menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

کیمیا

طنز : کله های سال ۹۴

نویسنده: سید مهدی طیار

آل سعود در اداره حج

ملک سلمان
ملک سلمان اهل دنیا نیست. او به دنیا نچسبیده، چون زور چسبیدن ندارد؛ دنیا هم او را نچسبیده، بلکه اتفاقا مدام دارد ولش می¬کند.
او اهل دنیا نیست؛ چیز زیادی از او در این دنیا نمانده. بخشهای مختلف او یک به یک در حال ترک¬کردنش هستند. یک روز حافظه¬اش رفته، روز دیگر «قدرت تکلم» با او وداع گفته، روزی هم مشاعرش را از دست داده. این¬طوری این نگرانی وجود دارد که قبل از اینکه جانش را هم از کف بدهد، آن قدر خرده¬خرده از دست داده باشد که موقع مرگ یک سری چیزهایی را هم بدهکار بماند.
همچنان که مرگ به سوی او می¬آید، او هم مرگ را به سوی دیگران می¬برد و در این راه دست بخشنده¬ای هم دارد و حتی از بذل آبرو نیز دریغ نمی¬کند.
شغلش کشاورزی¬ست. یمن را شخم می¬زند. کلی بمب خوشه¬ای در آنجا پاشیده.
کلیددار کعبه است و به تازگی هزاران حاجی را که به زیارت خانه خدا آمده بودند، به لقاءالله رساند و به زیارت خدا رهسپار ساخت.
و چه کسی بود که شیخ نمرباقرالنمر را از مقام مجاهدت به مقام اسارت، و از مقام اسارت به فیض شهادت نائل آوراند؟!
دوستدار کودکان است و همواره وسیله شادی و تفریح و سرگرمی آنان را فراهم می¬کند. یکی از کودکانش داعش نام دارد. «داعش بن آل ِسعود» عاشق ِبازی¬ست و دوست دارد با جان و مال و ناموس مردم بازی کند. بابایی¬اش با اینکه سالخورده است و توان ندارد، اما اخیرا به سرش زده برود و همبازی کودکانش شود. برخی می¬گویند دلیلش این است که بسیار دوست دارد به دیگران نیرو بدهد، حتی اگر فراتر از وسعش باشد. زمین¬های یمن را نتوانسته درو کند، اما می-خواهد نیروی زمینی به سوریه گسیل نماید.
شاعرانه عاشق دو چیز است: غرب و حرب؛ و در این عشق¬بازی همه هستی خود و دیگران را به قمار گرفته.
به اسرائیل حسودی نمی¬کند، بلکه به او غبطه می¬خورد؛ و آن دو در رفاقت به چنان خلوصی رسیده¬اند که در سبقت گرفتن از یکدیگر هم به همدیگر کمک می¬کنند.

کیمیا

کیمیا
«کیمیا» کیست؟ «کیمیا» چیست؟ اصلا «کیمیا» شخصیتی حقیقی¬ست یا حقوقی؟
«کیمیا» شخصیت داستانی یک مجموعه تلویزیونی¬ست؛ پس شخصیتی حقیقی¬ست؛ اما شخصیتی خیالی¬ست؛ پس حقیقی نیست!
البته باید گفت بنابر تأکید منتقدان، «کیمیا» تیپ است و نه شخصیت! خام مانده و در حد تخم مرغ. بعضی معتقدند نیمرو شده، برخی می¬گویند آب¬پز شده و نیازی به بیرون¬آمدن از پوسته هم نداشته. هر چه باشد با پرواز فاصله دارد؛ فاصله¬ای از عمق پیله تا اوج پروانه.
«کیمیا» اسم کل سریال هم هست؛ پس شخصیتی حقوقی نیز به شمار می¬رود، و این نه از عجایب روزگار است و نه از غرایب آن؛ و مشابهش فراوان هست.
این سریال خواص درمانی بسیاری از خود نشان داده. مثلا صبر را در مخاطب تلویزیون افزایش داده. مخاطب، پیش از این، سریالی با این همه ضعف و این قدر طولانی را کجا تحمل کرده بود؟!
کیمیا، کیمیاگری هم کرده. وی نشان داده اگر به موضوع خوبی بپردازی، نیاز نیست خوب به آن موضوع بپردازی؛ و یک نوع خوبی که در کار باشد، کل کار طلا می¬شود.

اردوغان

اردوغان
استعداد دو به¬هم¬زنی ندارد. هر چه خواست روسیه و ناتو را به جان ِهم بیندازد، دم به تله ندادند؛ از بس دم¬کلفت بودند. پس اردوغان دوغی خورد و آروغی زد و گفت: دروغت نگرفت اردوغان.
خسته شده. مدام مجبور است خودش دست به کار شود. آمریکا و اروپا خوب چراغ سبز نشان می¬دهند، اما خودشان آن¬طور که به کار بیاید پای کار نیستند. اردوغان می¬داند آنها می¬دانند در منطقه چه خبر است که جرأت نمی¬کنند علنی-تر از این وارد معرکه شوند. اردوغان خوشحال است که به اندازه غربی¬ها مطلع و حسابگر نیست و می¬تواند بی¬گدار به آب بزند.
اما گاهی حیران می¬شود که چرا حساب¬کتابش درست در نمی¬آید؟! وقتی بمب¬افکن روسیه را می¬زد، اصلا فکرش را نمی¬کرد که این شاهرگ اقتصادی خودش است که دارد می¬زند و «به غلط¬کردن افتادن» هم خون ِرفته را به رگ برنمی¬گرداند.
هیتلر را بدجوری می¬پسندد، اما فقط منشش را؛ نه همه چیز او را. سبیل هیتلری را که دِمُده شده می¬خواهد چه کار؟!
به غیر از داعشی¬هایی که تربیت می¬کند و می¬فرستد و پشتیبانی¬شان می¬کند؛ از ارتش خودش هم به عراق فرستاده، به سوریه هم؛ از عقب هم که با توپخانه می¬زند. امیدوار است در این بازار شامی که با کمک غرب و آل سعود و قطر و اسرائیل راه انداخته، اوضاع قاریشمیش شود، اما نه طوری که ناخواسته خودی را بزند.

کاریکاتور آیلان

آیلان
اگر آن عکس گرفته نشده بود، باز هم دنیا توان منقلب¬شدن را داشت؟! و چه کسی جز عکاسان این حماسه را آفریدند؟! آنانی که نه به شیوه «همین الان یهویی»، بلکه با تدبیر بسیار و سپس «عمل¬نمودن» و بعد «عکس¬گرفتن» چنین کردند؛ یعنی پس از فکر «عکس العمل» نشان دادند: جسد آیلان را از میان صخره¬ها با خونسردی برداشته و آوردند آزمایش کردند ببینند در کجا بهتر عکس می¬دهد. در محل مناسب گذاشته و مرتب و هنری¬اش کردند و این سوژه رایگان را رسانه¬ای و تأثیرگذار و پول¬سازش نمودند؛ تا اینکه عکسی گرفتند چونان تابلوهای طبیعت بی¬جان. جا دارد نشان «قلب سنگی» به ایشان اهدا شود، که با کشتن احساسات و عواطف در خود، به چنین درجه¬ای از هنر نائل آمده¬اند.
اما ترانه «آیلان»، فقط توسط مدیترانه و عکاسان رقم نخورد. پس نقش داعش چه؟! و آل ِسعود و ترکیه و قطر؟! و اسرائیل؟! و اروپاییانی که غرب ِآسیا را شعله¬ور می¬پسندند و درهای آن را به روی تروریست¬ها باز و درهای خود را به روی آوارگان بسته. و آمریکایی که پشت اقیانوس اطلس، خود را از دسترس پناهجویان مصون می¬بیند. جا دارد به این آفرینندگان حماسه آیلان و آیلان¬ها، نشان «پیکره بدون قلب» اهدا شود؛ چرا که اگر قلب داشتند، چنین منقلب¬کننده نمی¬توانستند ظاهر شوند.

منتشر شده در : بزنگاه نوروزی شماره نوزده و بیست

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر