بغلی بگیر.
چیو بگیرم؟
فیلمنامه رو.
چیکارش کنم؟
دو خط سیاه کن بده بغلی.
بغلی بگیر.
چیو بگیرم؟
کری مگه؟! نشنیدی تهیه کننده چی گفت؟! بگیر دو خط سیاهش کن.
نه رفتم چایی بریزم نشنیدم مگه چی گفت؟
چایی؟! چیکاره ایه؟
والا دستیار مسئول تدارکاتم گفته بودن اینجا باید چایی بریزی ولی حرفی از فیلمنامه نزده بودن.
آره منم گریمورم تهیه کننده گفت فیملنامه نویس مبلغ زیادی خواسته با روش مدرن “بغلی بگیر” همه باید دست به دست دهیم به مهر فیلمنامه خویش را کنیم سیاه نمایی.
خب آخه من بلد نیستم فیلمنامه بنویسم کلا توی عمرم دو قسمت تام و جری دیدم.
مگه من بلد بودم زود یه چیز بنویس تا تهیه کننده نیومده.
لااقل راهنمایی کن چی بنویسم.
خودم در مورد شعارهای سیاسی دانشجوی ستاره دار نوشتم.
فروش مواد در مدارس خوبه؟
نه اونو منشی صحنه نوشت.
عقب افتادن حقوق کارگران چطور؟
اونم نورپرداز نوشت.
مدیران بی تعهد و ریاکار چطوره؟
خوبه ها ولی بازیگر نقش مکمل نوشته اینو.
پس در مورد اسید پاشی بنویسم که به اسما متبرکه قسم می خوره.
آفرین عالیه قطعاً جشنواره ونیز جایزه بهترین فیلمنامه رو می گیره.
حالا اسم فیلم چی هست؟
غصه ها.
عجب اسم با مسمایی.
منتشر شده در: بولتن جشنواره فیلم عمار