menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

لاک پشت و مرغابی

طنز : چرا لاک‌ پشتها حرف نمی‌زنند؟

مهدی محمدی :
مرغابی‌ها که شرکتی با نام «برکه‌ایر‌لاین» را ثبت کرده بودند، به لاک‌پشت گفتند: تور هوایی ما بی‌نظیره، ما چوبی می‌آوریم که باید وسطش را محکم به دهان بگیری و ما دو تا هم، دو سر چوب را می‌گیریم و پرواز می‌کنیم. این چوب مال یک خانم دکتر بوده که روزی فقط یک بار باهاش می‌زده توی سر شوهرش که سیکلشو به زور گرفته بود.برای پرواز هم نباید سابقه آرتروز گردن داشته باشی، تا فردا صبح هم تا جایی که می‌توانی همین‌طور حرف بزن، آن‌قدر حرف بزن تا استخوانهای فک قوی شوند.ما راس ساعت هفت صبح برکه را به مقصد سواحل جنوب شرقی آسیا ترک می‌کنیم، اگر هم تاخیر داشته باشی ما با چوب خالی پرواز می‌کنیم و پول پرواز برگشت داده نمی‌شود.

لاک پشت و مرغابی

فردا صبح وقتی لاک پشت در محل حاضر شد به مرغابی‌ها گفت: من آماده‌ام، حرکت کنید.
مرغابی‌ها گفتند: تا وقتی برج مراقبت اجازه ندهد، امکان پرواز وجود ندارد.
لاک‌پشت گفت: برج مراقبت؟
مرغابی‌ها گفتند: بلی! پشت سرت را نگاه کن تا برج مراقبت را از نزدیک ببینی.
لاک‌پشت به پشت سرش نگاه‌ کرد و فهمید منظور مرغابی‌ها از برج مراقبت، همان برج زهرمار یعنی زنش است.
زن لاک‌پشت گفت: من از دیشب که تا صبح یک ریز حرف زدی و کله من راخوردی، فهمیدم که یک کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است.
لاک‌پشت از زنش عذرخواهی کرد و گفت: بلیط پرواز قابلیت انتقال به غیر را دارد، اگر می‌خواهی تو به جای من برو.
لحظاتی بعد زن لاک‌پشت در آسمان بود، اما چون دیشب پرحرفی‌های همسرش نگذاشته بود بخوابد، خمیازه‌ای کشید که باعث شد از بالا پرت شود و عمرش را بدهد به بقیه لاک‌پشتهای برکه.
این شد که لاک‌پشت قصه ما دیگر هیچ وقت آن لاک‌پشت قبلی نشد و از آن زمان به بعد کسی دیگر لاک‌پشتی را ندید که حرف بزند.
چاپ شده در : روزنامه شهر آرا

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر