menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

موش

شنیدم که یک داور گوشت‌ تلخ

(داور و دارو!)
شنیدم که یک داور گوشت‌تلخ
قضاوت همی‌کرد در لیگ بلخ!

آوانتاژ را کرده کلاً رها
خطا می‌گرفتی ز باد هوا

نبودی به هنگام بازی حلیم
بدادی فقط قرمزِ مستقیم!

ز ترسش نیارست کردن نگاه
به چشمان او صاحبِ باشگاه!

نه اهل تعامل نه اهل تماس
<تو گویی که ضد بود با اسکناس!

(گر اینها شود جمع در داوری
شود داوری شغلِ درد آوری!)

قضا را به پارتی دو تن نانجیب
خوراندند او را دوایی عجیب

در اول دچارِ کمی رعشه شد
سپس نشئه-یعنی همان «نعشه(!)»-شد!

چه دارو کزآن داور تیزخشم
فسرد و پس از آن فقط گفت:چشم!

به کرّات غش کرد در داوری
گهی اینوری و گهی آنوری

در این مستطیل طویل و عریض
بخواهم ز حق: اشف کُلَّ مریض!
شاعر : سعید سلیمان پور ارومی (بوالفضول الشّعرا)
منبع : شبکه های اجتماعی

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر