آن را در ادامه از نظر می گذرانید:

رضا رفیع

* به چه رخدادی طنز گفته می شود؟ چه اتفاقی باید رخ بدهد که طنز شکل بگیرد؟

– هنگامی که انسان بین آرمان و آرزو(آنچه باید باشد)با واقعیت موجودی که مشاهده می کند، فاصله و شکاف می بیند؛ به نوعی تضاد و تناقض می رسد و حالتی در او رخ می دهد که از آن طنز برمی خیزد.از همان اول دنیا همچون تناقض وجود داشته، پس ردّ پای طنز هم دیده می شود. برگردانمتان به اول خلقت. البته عمر خود بنده به آن ایام قد نمی دهد؛ صرفا بر اساس خوانده ها و شنیده های موثق عرض می کنم. خدا بشر را آفرید که با بندگی او به درجات بالا و نهایتا به بهشت عنبر سرشت برسد؛ آن وقت همین آدم به ظاهر آدم را می بینید که می رود بندگی شیطان رانده شده را می کند و به جهنم می رود.

صد بار هم استغفار می کنیم و باز گوش به حرف شیطان می کنیم و اختلاس می کنیم و تهمت می زنیم و غیبت خلق می کنیم و ریا و تظاهر به خرج می دهیم و….. خب این، خنده دار نیست؟ به قول صائب: سبحه بر کف، توبه بر لب، دل پر از شوق گناه/ معصیت را خنده می آید ز استغفار ما! طولانی نکنم. طنز، زاییده تضاد و تناقض بین پدیده های حاکم بر ساحت وجودی فرد و جامعه است. هنگامی که تضاد و تناقض در اوج قرار دارد،طنز هم در اوج است. حالا فردی که دچار این تناقض است، اگربه سلاح شوخ طبعی هم مجهز باشد، می تواند به یک شیوه و شگرد خاص بیانی و نوشتاری که باعث لبخند دیگران می شود، دست پیدا کند. طنز به تعبیر استاد شفیعی کدکنی، بیان هنری اجتماع نقیضین است. البته برخی از استادان اهل تمیز دیگر نیز هستند که قائل به حصر طنز در این تعریف نیستند که ما مخلص همه شان بوده ایم و هستیم و خواهیم بود؛ مگرــ به قول مرحوم گل آقای خودمان ــ چطور بشود!

پا تو کفش اخبار

*طنز به نوعی در لایه های درونی جامعه ایرانی وجود دارد. در اغلب محافل دوستانه و یا خانوادگی ما با افرادی روبه رو می شویم که باعث خنده دیگران می شوند. یک طنزپرداز چگونه طنز محاوره ای و عامیانه را به یک طنز فراگیر با تأثیرگذاری بالا تبدیل می کند؟

برداشتی که امروزه به دلیل رشد و تعالی فرهنگی جامعه از مقوله طنز در ایران وجود دارد، با آن چیزی که در سده ها و دهه های گذشته از مقوله طنز وجود داشته، تفاوت پیدا کرده است. در گذشته از هر چیزی که باعث خنده دیگران می شد، به عنوان طنز و زیرمجموعه طنز نام برده می شد، اما در دو دهه گذشته تفکیک و جداسازی مثبتی در این زمینه صورت گرفته است. هم اکنون حدود و ثغور طنز از لحاظ شاخصه های ادبی، نسبت به گذشته متفاوت شده است. ما معتقدیم که بین طنز، لطیفه و فکاهه، مرزهای روشنی وجود دارد؛ اگرچه در برخی مواقع ممکن است حدود این تمایز ها کمی مبهم باشد و مشخص و واضح نباشد. بین طنز، هزل، هجو و حتی کمدی هم که اغلب در ساحت سینما خود را نشان می دهد، تفاوت و تمایز وجود دارد.

مقصود و هدف نهایی طنز، برانگیختن زمینه های تفکر و تأمل در چرایی و چیستی پدیده هاست. طنز تلاش می کند تا در پشت پرده بیان مشکلات و معضلات جامعه که باعث لبخند می شود، به نوعی مخاطب را به تفکر وادار کند، تا در دلایل و چرایی پدیده های اجتماعی و انسانی، تأمل بیشتری داشته باشد. دیدن یک صحنه و موقعیت خنده دار که به صورت تصادفی رخ می دهد، نمی تواند آن تأثیرگذاری طنز واقعی را داشته باشد. طنزپرداز همیشه به دنبال ایجاد موقعیت طنز نیست،اغلب به شکل خودبه خود به وجود می آید. هدف همان ایجاد گره و به تفکر واداشتن مخاطب است.این اتفاق به خوبی در برنامه «قندپهلو» شکل گرفت. در این برنامه، حدودا ۶۰ درصد نظم و شعر طنز و ۴۰ درصد نثر طنز وجود دارد؛ یعنی ما تلاش کردیم که یک طنزمکتوب فاخری را به شکل مصور به مخاطب ارائه کنیم. ما در برنامه «قندپهلو» عناصر و ابزارهای طنز مکتوب را به عناصر طنز تصویری به شیوه ها و شگردهای متناسب گره زدیم که همین عامل سبب جذب مخاطب و لذت بردن بیننده تلویزیونی از این برنامه شد(البته علی مانقل!).

سال ها بسیاری از طنزپردازان از اینکه طنز از قالب ستون گوشه روزنامه ها و داخل کتاب ها خارج شود و در تلویزیون به تصویر کشیده شود، ترس و واهمه داشتند. شعرای ما از این واهمه داشتند که در جلوی دوربین تلویزیون اتفاق سرایش لحظه ای شعر به تصویر کشیده شود. شاعران از اینکه مخاطب، دغدغه ها و درگیری های آنی و لحظه ای آنها را شفاف و بدون هیچ گونه پوشش و پرده ای مشاهده کند، هراس داشتند. این مساله به نوعی جسارت نیاز داشت که عده ای همراه من و با حمایت تلویزیون در خط مقدم قرار گرفته دعوت من و تهیه کننده را پذیرفتند و در یک حرکت یک ضرب، این تابو را شکستند. سر کسی هم نشکست بحمدا… و المنّه! خوشبختانه هم اکنون راه باز شده و جاده دراز شده و مسیری که برنامه «قندپهلو» در پیش گرفته بود، به خوبی و خوشی دارد ادامه پیدا می کند؛ اگر کمبود بودجه بگذارد! (خدا بگم با این «کمبوجیه» چی کار کند!)

قند پهلو

* طنز ژورنالیستی چه معنایی دارد؟ علم روزنامه نگاری چگونه با مقوله طنز ارتباط برقرار می کند؟ وضعیت طنز در مطبوعات کشور به چه صورت است؟ کدام زمان در دهه های گذشته، بهترین دوران طنز در مطبوعات ایران بوده است؟

– طنز ژورنالیستی، چنان که از نامش پیداست، طنزی است که در روزنامه ارائه می شود و ویژگی مهم آن هم این است که به همراه و همپا با خبرهای روز به مخاطب ارائه می شود. طنزپرداز متناسب با یک خبر و یا یک سرمقاله مهم که در یک روزنامه منتشر می شود، تلاش می کند تا همین خبر را به شکل و شیوه ای دیگر به مخاطب ارائه کند که لحن متفاوتی نسبت به محتوای رسمی و خشک خبر داشته باشد. طنز ژورنالیستی، طنزی است متناسب با شرایط زمانی و مکانی که اخبار روز را همراهی می کند و تاریخ مصرفش هم بیشتر در همان زمان و مکان خاص خودش است. این وسط اما میزان مطالعه ادبی و تجربه و تسلط نویسنده و طنزپرداز بر ادبیات فولکلور جامعه و شناخت لایه های اجتماعی می تواند به ماندگاری طنز کمک کند تا از شرایط مقطعی خارج شود. طنزهای مطبوعاتی دهخدا و نسیم شمال با این که سالیان درازی از زمان آنها می گذرد، همچنان تا حدودی تازگی و حلاوت دارند.

طنز روزنامه ای می تواند بیانگر تاریخ یک مقطع تاریخی جامعه باشد. به عنوان مثال با نگاهی به طنزهایی که در دوران اصلاحات نوشته شده است، ما می توانیم اتفاقات رخ داده در آن زمان را بررسی کنیم. در دروان اصلاحات ما شاهد تحلیل روزانه اتفاقات سیاسی در ستون های طنز روزنامه های مختلف بودیم.البته در برخی مقاطع برخی از طنزپردازها تندروی هم کردند، اما همگی به هرحال، حول مسائل روز جامعه بود. در دوران اصلاحات، انواع و اقسام طنز در کشور وجود داشت و ما با تنوع در این زمینه مواجه بودیم و فضا برای طنزنویسی تا حدودی بازتر شده بود. اگر طنزپرداز مراقب قلمش نباشد، گاهی این فضای باز می تواند به ضرر نویسنده هم تمام شود. ممکن است طنزپردازی که به یک باره با حجم وسیعی از آزادی مواجه شود و دست و پایش را گم کند، به در و دیوار بکوبد و از جاده اصلی منحرف شود و درنتیجه، آن حرکت اعتدالی که نویسنده باید سرلوحه کار خود قرار بدهد، از بین برود.

پاره ای از این اتفاقات در دوران اصلاحات رخ داد. برخی معتقدند در کشورهایی مانند اتحاد جماهیرشوروی کمونیستی سابق که اختناق سیاسی وجود داشت، طنز از رونق بیشتری برخوردار بود. تعداد نویسندگان طنز و رمان های طنز در دوران اختناق سیاسی در شوروی زیاد است. آنتوان چخوف و ماکسیم گورکی از جمله مهم ترین داستان نویسان طنزپرداز در این دوران هستند. صحبت طنز ژورنالیستی بود. به هرحال، وجه مشترک همه طنزپردازان مطبوعاتی، اعم از طنزپرداز تندرو(بی آرتی ادبی!) و طنزپرداز معتدل (دست به عصای سابق!)، همراهی با خبرهای روز و اتفاقات حادث شده اجتماعی و سیاسی است. چه بسا برخی اوقات یک مطلب طنز در یک روزنامه، اثرگذاری بیشتری از یک مقاله جدی هم داشته باشد. من به خاطر دارم که در دوران اصلاحات، مخاطب هنگامی که تیتر های صفحه اول روزنامه را مطالعه می کرد،بلافاصله به صفحه آخر مراجعه می کرد تا طنز جدید روزنامه را مطالعه کند. برخی اوقات مطالعه یک طنز همراه با عنصر لبخند برای مخاطب دلنشین تر از مطالعه یک نقد خشک و جدی است.

قند پهلو سه شنبه 10 تیر

* پس از انقلاب اسلامی، طنز در ایران چه روندی را در پیش گرفت؟ طنز دهه شصت با دهه هفتاد و دهه هشتاد در ایران، چه تفاوت هایی با هم داشتند؟

– حرکت طنز در ایران به صورت کلان و کلی، روند رو به رشدی بعد از انقلاب داشته است. وضعیت جریان طنز دهه هفتاد، هشتاد و دهه نود گواه همین مساله است. جریان طنز شامل کتاب،مطبوعات،محافل شفاهی و حضوری و برنامه های تلویزیونی و سینمای طنز می شود. وقتی عنوان می کنم حرکت کلی طنز، منظورم رشد و تعالی در همه این زمینه ها بوده است. در این سال ها ما شاهد یک اتفاق محتوایی مثبت بوده ایم. کسانی که مسئولیت ساختن مجموعه های طنز دارند، در انتخاب موضوعات طنز رشد کرده و کمتر به سراغ سوژه های نخ نما شده و کلیشه ای می روند. در طی این سال ها سطح تعقل و تفکر اجتماعی در زمینه طنز پیشرفت داشته است. در این مدت، حتی ما شاهد طنز فرامکانی و فرازمانی بودیم که درد بشریت و درد انسانیت را به ما نشان داده است.

نسل جدیدی که وارد حوزه طنز شده، استعداد و پتانسیل بالایی دارد. سطح فکر، زاویه نگاه وزبانی که انتخاب می شود، نسبت به گذشته رشد قابل توجهی پیدا کرده است.اگر زمانی نوشته های طنز، تنها در مطبوعات و نشریاتی مانند«توفیق» و «گل آقا» ارائه می شد و طنزپردازان بزرگ بر کار نویسندگان جوان نظارت می کردند، هم اکنون فضای مجازی این امکان را به شما داده است که خارج از این چارچوب به ارائه نوشته طنز خود در قالب سایت و یا وبلاگ بپردازید. بنده برخی اوقات در فیس بوک شاهد نوعی جریان طنز هستم که در میان کاربران این شبکه اجتماعی اتفاق می افتد که در گذشته شاید جای آن در نشریات و مجلات بود. برخی در شبکه های اجتماعی حتی قالب های جدیدی از طنز را ابداع می کنند که در نوع خود بسیار جالب است.

فلذا ما شاهد شکل گیری نوعی از جریان طنز در شبکه های اجتماعی هم هستیم. با این وجود معتقدم که طنز در شبکه های اجتماعی دارای یک آفت بزرگ هم است. نوشته های طنز در شبکه های اجتماعی به دلیل اینکه قابلیت نظارت پذیری ندارند و کارشناس خبره ای بر نوشته های طنز کاربران نظارت نمی کند، باعث می شود که نقاط ضعف طنز منتشر شده کمترمشخص شود و اظهار نظرها تنها به تعریف و تمجید از آن نوشته خلاصه شود. با این وجود ما در حوزه طنز در مطبوعات، نیازمند کار بیشتری هستیم. متأسفانه هنوز خیلی از مدیرمسئولان روزنامه ها کار طنز را جدی نمی گیرند. هنوز هم هنگامی که یک مطلب مهم به روزنامه می رسد، اولین مطلبی که حذف می شود، مطلب طنز است. بنده به مدت ده سال است که هر روز مطلب طنز می نویسم و با شرایط طنز نویسی در مطبوعات آشنایی کامل دارم. هنوز مقوله طنز به جایگاه واقعی خود در مطبوعات دست پیدا نکرده است.

هنوز مسئولان فرهنگی جامعه، مسئله طنز را خیلی جدی نگرفته اند و برای ارتقای آن، تلاش شایسته طنز را نمی کنند. هم اکنون هفته نامه طنز تأثیرگذاری که بتواند جای نشریاتی به مانند «گل آقا» و «توفیق» را بگیرد، وجود ندارد.من معتقدم هنوز آن اتفاق مهم که باید درباره طنز رخ بدهد،اتفاق نیفتاده است.این اتفاق هم تنها با حمایت جدی متولیان فرهنگی جامعه رخ خواهد داد. البته این در حوزه رسانه های مکتوب منظورم بود. در حوزه رسانه ملی، می گویند که این اتفاق، تا حدودی با برنامه ادبی طنز «قندپهلو» شکل داده شد و طنز و طنزپردازها مطرح تر شدند. بعضی ها کتاب های طنزشان بی سابقه به فروش رفت و بعضی ها به تریبون و دوربین و تصویر برای ارائه طنزشان دست پیدا کردند. و چه کمند آنها که شکرگزار باشند!… .

دیدار عوامل قند پهلو با مقام معظم رهبری

* طنز سیاسی چه جایگاهی در کشور دارد؟در گذشته نشریاتی مانند «گل آقا» که مسئولان را مورد نقد جدی قرار می داد، آستانه تحمل مسئولان را بالا برده بود. هم اکنون آستانه تحمل مسئولان نسبت به نوشته های طنز سیاسی چگونه است؟

– طنز سیاسی، یکی از الزامات و واجبات هر جامعه مدعی فرهنگ و آزادی است. اگر بخواهیم در حوزه سیاسی جامعه یک حرکت سازنده و اصلاحی شاهد باشیم، حتما باید از زبان طنز استفاده کنیم. بنده در یکی از برنامه هایی که مجری بودم و معاون رئیس جمهور و برخی از مسئولان دولت وقت حضور داشتند، چون معاون رئیس جمهور شاخه ای گل سرخ به من داد، همان جا عنوان کردم که ان شاءا… روزی ما به جایی برسیم که تمامی مسئولان کشور، همین شکلی به طنزپردازان گل بدهند و طنزپرداز را یکی از صمیمی ترین دوستان خود به شمار بیاورند و از نقد محترمانه طنزپرداز دلگیر نشوند. کار طنزپرداز این است که کاستی های یک جامعه را در ساحت های مختلف فردی و اجتماعی، به آحادجامعه و متولیان آن نشان دهد. یک رئیس جمهور، یک وزیر و یا یک مدیر کلان کشوری با توجه به مشغله زیاد، احتمال دارد که برخی از مسائل را فراموش کند.

یا اینکه یک مدیر دستوری را صادر کرده، اما زیرمجموعه وی به آن دستور عمل نکرده یا به صورت ناقص عمل شده است. در این لحظات یک طنزپرداز با ذره بین ذهن و ذوق خود به کمک آن مسئول محترم می آید و نقاط تاریک تحت مدیریت وی را روشن و شفاف می کند. یک طنزپرداز نقاط ضعف یک جامعه را بزرگنمایی مثبت می کند تا مدیران توجه بیشتری به عملکرد خود داشته باشند. درنتیجه دوستی، بین طنزپرداز و مسئولان لازم وضروری است. زمانی این دوستی شکل می گیرد که یک مسئول سیاسی، طنزپرداز را در جبهه مقابل خود تصور نکند. هم اکنون خوشبختانه آستانه تحمل مسئولان نسبت به گذشته بیشتر شده است.البته هنوز هم برخی از مسئولان به محض اینکه یک طنزپرداز با آنها شوخی می کند، بعضا برمی آشوبند و از کوره در می روند. برخی هنوز هم معتقدند که طنزپرداز نباید با مسئولان شوخی کند و از مسئولان انتقاد کند.در صورتی که این وضعیت به هیچ عنوان پسندیده نیست. نه فرهنگ دینی ما این اجازه را به کسی می دهد که خود را مصون از اشتباه و انتقاد تلقی کند و نه عقل و منطق می پذیرد که کسی هیچ گونه عیب و نقصی نداشته باشد.

طنز فاخر که با رعایت اصل نجابت و ادب ارائه می شود، در پی گسترش زبان و بیانی با رعایت همین دو ویژگی است که عرض شد؛ آن وقت تحملش برای آدم(و حتی من!) خیلی سخت است که به عنوان فرض، یک بنده خدایی ــ حفظه الله ــ مثلا با برنامه صبحگاهی «پاتوکفش اخبار» ما، در شبکه پنج که رویکردی انتقادی و اصلاحی دارد، تماس مشروع بگیرد و با ادبیاتی خشک و خشن و به دور از آنچه که ما سعی می کنیم در طنزی صمیمی و دلسوزانه و همراه با لبخند در تلویزیون ارائه و آموزش دهیم؛ با عوامل برنامه تندی کند و توپ و تشر بزند که شما چه حقی دارید با ما شوخی یا از ما انتقاد می کنید و من پدر شما را در می آورم؟!… در حالی که عقل و منطق و دین می گوید که هر انسانی جایزالخطاست و ممکن است اشتباه کند و جای تذکر مشفقانه دارد. «فذکّر، ان الذکری تنفع المؤمنین». در مورد نحوه و شیوه تذکر هم قرآن کریم فرموده است: «ادع الی سبیل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم باللتی هی احسن». به قول خودمان: احسنت!….به فرموده حضرت حافظ: جایی که برق غیرت بر آدم صفی زد/ ما را چگونه زیبد دعوی بی گناهی؟! در دین مبین اسلام عنوان شده که «المؤمن مرآه المؤمن»؛ یعنی مؤمن آیینه مؤمن است. باید عین آینه، نقاط ضعف و قوت همدیگر را به هم نشان دهیم؛اما محترمانه و بی غرض. عین عملکرد آینه که در این خصوص خیلی شفاف است. متأسفانه ما هنوز در این زمینه دچار ضعف هستیم.

ما باید آستانه انتقادپذیری خودمان و مسئولان را افزایش بدهیم تا ضعف های مدیریتی محتمل، بیش از پیش عیان شود و مدیران نسبت به برطرف کردن ضعف ها از خود و مجموعه های تحت مدیریت خود، تلاش بیشتری نشان بدهند. به نظر می رسد که هم مردم، هم مسئولان و هم خود انتقادکنندگان(و در اینجا اختصاصا طنزپردازان)،هنوز به زبان وی‍ژه تأثیرگذار، در حوزه طنز، دست نیافته اند. خلاصه، همه مان محتاج اصلاحات هستیم. دعا بفرمایید! مایه و سرمایه اصلی طنز، همین گسترش اصل انتقادپذیری و نیزاصل دستیابی به زبان ویژه تأثیرگذاری است. ما باید انتقادپذیری را در محیط خانواده ها نهادینه کنیم،بعد به سراغ محیط کار و محیط جامعه برویم و در آخر زمینه انتقادپذیری را در محیط سیاسی کشور به وجود بیاوریم. یکی از مهم ترین فریضه های دین مبین اسلام فریضه «امربه معروف و نهی از منکر» است. این فریضه یکی از مهم ترین اهرم هایی است که روابط اجتماعی ما را شکل و جهت می دهد. یکی از رسالت های اصلی طنز هم تأکید بر همین اصل اخلاقی و دینی است. در گذشته بزرگان و اولیای ما به مردم عنوان می کردند که هر کسی انتقادی از ما دارد، حتما آن را مطرح کند و مانع از اظهار نظر منتقدان خود نمی شدند. البته نوع انتقاد هم دارای اهمیت است. انتقاد با انتقام متفاوت است. برخی این دو مقوله را با هم اشتباه می گیرند.

انتقاد قصد سازندگی دارد، اما انتقام را کسی می گیرد که به صورت دیگران اسید می پاشد. اسید هم حتما مایع بیرونی نیست. ممکن است تفکر یک فرد یا یک جریان و گروه اسیدی باشد و باعث آسیب به دیگران شود. کسی که یک یادداشت تند را در یک روزنامه علیه کسی می نویسد و آبروی یک فرد یا جریانی را می برد و هرگونه تهمت و افترایی که دوست داشته باشد به او می زند؛ نه انگار که ارزش آبروی مؤمن بالاتر از پرده خانه کعبه است؛ درحقیقت درحال اسیدپاشی است.این فرد در ساحت اندیشه ودر ساحت معنا و محتوای یک جامعه اسلامی اسیدپاشی می کند. ماهیت و پیام این اقدام با کسی که در خیابان به صورت شهروندان اسید می پاشد، یکی است. افراد متناسب با جایگاه خود دست به اسیدپاشی می زنند. طنزپرداز اما با اسیدپاش متفاوت است. طنزپرداز قصد ندارد از کسی انتقام بگیرد. لحن طنزپرداز باید آرام و متین باشد. طنزپرداز باید با احترام، طنز خود را ارائه کند؛ چون حق مطلق نیست و همه افراد جامعه دارای حق و جایگاه خاص خودشان هستند. گل آقا می گفت: «یک زبان دارم، دوتا دندان لق/ می زنم تا می توانم حرف حق». تمامیت حق همیشه با ما نیست.

حق کامل تنها در اختیار خداوند متعال است. هیچ کس نمی تواند مدعی شود که صد درصد حق متعلق به من است. کسانی که در مقام انتقاد و طنزگویی، خودشان را حق مطلق می دانند، تحلیل شان آغشته به تکبر است و به همین دلیل از تأثیرگذاری کمتری برخوردار است. یک طنزپرداز واقعی باید خود را در کنار دیگران فرض کند. باید عنوان کند که من هم مثل دیگران هستم. معلومات من هم به مانند دیگران است. تنها تفاوت ما این است که من در زمینه طنز فعالیت می کنم و دیگران در حوزه های دیگر صاحب تخصص هستند. وظیفه طنزپرداز این است که زمینه رشد نقدپذیری در جامعه و در بین مسئولان را مهیا کنند. یک طنزپرداز باید بین انتقاد و انتقام و طنز و هجو، تفاوت قائل شود. این مساله هم نباید در حرف و سخن اتفاق بیفتد،بلکه باید در عمل رخ دهد. برخی معتقدند که طنز حتما باید نیش بزند.ما ضرورتا به دنبال نیش زدن نیستیم. معنای تلخی در محتوای نیش زدن مستتر است. مرحوم کیومرث صابری تعریف جالبی از طنز نجیب داشت. ایشان عنوان می کرد که طنز یعنی «بیدار کردن یک انسان خفته به وسیله پر».

قند پهلو

* چرا زمانی که در جامعه ما سخن از طنز به میان می آید، تمام نگاه ها به سمت سریال های طنز صدا و سیما معطوف می شود؟ این درحالی است که بسیاری از سریال های طنز صدا وسیما فاقد استانداردهای یک طنز تأثیرگذار و فاخر هستند.

– دلیل اصلی این مساله، فراگیری و دامنه شمول گسترده تلویزیون و رادیو در جامعه ماست. به همین دلیل هم به صداو سیما می گویند رسانه ملی، نه رسانه میلی! یعنی اینکه این رسانه متعلق به همه مردم است و تمام افراد و گروه ها از حق مساوی از آن برخوردارند.ما باید حاصل تضارب آرا و اندیشه های مختلف را در چارچوب ارزش ها و قوانین کشور،در صدا وسیما مشاهده کنیم. تلویزیون و رادیو از دورافتاده ترین روستا ها و تا شهرهای بزرگ وجود دارد و آنتن می دهد! حتی در قطارها و اتوبوس های بین شهری هم وجود دارد. در نتیجه از یک فراگیری منحصر به فرد برخوردار است. صداوسیما به خاطر همین فراگیری و اثرگذاری بیشتری هم برخوردار است.وقتی برنامه طنزی از صداوسیما پخش می شود، مردم گمان می کنند این برنامه به صورت کارشناسی شده و برنامه ریزی شده طراحی شده است.این درحالی است که هنوز یک کارگروه تخصصی طنز در صداوسیما وجود ندارد. به همین دلیل مردم با دیدن یک طنز سخیف، آگاهانه نسبت به آن موضع می گیرند. مردم به کارهای سخیفی مانند شکلک درآوردن یا رفتارهای خارج از شئون اخلاقی نمی خندند. مردم باید همراه طنز یک پیام و محتوای مفید دریافت کنند تا تماشای طنز برایشان لذت بخش باشد.

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر