عزیز ما نما قدری درنگی، آهای گوجه فرنگی
کنون با قیمتت مثل شرنگی، آهای گوجه فرنگی
تو هستی چاشنی بر هر غذایی، ولی از ما جدایی
چرا هم سبزی و قرمز، دورنگی، آهای گوجه فرنگی
رفیق اغنیا هستی جدیداً، گران گشنی شدیداً
فقیران را به دل،تیر خدنگی، آهای گوجه فرنگی
وصال تخم مرغ با توست املت، تو هستی یار کتلت
ندارد بی تو سفره آب و رنگی، آهای گوجه فرنگی
تو را له کرده جوشانند هر جا، به اینجا و به آنجا
شوی رب و غذا را دنگ و فنگی، آهای گوجه فرنگی
اگر ارزان نگردی زار گردم، ز غم بیمار گردم
کنون بر ریشه ی من چون کلنگی، آهای گوجه فرنگی
شاعر : اسماعیل تقوایی