menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

جک و لوبیای سحر آمیز

طنز : جک و ده تن لوبیای سحرآمیز

مهدی محمدی :
جک گفت: آقای تاجر، شما گفته بودی این لوبیاها سحرآمیز هستند و از بهترین مزارع جمع‌آوری شده است. من هم چون فکر کردم حقیقت را می‌گویید به جای یک کیلو لوبیا، از شما ده تن لوبیای اسرارآمیز خریدم. ولی آخر کجای این لوبیاها اسرارآمیز هستند؟
تاجر لوبیا لبخندی زد و گفت: بگذار من یک سوال از تو بپرسم! روزی که تو لوبیاها را از من خریدی، قیمت لوبیا در بازار چقدر بود؟
جک کمی فکر کرد و گفت: شش هزار و پانصد!
تاجر لوبیا گفت: و امروز چقدر؟
جک گفت: امروز همه هفت هزار و پانصد می‌فروختند.
تاجر لوبیا گفت: پس می‌بینی که در عرض یک ماه، قیمت لوبیا هزار تومان بیشتر شده است و می‌دانی که ده تن لوبیا قرمز، یعنی ده هزار کیلو لوبیا قرمزی که کیلویی هزار تومان افزایش قیمت داشته است و تو هم اکنون ده میلیون به دست آورده‌ای.

جک و لوبیای سحر آمیز

تاجر ادامه داد: اگر به دست آوردن ده میلیون تومان پول بدون هیچ زحمتی، اسرارامیز و سحرآمیز نیست، پس چه چیزی اسرارآمیز است؟
جک که دید حرف حساب، جواب ندارد سکوت کرد.
تاجر گفت: در ضمن، این لوبیای تنها نیست که اسرارآمیز است. تو اگر نگاهت اسرارآمیز باشد نه تنها لوبیا بلکه بقیه چیزها هم اسرارآمیز می‌شوند.اگر کمی دقت کنی می‌بینی عدس از لوبیا اسرارآمیزتر است. آن وقت خواهی فهمید نه تنها حبوبات اسرارآمیزند که حتی قند و شکر و روغن و مرغ هم در اسرارآمیز بودن چیزی کمتر از لوبیای سحرآمیز ندارند.
جک از آن روز وارد معاملات اسرارآمیزی شد که اقتصاددانان به اشتباه به آن دلال‌بازی و واسطه گری می‌گویند.
این معاملات او را صاحب یک خانه و یک ماشین و یک حساب بانکی کرد که هر سه اسرارآمیز هستند.
منتشر شده در : روزنامه شهرآرا

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر